چجوری کتاب بخونیم؟

[L.E]

پاسخ : چجوری کتاب بخونیم؟

چون که هر کتابی سبک و نثر خودشو داره واقا نمی شه گف فلان کتابو تا این روز تموم می کنم!
ولی منم یه لیست گنده از کتابایی که باید بخونم نوشتم و ترتیب خوندنشون!

دو تا کتاب تاریخی(مربوط به میز گرد تاریخ و تمدن) هم توی لیستم هست!
سنگینن ولی اینطوری نیستن که حوصله ی آدمو سر ببرن!
به هر حال اوناام هستن تو برنامم!

 

[Arghavan S]

پاسخ : چجوری کتاب بخونیم؟

بعضی وقتا ممکنه یه وقفه‌ای بیفته توی کتاب خوندنتون که مثلا دو ماه کتاب نخونین و حوصله‌ی خوندنَم نداشته باشین. این جور موقعا تجربه‌ی شخصیم نشون داده که باید با کتابای کم‌حجم شروع کرد! از کم‌حجم‌ترین نخونده‌هاتون شروع کنید. یه هفته بعد می‌بینین مثلا پنج تا کتاب کوچیک صد صفحه‌ای خوندین یا مثلا ده تا داستان کوتاه؛ اعتمادبه‌نفستون می‌ره بالا که عـَ من تو این مدت انقد خوندم! :د بعد کم‌کم میُفتین رو دور ...

× این سه ماه ِ تابستون، سیستم کتاب خوندنتون چه جوری بوده؟ کتابای جدید شروع کردین؟ سراغ نصفه‌های قدیمی رفتین؟ یا چی؟ :د

 

[behrazv]

پاسخ : چجوری کتاب بخونیم؟

× این سه ماه ِ تابستون، سیستم کتاب خوندنتون چه جوری بوده؟ کتابای جدید شروع کردین؟ سراغ نصفه‌های قدیمی رفتین؟ یا چی؟ :د

من که حالا که نگاه می کنم می بینم فعالیتم زیاد بوده نسبتا! یعنی بیش تر از اون چیزی که به نظرم اومده بود خونده م این تابستون!
اولش که رفتم سراغ یه مجموعه داستان کوتاه که قبلا دو سه تاش رو خونده بودم... اونو تموم کردم. بعد داشتم یه رمان می خوندم که وسطش مجبور شدم متوفقش کنم و تو مدت یه هفته ده روز یه رمان دیگه رو بخونم تموم کنم (چون مثلا می خواستیم ترجمه کنیم دو هفته خوندیم و ترجمه کردیم، ولی هنوز ترجمه هه تموم نشده!)، و بعد اون قبلیه رو تموم کردم. بعدش اواخر تابستون هم یکی دیگه رو خوندم.

خب در مورد یه چیزی که قبلا گفته شده، یعنی خوندن دو تا کتاب با هم، من هم قبلا تجربه کرده بودم. ولی چون سبک کتابا یکی بود و از یک نویسنده هم بودن، شخصیت ها و اینا قاطی می شدن تو ذهنم! شاید اگه کتابا از سبک های مختلفی باشن مشکلی نداشته باشه خیلی. یا مثلا اینی که این تابستون دو تا رو خوندم، یکیش رو متوقف کرده بودم که باعث شد خیلی رَوَند خوندنشون خراب نشه!

ضمنا اینی که میگم آخرای تابستون خوندم یه خورده سنگین و سخت خوان بود! آرام جلو می رفت خوندنش، ولی به خاطر وقت کمی که داشتم مجبور بودم یه کم سریعتر بخونم. نمی گم خیلی بد شد، ولی توصیه می کنم اگه نثر کتابتون سخت باشه و اینا یه خورده بیش تر وقت بذارید و عجله نکنید که بتونید بیش تر لذت ببرید و در واقع بیش تر بفهمید! البته منظورم این نیست که هر جمله رو آدم ده بار بخونه! اون طوری هم لذتش از بین میره، هم درکش از داستان کم میشه و خوندن کتاب زجرآور میشه احتمالا! منظورم اینه که ارزش ادبی داستان رو فدای سرعت نکنید حتی الامکان (درست نوشتم؟)![nb]البته اینم بگم که من ارزش ادبی و اینا خیلی سرم نمیشه! همین طوری از خودم دارم میگم! [/nb]

 

[matin320]

پاسخ : چجوری کتاب بخونیم؟

به نظر من اگه قراره کتابی رو خوند باید کامل خوند.
ینی اگه بین خوندنش وقفه بیافته فایده نداره.
من خودم کتابی رو شروع کردم ، قبل از این که اصل مطلبو بگیرم بیست روز بین خوندنش وقفه افتاد.
وقتی بعد از بیست روز بازش کردم حتی نمی دونستم تا کجا خوندم.
قشنگ 25درصدشو فراموش کرده بودم.

 

[shshsh]

پاسخ : چجوری کتاب بخونیم؟

اوّل که مرسی؛تایپیک عالی,عالی,عالی :د

* خیلی ها بهم گفتن چون سرعت خوندنت زیاده عمیق نمیخونی...در صورتی که من خیلی با این موافق نیستم چون از عمد سریع نمیخونم و یه جورایی به نظرم هر کسی بعد از مطالعه زیاد به صورت خودکار سرعتش زیاد میشه...نظرت چیه؟

منم این مشکلُ دارم! بعد یه مدّتی طبیعتا هرکسی سرعت ِ خوندنش میره بالا,و این دلیل بر این نیست که مفهوم درک نمیشه؛بلکه فقط این امکان به وجود اومده که در مدّت زمان ِ کمتری مقدار بیشتری خونده بشه.یـَـنی یه جور «مهارت» پیداکردنه حتّا.

* در مورد نت برداری و خلاصه کردن کتاب چه نظری داری؟

اگه قرار باشه وسط ِ کتاب خوندن انجام بشه که کاملا مخالفم! :د
به نظرم اینکه وسط ِ کتاب هی بخوایم صبر کنیم تا یه جمله رو بنویسیم,نت برداری کنیم یا خلاصه ــشُ بنویسیم باعث میشه «اون چیزیُ که باید» از کتاب نفهمیم؛در واقع کتاب اون تاثیرگذاریشُ از دست میده؛چون حواس ِ آدم هی به اینه که «اینجاشُ بنویسم؟این جمله ارزش ِ نوشتن داره؟» و همینطوری تا آخر ِ کتاب؛هیچی نمیفهمیم ازش. نکنین دیگه خو! :د

* فک میکنی اگه بخوایم مطالب و مفاهیم یه کتابو عمقی یاد بگیریم و دیر فراموش کنیم چیکار باید بکنیم؟

به نظرم باید همون موقه که آدم تازه کتابُ تموم کرده و هنوز تو «تب» ــِـشهُ هنوز داستان ِ کتاب کاملا تو ذهنشه,باید سریع خلاصه ــشُ نکته ــای ِ مهمشُ یه جا بنویسه که بعدا با یه بار خوندن ِ اون کلّ ِ کتاب بیاد تو ذهنش.مثلن میشه یه دفترُ اختصاص داد به اینکار؛خلاصه ها رو بعد از خوندن ِ هرکتاب بنویسین تو همون دفتره؛اینطوری یه مجموعه خوبُ کامل دارین از خلاصه کتاباتون. :] [بیایین همونُ تایپ کنین تو قفسه ــتون اصن! :"]

* به نظرت زمان و مکان کتاب خوندن هم تاثیر داره؟ چه قدر؟ چه جوری؟

به شخصه خودم معمولا تو هر شرایطی میتونم کتاب بخونم - «معمولا».مثلن اگه وسط ِ یه جمعی نشسته باشم که هی دارن با هم حرف میزنن,خیلی برام سختتره تمرکز روی ِ کتاب.یا مثلن در حال ِ حرکت اگه کتاب بخونم حالم به کلّی بد میشه.ولی فقط اون تمرکز ِ اوّلش لازمه؛بقیه ــش خود به خود جور میشه :د . یــَـنی اگه فقط بتونین تمرکز پیدا کنین رو مطلب,دیگه فرو میرین تو کتاب؛و تمرکزتون خیلی سختتر از بین میره.
یه تیکّه از حرف ِ ارغوان هم لایک! اگه موزیک ِ لیریک دار گوش میدین هی اون لیریکش تو ذهنتون پخش میشه,پخش میشه,پخش میشه,پخش میشه تا اینکه دیوونه ــون میکنه و کتابُ میذارین کنار! :د ولی اگه لیریکشُ بلد باشین که دیگه بدتر! هی سعی میکنین کتابُ بخونین ولی ناخودآگاه هی زیرلب زمزمه میکنین اون لیریکُ.آخر سر کلافه میشینُ کتابُ میبیندینُ بلندبلند با آهنگ میخونین [تجربه شخصی] پس تا حدّ ِ امکان پرهیز کنین از آهنگ گوش دادن موقع ِ کتاب خوندن؛ :د .

× این سه ماه ِ تابستون، سیستم کتاب خوندنتون چه جوری بوده؟ کتابای جدید شروع کردین؟ سراغ نصفه‌های قدیمی رفتین؟ یا چی؟ :د

تو این تابستون خیلی بیشتر از اون چیزی که فکرشُ میکردم خوندم! بزرگترین دلیلش هم دیدن ِ قفسه های ِ بچّه ها بود .. آورین!
امسال ِ پنج تا کتاب ِ کوییلو رو خوندم.دوتا از زویاپیرزاد خوندم.یه دونه مایکل کانینگهام,سه تا یوستین گوردر,یه تیم برتون,چهارتا آگاتا کریستی,ناتور ِ دشتُ قلعه حیوانات! :د و کلـّـا تمام ِ کتابای ِ قفسه ام! :د درحالیکه تا پارسال کتاب خوندن ِ تابستونام توی ِ یه سری چرندیات خلاصه میشد؛امّا امسال... راضی ــَـم از خودم!

× بالایی : لایک! بین ِ کتاب تا حدّ ِ امکان وقفه نیفته؛چون بعد از یک شکست ِ ادبی (!) آدم دیگه دستُ دلش به خوندن ِ اون کتاب نمیره.ناخودآگاه فاصله میگیره ازش.