• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

چیکار کنم ؟

mahshid_f

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
909
امتیاز
5,940
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
روان شناسی
پاسخ : چیکار کنم ؟

من در کل فک میکنم چنین مکالمه ای اصلا چیز عادی ای نیست! :D
آخه یعنی مامان آدم واقعا اینجوری فک میکنه؟
حالا درسته میگه نرو نت، اما نمیگه به زور از خونه برو بیرون!!
منبا اینکه میدونم جانعه خرابه، ناامنه،تفریحی برای جوونا نیست، خودم سه چهارم زندگیمو پای نتم، و اینکه به نظرم این مکالمه اصلا نمیتونه عادی باشه، اما بازم به نظرم حرف مادره درسته، آدم هرکاری بکنه، همون که آخرش گفت، بره بمیره هم بهتر از اینه که چندین ساعت در روز پای نت باشه :D
واقعا یه کم بیشتر دقت کنیم، خییییلی از آسیب های اجتماعی (گول خوردن جوونا، کم شدن ساعت مطالعه، کم شدن فعالیت های بدنی و کلی چیزای دیگه)اولش از همین زیاد او نت بودن، شروع میشه!
بازم میگم که من خودمم خیلی تو نت هستم، اما با این حرفاییم که مامانه گفته، موافقم!
 

sogand1374

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,858
امتیاز
8,753
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تبریز
پاسخ : چیکار کنم ؟

تاپیک بسیار خوبیه!!!! :D x:
جون من اگه به جایی رسیدیم بگین من به مامان بگم بیاد بشینه بخونه! :D
من تا میام نت مامانم شروع میکنه!!!
میری اونجا چی کار؟؟؟!!!!!! :-w
خسته نشدی؟؟!!!!بچه تو چقد چت میکنی؟؟!!اصن با کی چت مکنی؟؟!! :-wاصن تو داری اونجا چی کا ر میکنی؟؟!!!
میگیم..مادر من با دوستام!!!!!به خدا سمپادیا هستم..بیا ببین!!!!! :(
بعد یه روز پرسیدم((مامان مشکلت چیه؟؟!!!صاف و پوست کنده بگو!!!!!!!
برگشت گفت هرچی انحراف از این اینترنت گور به گور شده شروع میشه!!!!هی وقتت تلف میشه....معلوم نیس داری چی کار میکنی...من خودم معلمم..تو مدارس میبینم چی میشه!!
یه چیز میدونم که میگم..
بعد من گفتم((خوب مامان من الان تابستونه....خوب...چی کار کنم؟؟؟نت نرو...بیرون نرو...ماهواره نیگا نکن....با موبایل کم بازی کن(اصن بدش من اونو! :D)
مامانم(خوب برو درس بخون.!!!!میگه چی کار کنم؟!!!!!!
من((آخه مامان !!پدرم در اومد از بس درس خوندم آخه....خودتم میبینی که همیشه همه چی ام عالی هس!!!من چی کار کنم؟؟؟؟!!!!!!!
مامانم(ج پیدا نمیکنه بده...شروع میکنه آسیب های جامعه رو واسم توضیح میده!!!!
این الان جو اکثر خونه ها هست!
مامانا میترسن!!! اگه محیط سالم تر بود این طور نمیشد...حالا محیط به کنار..نسل ما به کل با نسل اونا متفاوته!!نسلی که طرز فکرش خعلی با ماله ما متفاوته..جیزایی رو بد میدونه که ما اصن بد نمیدونیم...بازم من سر این با مامان بحث کردم..فهمیدم که واقعن طرز فکر شدیدن متفاوته!!!
 

nastaran1r

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
484
امتیاز
655
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
East Azerbaidjan
دانشگاه
دانشگاه تبریز
رشته دانشگاه
مهندسی برق
پاسخ : چیکار کنم ؟

ببینین این مسائل با فرهنگ و عقاید وافکار افراد جامعه و.... کاملن قاطی شده و خیلی پیچیده شده واقعن . به نظرم صد سالم بشینیم راه حل پیدا نمی کنیم :| ولی من منتظر راه حلم #-o
 
ارسال‌ها
3,304
امتیاز
12,635
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
علوم اجتماعی (انسان‌شناسی)
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : چیکار کنم ؟

به نظرم باید بشینیم فواید اینترنتُ اینا رُ توضیح بدیم کاملا واسشون !
مامان بابای من که جدیدا اصلا گیر نمیدن !
من به شخصه خیلی چیزا یاد میگیرم ! اصلا تو سایت علمیُ اینائم نمیرما !
ولی حداقلش اینه که طرز فکرای مختلف تو جامعه رُ آدم یاد میگیره !
نظر منه البته ! :-??
 

fatima !!!!!

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
711
امتیاز
2,573
پاسخ : چیکار کنم ؟

یعنی واقعا میشه عقیده ی پدرمادرا رو عوض کرد ؟ اگه بشه چی میشه !!!
 

Analia

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
909
امتیاز
2,520
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد/تهران
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی عمران
پاسخ : چیکار کنم ؟

این مساله دو چیز، یکی به خاطر قوانین که باعث شده جامعه نا امن شه و پدر مادرا از این که بپه هاشون وارد جامعه بشن می ترسن که این خودش یه محدودیته، یکی اینکه بعضی پدر مادرا دیدگاه سنتی دارن،که معمولاً بیشتر همون حالت اوله که پیش میاد.
 

fatima !!!!!

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
711
امتیاز
2,573
پاسخ : چیکار کنم ؟

تو رسانه های جمعیم خیلی جنبه های بدو بیشتر گفتن واسه همین پدر و مادرا خیلی نگرانن !
 

sahere

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,829
امتیاز
11,813
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
گفتار درمانی
پاسخ : چیکار کنم ؟

:((
:D
فک میکنم سن قانونی واسه من 20 باشه :-"
آقا به مامان بابات که میگی میگن نه تو میتونی تفریح داشته باشی مثلا میتونی ظرف بشوری رخت بشوری بری یخ حوض بشکنی آب بیاری گرم کنی واسمون چای درست کنی و... ;))
بعد کلی تفریح سالم (رجوع شود به خطوط بالا) واست میشمرن اصا انقد حال میکنم تو این زندگی :>
نه اثری از دیکتاتوری هست نه تبعیض x:
باز مامانا خیلی بهترن خدا نکنه که بابا خونه باشه بشینی پای پیسی دیگه گیر سه پیچ و چهار پیچ و اینا شروع میشه که چرا صب تا شب تو نتی ~X(
تدابیر اندیشیده شده بابام که میاد میرم جلوش تو حال میشینم کتاب میخونم ;;)
من به شدت از کاسه های داغ تر از مملکت دارم رنج میکشم :-s................. :((

من پذیرای راهکار های شما هستم :D
 
  • شروع کننده موضوع
  • #29

SOUL KEEPER

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,161
امتیاز
8,025
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
گنبد کاووس
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
پاسخ : چیکار کنم ؟

دوستان یکم مطلب زیاده ، اما فکر می کنم مفید باشه ، تا آخرش بخونید

.......
واگعا" نگرالیخ ؟ :D

خب الان میشه نتیجه گرفت که همیشه تقصیر جامعه است و اگه جامعه خوب باشه ، مامان باباها مشکلی ندارن ! اما من موافق نیستم
چون به نظر من والدین همه چیز رو به هم ربط میدن ، مثال ، چون فلانی رو تو فلان شهر سر ظهر دزدیدن بردن کلیشو در آوردن فروختن ، طرفم کشتن ، بعدشم دزدا به آسودگی زندگی دارن می کنن ، پس شما بچه ها به هیچ وجه نباید بیرون برید ! این کلا" اشتباست و از پایه غلطه (مغالطه است یعنی)

شما میتونید با دوستاتون برید بیرون خرید ، برید شام بخورید ، برید سینما ، برید پارک ، برید خیابون قدم بزنید و ... اینا هیچکدومش مشکل حکومتی نداره ، جامعه هم واقعا" انقد بد نیست که شما نتونید برید (واقع بین باشید ، هستند مکان هایی که شما بتونید برید ، یک مصداق برای خودتون پیدا نکنید ، شهر رو در نظر بگیرید)

اما شما (منظورم دختر/پسرای این سایت یا سمپادی ها نیستن ، کلی میگم) ،شمای دختر/پسر که میری خیابون با دوستات پسر/دختر ی چشمک میزنه جواب میدید و ... ، شمایی که میری پارک یه آدم خلافکار (فروشنده ی مواد مخدر یا کاسبای هرزگی یا ...) می بینی میری سمتش یا با اولین اشارش جذب میشی ، شمایی که میری سینما به عشق اینکه پسر/دختر ها رو ببینی و یه دوست برا خودت جور کنی ، شمایی که میری شام بخوری همش اینو و اونو میپایی تا یکی بهت توجه کنه و ...
اینها مشکلاتی هست که اول خودتون باید حلش کنید ، لزوما" شماها این مشکلات رو ندارید ، اما واقعا" قبول دارید اگه تو موقعیتش قرار بگیرید خطایی (به ضعم پدر مادرها) مرتکب نمیشید ؟ این یه بحث خودسازیه ...

اما پدر مادرها ، چی میشه اگه جای لجبازی باهاشون بحث کنید و اعتمادشون رو جلب کنید ، افرادی رو میشناسم که تربیتشون طوری بوده که پدر و مادرشون بهشون این اجازه رو داده که دوست دختر/پسر انتخاب کنند چون می دونند اونها عاقلانه تصمیم میگیرند و اعتماد دارند

بنشینید پای اینترنت و اونها رو دعوت کنید با شما همراه شن ، سایت هایی که میرید رو نشونشون بدید ، خیلی مهمّه که صادق باشید ، مطمئن باشید با دروغ گفتن یا نگفتن بعضی حقایق اعتماد جلب نمیشه ، وقتی شما می ترسید از اینکه اونا بفهمن شما توی فرومی میایید که دختر/پسر به طور آزاد با هم در ارتباط هستند و بحث می کنند ، انتظار موافقت اونهارو نداشته باشید ، این اولین قدم برای دور شدن از خواسته هاتون هست ، یعنی شما قبول می کنید که خلاف قوانین و کار نادرست (با توجه به افکار اونها) کار می کنید ، این جای بحث بافی نمیگذاره ، چون ناخودآگاه قبول می کنید که اونها درست میگن ولی شما دوست داری نادرست عمل کنی و این بحثی از قبل شکست خوردست

با اونها بیرون برید ! خیلی خوبه یکبار با مادر/پدرتون بیرون برید (ترجیحا" جنس موافق رو انتخاب کنید) ، و اونها رفتار شما رو در خیابون و مکان های عمومی ببینند ، مطمئنا" میتونید نظر اونهارو تغییر بدید

حرف بزنید ، خیلی مهمّه که اونها افکار و عقاید شما رو بشناسن ، از گفتن افکار خود نترسید ، چون ترس اولین پایه ی شکست تو هر بحثی است ، اگر فکر می کنید بیرون شام خوردن با دوستاتون مشکلی نداره ، بهشون بگید ، اما نه با دعوا ، اجازه بدید اونها هم حرف بزنند و نظراتشون رو بدند ، اصلا" اینجوری فکر نکنید که قراره 1 ساعت با هم بحث کنید و تو این 1 ساعت شما با بیان افکار و عقاید خود ، اونارو قانع کنید و طرز تفکری که طی 50 سال شکل گرفته رو عوض کنید ، بحث ها فقط جهت آشنایی تفکرات شما با والدینتون هست ، این کار رو مداوم تکرار کنید ، طی هفته ها و ماه ها تآثیرات زیادی روی دو طرف میزاره ، بدون اینکه شما متوجه شید ، قطعا" نظر اونا عوض میشه ، نظر شما عوض میشه ، سعی در نتیجه گیری پایانی قطعی نداشته باشید ، چون نه شما تمام افکار و عقاید خودتون رو گفتید و گذاشتید وسط ، نه اونها ، با قسمتی از افکار هم نمیشه راجع به کلش نتیجه گرفت

از والیدن خود فرار نکنید ! ، جلوی چشم باشید ، تو دیدشون باشید ، نزارید این تفکر در اونها شکل بگیره که از شما غافل هستند ، این باعث میشه به کوچیکترین کارهاتون هم شک کنند و سوال بپرسند

مرز برای روابط خودتون با خونوادتون تعریف کنید ، چیزهایی در مورد شمارو مادرتون باید بدونه که لزومی نداره پدرتون بدونه و چیزهایی هم بر عکس ، هیچوقت طوری رفتار نکنید که به یکی از والدین خود بسیار نزدیک شید و از دیگری فرسنگ ها دورتر ! این نه تنها برای والدینتون خوب نیست ، بلکه مشکلات بسیار زیادی برای خود شما به وجود میاره ، مثال : اگر شما به مادر خود نزدیک باشید و از پدر دور ، یک ترس از پدر به وجود میاد به طور ناخودآگاه ، چون مادر شما حرف هایی رو با شما میزنه که پدرتون نمیزنه ، شما کارهایی رو با مادرتون می کنید که با پدرتون نمی کنید ، مادر شما اختیاراتی رو به شما میده که پدرتون نمیده (چون نمیشناسه شمارو) ، و ... این عواقب بدتری هم میتونه داشته باشه ...

استقلال داشته باشید ، برای هر کاری از کسی سوال نپرسید ، بیشتر جمله هاتون رو با "من میخوام" شروع کنید تا " اجازه هست" ، بار جمله ای که با اجازه هست شروع میشه خود به خود حس تصمیم گیری رو به طرفی که باهاش بحث می کنید منتفل میکنه و شما تحت فرمان او خواهید بود ، اما این به این معنی نیست که بگید "من میخوام" و بعدش کار رو انجام بدید ، "من میخوام" باعث میشه طرفی که باهاش بحث می کنید بفهمه حس تصمیم گیری کارهاتون با خودتونه و تصمیم نهایی رو شما میگیرید ، پس فقط نظرش رو میده و تجربیاتش رو در اختیار شما میزاره ، هرچند چون ولی شماست و شما به سن قانونی نرسیدید ، حق داره جای شما تصمیم گیری کنه و نباید با لجبازی و دعوا کارتون رو پیش ببرید ، اگر چند بار گفتید "من میخوام" و شنیدید "نه نمیشه" یا "نه نمیتونی بری" یا "نه اجازشو نمیدم" نا امید نشید ، اینا بر میگرده به رفتاری که تا کنون داشتید و قابل تغییره ، سعی کنید دلیلش رو بپرسید ، مثلا" "من میخوام با دوستم برم خرید" ، "نه ، نمی تونی" ، "چرا؟" ، "چون ..." ، البته جواب هایی مثل "چون من میگم" ، "چون حقش رو نداری" و امثال اینها ، باعث میشه شما عصبانی شید و شما نباید کوتاه بیاید اما نباید این بحث رو ادامه بدید ، سریعا" صحبت رو فراموش کنید ، و در فرصتی دیگر به بحث راجع به مسئله یا دلایل آن بپردازید .(مثال : من اگه اونروز با دوستم میرفتم خرید چی میشد ؟ الان لباس ندارم ، شما هم وقت نداری با من بیای ...)

فعلا" تا همینجا بسه ، طولانی شد .

2تا نکته رو هرگز فراموش نکنید :
1.با دروغ گفتن ، نمی تونید اعتماد کسی رو جلب کنید ، و وضعیت رو بهتر کنید
2.همیشه راه های منطقی ، بیشتر از راه های بی منطق جواب میده


×اشتباه تایپی دیدید ببخشید خودتون ، اینروزا اصلا" درست تایپ نمی کنم!×
 

nady_ra

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
109
امتیاز
392
نام مرکز سمپاد
شهيد بهشتي كاشان
دانشگاه
صنعتی امیرکبیر
رشته دانشگاه
IT (فناوری اطلاعات)
پاسخ : چیکار کنم ؟

آقا چرا گير دادين به پدر مادرا ؟‌پدر مادر من اصا گير نمي دن . ولي ما تفريحي نداريم كه بكنيم

اين موضوع توي شهرستانا بيشتر مطرحه. روز قبل از كنكور مشاورا گفتن برين خوش باشين.باور كنين ما نتونستيم يه جاي تفريحي پيدا كنيم كه 2 ساعت بريم وقتمونو پر كنيم

شما تفريحايي كه ميشه كرد و بگو. تكراري نباشه. يكنواخت نباشه. سالم باشه تا حدودي ( لازم نيست كاملا)

من 12 ساعت‌ مي خوابم.( من نمي خوام انقدر بخابم ولي كاري ندارم كه به خاطرش بيدار شم) 12 ساعت ديگمو چجوري پر كنم ‌؟ (‌به جز اينترنت )؟‌ هيچ محدوديتي هم ندارم. راهنمايي كنيد لطفا
 
  • شروع کننده موضوع
  • #31

SOUL KEEPER

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,161
امتیاز
8,025
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
گنبد کاووس
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
پاسخ : چیکار کنم ؟

پدر و مادر تو گیر نمیدن به بقیه چه ؟! این جا یه ملت دارن میگن گیر میدن

کاشان پارک نداره ؟ پیتزا فروشی نداره ؟ خیابون نداره ؟ باشگاه بیلیارد نداره ؟ کافه سنتی نداره ؟ جنگل نداره ؟ کوه نیست ؟ هزارتا چیز هست که بشه خودتونو باش سرگرم کنین
اینکه نمیخواین فرق می کنه با اینکه نمیزارن و ... ، بحث اینه که نمیزارن ، حتی اینایی که هست ، به نیست و نمیخوام کار نداریم
 

F@temeh

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,877
امتیاز
15,502
نام مرکز سمپاد
فرزانگـــان
شهر
کاشـــان
مدال المپیاد
مرحله اول ریاضی
دانشگاه
پلی تکنیک
رشته دانشگاه
سخت افزار
پاسخ : چیکار کنم ؟

ما که نصفه تابستون رو تو مدرسه به سر میبردیم!بعداز مدرسه با برو بچ(تقریبا10نفر)میرفتیم کافی شاپ.ببینید چه تفریحات سالمی داشتیم!مدرسه،کافی شاپ.آفرین دختر خوب... :-"
اگه شمام مثل ما همایش داشتین دنبال وقت آزاد میگشتین یکم استراحت کنین! نه تفریح!!! (چقدرم که ماواقعا همیشه وقتمون پره!!!!)
راستی یه تفریح=گشت و گذاری در سمپادیا! :P
 

Weeping Angel

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,416
امتیاز
4,218
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران
پاسخ : چیکار کنم ؟

در زمان جاهلیت اعراب دختران خود را زنده به گور می کردند زیرا آن ها را باعث شرمساری خود می دانستند. به جایی رسیده ایم که ایندفعه مردمان دختران خود را به خاطر آسایش خود دختران زنده به گور می کنند.
خواستن چی بسازن چی ساختن به جای این که پیشرفت کنیم پسرفت کردیم فقط این زرق و برق دنیای مدرن نمیزاره این پسرفت رو ببینیم و توی این توهم باشیم که ما پیشرفت کردیم ، ما می توانیم.

=========
من خودم معمولاَ گیری که بهم میدن سر درس خوندن ولی راجع به بیرون رفتن به جاهای بلند (کوه) و دور (مثلاَ شمال، چیتگر و ...) حساسیت دارن اینقدر از دستشون عصبانی میشم 2 بار می خواستم برم کوه با دوستام نذاشتن. (مامانم کلک میزنه میگه برو از بابات اجازه بگیر) کلی هم باهاشون دعوا کردم ولی راه به جایی نبرد
پ.ن.راستی یکی از اون بار ها قرار بود از طرف مدرسه بریم.
 

rainman

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
351
امتیاز
1,378
نام مرکز سمپاد
شهيد بهشتي
شهر
نيشابور
پاسخ : چیکار کنم ؟

من متن آخري رو كامل خوندم...
آره موافقم خيلي جاها تقصير خودمونه...
اگه بخوام يه مثال ارائه كنم :
همين درس خوندن؛
خيليا واسه ي پدر و مادرشون درس ميخونن...
يني:
اگه نمره خوب بگيرن تشويق نمره بد بگيرن تنبيه و بازخواست...
اين خيلي اشتباهه مثه اينكه شما بخواي واسه شرايط كاري پدرت تعيين تكليف كني،اين كارو بكن اين كارو نكن...
آدم نبايد تو يه سري چيزا اجازه دخالت به بقيه بده هموني كه اشاره كرده بودي كه دروغ قضيه رو بدتر ميكنه كاملا" درسته...
اعتماد بقيه به آدم با دروغ گفتن و اينا خيلي كم ميشه...
ولي خوب اين كه پدر و مادر حساسن يا به قول معروف به بچه هاشون گير ميدن...
يه چيزه ذاتيه بالاخره بچه رو از تو جوب كه پيدا نكردن...
يه جوري حساسيت از اول وجود داره ولي يه سري عوامل اونو تشديد ميكنه:
مثه همين دروغ،پنهان كاري يا شرايط جامعه...

در مورد راه حل منم موافقم يه برخورد منطقي+ عدم سو پيشينه خيلي موارد حل ميكنه...
ولي:
بعضي موقع ها لازمه عصباني شي،نميگم قهر ولي لازم ميشه حتي يه مدت رابطتو باهاشون سنگين تر كني...
بايد توجه داشته باشي كه هيچ موقع اين جور كارات حالت لج بازي به خودش نگيره...
يه راه ديگم كه به نظرم موثره اينه كه يكي رو واسطه كنه...
خاله اي دايي معلمي كسي...
اينطوري بهتر ميتوني نظرتو بهشون القا كني...
 

nastaran1r

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
484
امتیاز
655
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
East Azerbaidjan
دانشگاه
دانشگاه تبریز
رشته دانشگاه
مهندسی برق
پاسخ : چیکار کنم ؟

متنو خوندم خوب بود اینکه تقصیر بچه هام هست درسته مصداقش رو که خودم به عینه دیدم ذکر میکنم : پا میشی میری پارک (من از پارک بدم میاد بگما :-&) میبینی یه عده چی اسمشونو بزارم اومدن نشستن اونجا چششون اینور اونوره هدفشون از پارک اومدن یه چیز دیگس اصلن ...نمیدونم چرا اینجور ادما زیاد شدن ... :-??

ولی مشکل خود من اینی که شما گفتین نیس. اعتماد پدر مادر جلب شده است. :D
 

Legend

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,329
امتیاز
2,204
نام مرکز سمپاد
علامه حلی بدون شماره!
شهر
طهرون
سال فارغ التحصیلی
93
رشته دانشگاه
مهندسی عمران
پاسخ : چیکار کنم ؟

من نمیدونم چرا تو تابستون دیگه گیر میدن! :-/

باز توی سال تحصیلی میگن بشین سر درس و زندگیت و حق دارن دیگه تو تابستون نوبره! :D
 

meli

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,014
امتیاز
8,478
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 تهران
شهر
تهران
مدال المپیاد
برنز کشوری کامپیوتر
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : چیکار کنم ؟

خب این مشکل برا همه پیش میاد... یعنی برا همه بچه های همسن ما هست...

مثلا به من سر نتت رفتن گیر میدن... ولی خودشونم نمیدونن وقتی نت نرم باید چیکار کنم!!!!!

فقط باید یه ذره باهاشون راه بیایم... که شاید اونا هم با ما راه بیان :-<
 

fatima !!!!!

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
711
امتیاز
2,573
پاسخ : چیکار کنم ؟

یعنی دیگه شورشو درآوردن ! میشینی پای کامپیوتر ؟ چرا میشینی اصلا میری نت چی کار میکنی ؟ اصلن تو معتاد شدی !!!! گوشی میگیری دستت چرا گوشی میگیری دستت ؟؟؟؟ تا ساعت 9:30 میخوابی تو چقد میخوابی بیدار شو !!!! ای بابا ! بفرمائید ببگید بریم بمیریم دیگه ! :(( :(( :(( :(( :((
 

G-paradise

کاربر فعال
ارسال‌ها
29
امتیاز
53
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
پاسخ : چیکار کنم ؟

من بابام خیلی سر نت رفتن بهم گیر نمیده ولی مامانم بعضی اوقات میگه بهم بعضی اوقات
خودم سعی میکنم کاری رو انجام بدم که دیگران نتونن بهم گیر بدن و همیشه مورد اعتماد باشم
من هر وقت مثلا بخوام با یک پسری در ارتباط باشم به خانودادم میگم
مثلا بخوام برای درس خوندن با یکی در ارتباط باشم نه کارای الکی
من همیشه سعی میکنم یه وقتی رو بذارم و با مامان بابام حرف بزنم در رابطه با همین تفاوت سلیقه ها و افکار و رفتن بیرون با دوستام
ولی خب باید به مادر پدر ها هم حق دادا بالاخره ما بچه هاشون هستیم و اونا خوبی مارو میخوان نه بدیمونو
مامان بابام میگن ما به شما اعتماد داریم ولی جامعه خرابه آدم های الکی خیلی زیادن
و من این حرفو قبول دارم ولی یه بار که میخواستم برم با دوستام بیرون خیلی راحت و با خوش اخلاقی به مامان بابام گفتم و بابام هم خیلی راحت گفت برو ولی حواست به خودت باشه و سعی کن زود تر بیای خونه
کلا خوب حرف زدن و با خوش اخلاقی حرف زدنم و برخورد کردن و داشتن اخلاق خوب خیلی میتونه کمک کنه
 

mamareza

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,664
امتیاز
1,999
نام مرکز سمپاد
دبیرستان علامه حلی
شهر
تهران
دانشگاه
آزاد تهران
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : چیکار کنم ؟

همیشه شرایط به این بدی نیست که میگی.اما... .
مشکل خیلی از ما ها هست.
ولی یادمه یه تاپیک بود به اسمه "یاد بگیریم خودمان را محدود کنیم تا محدود نشویم"
به نظرم فقط به همون بر میگرده...اگه مادر پدر ببینن که خودمون میدونیم داریم چی کار میکنیم و خودمون میتونیم کار هامون رو برنامه ریزی کنیم دیگه کاری ندارن به ما.
 
بالا