reyhane.kh
کاربر فوقفعال

- ارسالها
- 94
- امتیاز
- 1,986
- نام مرکز سمپاد
- دیبرستان فرزانگان 1
- شهر
- تهران
- سال فارغ التحصیلی
- 96
- مدال المپیاد
- برنز المپیاد نجوم و اخترفیزیک
- دانشگاه
- دانشگاه شریف
- رشته دانشگاه
- مهندسی صنایع
پاسخ : خاطراتتون از بهترین معلماتون
ما اولِ راهنمایی که بودمی یه معلم داشتیم انصاری بود فامیلیش..
بعد این معلم ِشیمی بود!عااااااالی بود یعنی!:ایکس
خیلی ـَم جوون بود!
بعد یه بار معلم عربی ِما واسمون کلاس فوق العاده گذاشته بود دو ساعت بعده مدرسه،
بعد این معلمه من و چهار تا از بچه های کلاسو برد بستنی مهمونمون کرد!
>
بعد چهل و پنج دقه از عربیو برامون پیچوند بعد به معلمه گف من کارشون داشتم!
خییییییلی معلمه خوبی بود!
>>:ایکس
ما اولِ راهنمایی که بودمی یه معلم داشتیم انصاری بود فامیلیش..
بعد این معلم ِشیمی بود!عااااااالی بود یعنی!:ایکس
خیلی ـَم جوون بود!
بعد یه بار معلم عربی ِما واسمون کلاس فوق العاده گذاشته بود دو ساعت بعده مدرسه،
بعد این معلمه من و چهار تا از بچه های کلاسو برد بستنی مهمونمون کرد!
>بعد چهل و پنج دقه از عربیو برامون پیچوند بعد به معلمه گف من کارشون داشتم!
خییییییلی معلمه خوبی بود!
>>:ایکس







!یهو آقای ایزد موسی با دفترش اومد جلوم وایساد!من: :-s :-s!بعد دفترشُ باز کرد!وسطش "هشت کتابـــــِ"سهراب بود!گفت ببخشید که نرسیدم کادوش کنم!
) رو یادم نمیره!زنگـــ اول که بهمون نگفتن!ولی وقتی زنگ تفریح خورد و فهمیدیم،بعدش با آقای ایزدموسی کلاس داشتیم!وقتی اومد سرکلاس بدون اینکه چیزی بگه رفت و یه شعر پای تخته نوشت..که خودش واسه خانوم سلامتی گفته بود!همه چشماشون به تخته دوخته شده بود و فقط صدای هق هق میومد..
ولی دمش گرم هیچی بهم نگفت






