عوامل موفقیت و عدم موفقیت پشتیبان‌ها از نظر خودشون

[haniiii]

پاسخ : عوامل موفقیت و عدم موفقیت پشتیبان‌ها از نظر خودش

وختی تمرکز ندارین درس نخونین
وختی حواستون به جای دیگست و کتاب جلوتونه کتاب رو ببندین و برید استراحت کنین تا ذهنتون امده درس شه و برگردید.الکی تایم درس خوندن نذارین که بگید ساعت بالا میخونم اما عملن بی نتیجه باشه
وختی تایم خوندنتون کم شد نگران میشید و درصدد جبرانیدن برمیاین

از هر فرصتی برای درس خوندن استفاده کنین
مثلن صبا که دارید میرید مدرسه یه فلش کارتی یا خلاصه ای همراهتون باشه که بخونید.یه مشاور داشتم که میگف هیچ کس از درس و تلاش نمرده
یه سال سختی می ارزه..........

اگه خسته شدین استراحت کنین
وختی خسته این درس نخونین
سعی کنین همیشه با بازدهی بالا یخونین

بین ترم 1 و 2 یه برنامه تفریحی کوتاه بذارین
اگه ترم 1 تلاشتون زیادباشه خسته میشین.برای اینکه بتونین ترم 2 هم مثل یک موفق باشین.یه برنامه استراحت بذارین.مثل یه سفر کوتاه

وختی درس میخونین یه دفترچه مربوط به اون درس کنارتون باشه
هردرسی میخونین چه عمومی چه اختصاصی چه زمان خوندن کتاب درسی چه تست نکات مهم فرمولا رو یادداشت کنین
اینطور باخوندن اون نکات اون مطلب کلش تو ذهنتون میاد

 

[ثنا]

پاسخ : عوامل موفقیت و عدم موفقیت پشتیبان‌ها از نظر خودش

از همون اول با جدیت شروع نکردم
پس با جدیت شروع کنید
ارومو پیوسته بخونین یعنی همیشه و هر روز بخون حتی شده واسه ی محدود زمانیه کم!!
همیشه ساعت مطالعه رو بنویسین حتی اگه کم بود.
یه دفتر کوچیک یا ی برگه بذارین کنار دستتون که افکار مزاحمو روش بنویسین.
این کارایی بود که من دیر به به فکرشون افتادم شما هنوز وقت دارین پس بجنبین

 

[z.n1994]

پاسخ : کارایی که باید می کردم! ولی ...

من یک کار یادم میاد! باید زودتر از اردیبهشت شروع به خوندن میکردم! فکر میکردم باید همه امتحانا رو بدیم بعد بشینم تست بزنم و واسه کنکور بخونم!

ینی اردیبهشتی که سال بهد کنکور داشتی یا اردیبهشتی که همون سال کنکورت بود؟؟؟

 

[stevendeljoo]

پاسخ : عوامل موفقیت و عدم موفقیت پشتیبان‌ها از نظر خودش

اول و دوم و سوم که تنبلی بود اصن اراده نداشتما کلاس به هم میخورد بچه ها میگفتن تا 12 بریم گیم نت منم بدون مقاومت میرفتم
چارم تخمه بود خوردن تنقلات مخصوصا پوست دار خیلی تمرکزو کاهش میده
پنجم موسیقی اولا حوصله نداشتم درس بخونم با موسیقی خودمو رو صندلی میشوندم بعدش معتاد شدم حواسمم پرت میشد
شیشمم همون موسیقی بود بعد مدتها دوباره رفتم سراغ رپ(ای بر پدر رفیق ناباب) بعد همش پیگیرش بودم
بقیه شو فک میکنم میگم

 

[ali jahangiri]

پاسخ : عوامل موفقیت و عدم موفقیت پشتیبان‌ها از نظر خودش

من چند تا نکته به ذهن ناقصم میرٍ3 :

هر زمان دقیقا چیزی رو میخوندم که حسش باشه

اصلا برنامه ریزی روزانه نداشتم (از این برنامه ها که مینویسن مثلا ساعت فلان ،فلان درس ، اون ساعت اون یکی درس و ...)

توی قید و بند فرمول نبودم

تا یه چیز رو نمیفهمیدم سراغ تست نمی رفتم

به ظاهر تکراری : مفهومی می خوندم

خیلی اهل تست های تالیفی نبودم.

هر آزمون سعی میکردم منابعش رو تموم کنم

و ...

 

[mahaba]

پاسخ : عوامل موفقیت و عدم موفقیت پشتیبان‌ها از نظر خودش

چرا اینجا همه ناراضی ن ؟
من می خوام ابتدا کمی از علل موفقیت بگم (بعدش علل عدم موفقیتامو هم می گم. چون می تونستم خیلی بهتر بشم )
من اولن از همون اول خیلی جدی درس خوندم. (از همون اول، منظورم اول پیشه وگرنه که تا قبلش شب امتحانی بودم.) چون هدفم معلوم بود و به نظرم کاملا حقم بود که برسم بهش
دومن عاشق رشته ای بودم که داشتم واسش تلاش می کردم. من اصلن رشته م ریاضی بود دوم دبیرستان. به عشق پزشکی اومدم تجربی. به عبارتی من به خاطر رتبه خوب نرفتم پزشکی، به خاطر پزشکی رتبه م خوب شد (نسبتن البته )
سومن از هر کسی سعی می کردم کسب تجربه کنم. تقریبا با همه رتبه های خوب کنکورای سال پیش، هر بار میومدن مدرسه حرف می زدم. از بچه خرخونامون هم همیشه کلی سوال می پرسیدم. چون تا قبلش بچه ی درس خونی نبودم راه های درس خوندنو نمی دونستم
چهارمن سرعتم زیاد بود تو تست زدن ! با تست زدن زیاد می شه سرعتو برد بالا
پنجمن زیاد آدم استرسی ای نبودم. سر کنکور استرس نداشتم زیاد.
ششمن آدمای خوبی دور و برم بودن. هم درس خون بودن و هم کمک می کردن و هم از این رقابتای ناسالم نداشتیم با هم. کلا اگه آدمای درس خون دور و بر آدم باشن و آدم خودشو با اونا مقایسه کنه بهتر می شه

حالا عدم موفقیتا
مهمترینش اعتماد به نفسم بود ! اعتماد به نفس خیلی خیلی مهمه که من نداشتم زیاد

 

[dark-night]

پاسخ : عوامل موفقیت و عدم موفقیت پشتیبان‌ها از نظر خودش

سر کنکور استرس زیادی نداشتی ، اما میگی که ، اعتماد به نفس نداشتی ؟!
میشه توضیح بدی ؟ ممنون .

 

[mahaba]

پاسخ : عوامل موفقیت و عدم موفقیت پشتیبان‌ها از نظر خودش

سر کنکور استرس زیادی نداشتی ، اما میگی که ، اعتماد به نفس نداشتی ؟!
میشه توضیح بدی ؟ ممنون .

خب اینا زیاد ربطی به هم ندارن
من مثلا درصدای رتبه های یه رقمی رو که نگاه می کردم، می دیدم خیلی چیزای عجیبی نیست. ولی وقتی به این فک می کردم که می تونم این درصدا رو بزنم به خودم می گفتم برو بابا
استرس نداشتم چون دلم می خواست زودتر کنکورو بدیم راحت شیم و به این فک می کردم که اگه سخت باشه واسه همه سخته و کلا چون زیاد آزمون داده بودم (قلم چی و آزمونای مدرسه) واسم عادی شده بود تقریبا

 

[twilight]

پاسخ : عوامل موفقیت و عدم موفقیت پشتیبان‌ها از نظر خودش

منم بگم؟

من از همون اول درس خون بودم. اصن عاشق درس خوندن بودم. ولی اصلن خودمو خسته نمیکردم. من ساعت مطالعم خیلی کم بود. حتی سال کنکور. ولی 100% یا 90درصدش مفید بود. ینی وقتی حس میکردم حوصله ندارم یا بازدهم پایینه اصلن نمیخوندم. وقتی هم خوابم میومد میخوابیدم. خوابمم کم نبود. عادت بدنم این بود و من چون نمیخواستم با خواب آلودگی درس بخونم، خوابمو کم نمیکردم. البته اینا رو نمیگم که هر وقت عشقتون کشید برین بخوابین و تفریح کنید و یا هی توهم داشته باشید که خسته اید و باید استراحت کنید.

ببینید شما باید خودتونو بشناسید. هر کسی یه عاداتی داره. مثلن من اینجوری راحت بودم که هروقت خسته میشدم باید استراحت میکردم. ولی شاید یکی دیگه بخواد این کارو انجام بده میبینه تمام مدتشو به استراحت یا خواب گذرونده! پس هر چی که ماها میگیم لزوما برای همه چاره ساز نیست

مشکلی که من داشتم این بود که چون تو مدرسه و شهر همه روی نتیجم حساس بودن، خیلی بهم استرس وارد میشد واین باعث میشد بعصی وقتا نتونم نتیجه ی مناسبی بگیرم. که در آخر تو نتیجه ی کنکورمم تاحدودی تاثیر داشت... [-(

بعد اینکه وقتی نتیجه ی خوب نمیگرفتم چن روز اول خیلی ناراحت میشدم ولی بعدش سعیمو زیاد میکردم و آزمون بعدشو خیلی خوب میدادم! ولی وقتی نتیجه ی خوب میگرفتم، بعضی وقتا جو گیر میشدم و نمیخوندم!

بعد اینکه من همش نیاز داشتم روی هدفای کوتاه مدت متمرکز بشم. ینی هی میگفتم حالا کو تا کنکور! ینی اگه آزمونای دو هفته یکبار قلمچی نبود من نمیتونستم نتیجه ی خوب بگیرم. ولی همین آزمونا باعث شد من خبلی خوب بخونم.

ولی خب من این اواخر نتونستم خوب جمبندی کنم و بعد ازعید افت کردم. علتشم این بود که بابام مریض شد و دچار شوک روحی شدم واقعا. ینی خرداد ماه رو باعذاب و گریه گذروندم من... البته دست خودم که نبود... خداخواسته بود حتمن

 

[Alpacino]

پاسخ : عوامل موفقیت و عدم موفقیت پشتیبان‌ها از نظر خودش

فرصت دو هفته ي آخر تابستان را جدي بگيريد .

 

[first amir]

چه نکنیم!!!

به نظرم بد نست 1 بار هم از این زاویه به راه های موفقیت تو کنکور نگاه کنیم
تا حالا همه از رازهای موفقیتشون گفتن :)
حالا داوطلبایی که ترازشون افت داشته یا به هر دلیلی سال های قبل نتیجه دلخواهشون رو نگرفتن اینجا دلایلشو بگن

 

[!sadaf]

پاسخ : چه نکنیم!!!

پارسال: از بهمن داشتم می گفتم دیگه تموم شد! من یه سال موندنی شدم رفت! درصورتی که خیلیا که ترم اول ترازشون مثل من و حتی کمتر بود و میومدن به من گفتن چه جوری می درسی رفتن یونی! B-) هیچی بدتر از آیه یاس خوندن نیس! امسال وقتی می بینم مثلا یکی از بچه های مدمون میاد بم میگه فکر کنم یه سال باید بمونم! خیلی خودمو کنترل می کنم فکشو نیارم پایین
دوم این که با افرادی معاشرت نکنین که کم میدرسن ! و روحیه افتضاحی دارن! و اقعا تاثیر بدی داره...
دیگه این که زیاد درگیر حاشیه شدم! کلاس چی بریم! کتاب چی بخریم! سی دی چی خوبه ! آزمون چی بریم و از این حرفا! خیلی اوقات حتی الان! فکر می کنم این چیزا تاثیر دارن اما در آخر هیچی نتیجه نمی ده جز این که مثل بچه آدم بشینی سرجات بدرسی
فیلم زیاد می دیدم خیلی مهمه! چون ساعت مطالعه ی شب رو می تونه به 0 برسونه
راستی حتما مرور داشته باشین! خیلی چیزا رو که مثلا! فکر می کردم توپ خوندم در آخر هیچی ازشون تو کنکور نزدم! تست زمان دارم تو خونه نمی زدم وقت کم اوردم شدید!
امسالم افت ترازم به خاطر دور شدن از دفتر برنامه ریزیه! ( مهم ترین دلیلش) و این که وقتی اومد پایین روحیمو از دست دادم! دفعه ی بعدش بازم اومد پایین تر دیگه کلا رفتم تو شوک! پیش مشاورم هم نرفتم !در صورتی که وقتی میاد پایین باید دلیلشو بفهمی برطرفش کنی!
دیگه کتاب غیر درسی خوندن! اولش می گی یه چند صفحه می خونم میذارم کنار! در صورتی که وقتی به اواسط کتاب رسیدی دیگه از این خبرا نیست!
نت و sms هم از بلا های خفنه دیگه هستن اگر دچارشون هستین با چه می دونم مودم قطع کردن خط عوض کردن و اینا برطرف میشن

 

[1024]

پاسخ : چه نکنیم!!!

چه نکنیم:
1-با کسی رقابت ناسالم نداشته باشیم.
2- متعادل درس بخونیم.
3- پرکاری تستی نداشته باشیم
4-اصرار به تموم کردن یه کتاب تست به طور 100 درصد نداشته باشیم.
5-نا امید نشیم.
6- یکی همیشه حواسش به ماس.کافیه فراموشش نکنیم.
.
.
.
و هزاران جایزه ی نقدی و غیر نقدی دیگر!
فقط تا کنکور 92 فرصت باقیست!

 

[negine-raz]

پاسخ : چه نکنیم!!!

یه تاپیک سال پیش ما 90 ای ها واسه بچه ها درست کردیم ، عوامل موفقیت و عدم موفقیت پشتیبان‌ها از نظر خودشون ، کار ِ اون تاپیک همین سوال شما بود ...
به نظرم خوبه بچه ها وقتای استراحتشون یکم وقت بزارن روش ، بالاخره همه یه زمان مثه 92 ای ها کنکوری بودیم ...

 

[newthink]

پاسخ : چه نکنیم!!!

1-به نظر من باید مراقب باشین تو درس خوندن دچارافراط نشین ..یعنی خیلی مهمه که تو برنامه امون یه زمانی برای استراحت به معنای واقعی باشه..بدون فکربه کم کاری هایی که احیانا شده ویا نگرانی از اینکه ایا این استراحت به برنامه درسیمون ضربه میزنه یانه...بالاخره ادم خسته میشه...بعضی وقتا نیاز داره کاری بکنه که انرژیش رو تجدید بکنه
2- درس های عمومی به اندازه ی(شاید حتی بیشتراز!) درس های اختصاصی مهمن ونباید تمام وقت روصرف اختصاصی هاکرد وعمومی ها روگذاشت برای دقایق اخر...
3-تو سال کنکور نباید زیاد سراغ کتاب های سطح بالاتر ازوزارتی رفت...منظورم تست تالیفی وغیرتالیفی نیست ها...بحث های بالاترازکتاب یا سوالای خیلی سخت...اینطوری فاز کنکور ازدستتون در میاد
:)

 

[نگین حسینی]

پاسخ : عوامل موفقیت و عدم موفقیت پشتیبان‌ها از نظر خودش

من اگه بخوام ازتجربه شخصی خودم بگم مهمترین عاملی که باعث شد شکرخدابه رشته دلخواهم برسم 1)این بود که میدونستم هدفم ازکنکور چیه وبعبارتی خودم رو تو رشته دلخواهم تصورمیکردم؛ این خیلی بهم انرژی میداد!!
2)پیوستگی ام تو درس خوندن بود! من زیاد نمیخوندم ولی متعادل !:) هیچ وقت یادتون نره"رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود"

 

[robo94]

پاسخ : عوامل موفقیت و عدم موفقیت پشتیبان‌ها از نظر خودش

ی چیز که ما باش مواجه شدیم این بود که اصل کنکور از اسفند ب اینور بود ... خیلی چیزا عوض شد تو اسفند تا خرداد
مواظب باشین تنبل نشین تو این مدت باقیمونده (اسفند ک گذشت البته)

اینور و اونور سال تحویلم توش نکنین تعطیلاتتون 4 شنبه سوری باشه (از عصر 29هم شروع بشه) تا فردا شبش .. صبح یکم بشینین درس بخونین دیگه (پارسال ک کبیسه نبود همه یکم رو تعطیل کردن ی عده آدم فراخم از عصر 28 ام تا آخر شب یکم تعطیل بودن اینطوری نکنین) قشنگ 30 ام، هفتم(ک نصفش میشه عملا") و 13 هم رو تعطیلش کنین دیگه

 

[علیـــــــــــــــ]

پاسخ : عوامل موفقیت و عدم موفقیت پشتیبان‌ها از نظر خودش

خب من اومدم که به همه امید و اینها بدم دیگه بیا امید رو ارزونش کردیم :

اول از همه از خودم شروع می کنم... مطمئنا یکی از عوامل عدم موفقیتم درس نخوندن در سالهای قبل کنکور و همچنین در اردیبهشت ماه و روزهای قبل عید بود (پس بگو کی درس خوندی )
سال دوم که رشته ام تجربی بود...سوم عوض کردم رفتم ریاضی
مدرسه ما نیس که همه یا المپیادی یا خوارزمی یا ... بودن،ما هم خودمون رو قاطیشون می کردیم و کلاسها رو می پیچوندیم و می رفتیم زمین گل کوچیک مدرسه یا می رفتیم تو مسجد و از وایرلس استفاده می کردیم...یا به هر صورتی درس نمیخوندیم...زنگهای تفریح هم که بازم فوتبال میزدیم و بعد مدرسه هم یه ساعت باز می موندیم بازی می کردیم
خلاصه سرتون رو درد نیارم از همون اول هم با درس نا آشنا بودیم...ولی شما نباشین...اصلا وقتی برمی گردم به دوران دبیرستان و فک می کنم چه کارهایی می تونستم انجام بدم و ندادم،حسرت میخورم پس شما هر مقطعی هستین از همین الان سفت بگیرین درس خوندن روو...

حالا میریم سراغ کنکور...
ساعات مطالعه ام رو بگم اول(به صورت هفته ای هست) :
تابستان(غیر ماه رمضان) : 10
ماه رمضان: 30
از مهر تا بهمن: 12
اسفند:25
نوروزهفته ای)66
نیمه 2 فروردین: 30
اردیبهشت : 15(کلاسهامون تعطیل شده بود...همش تو خونه بودیم مثلا )
خرداد : 55
تیر : 48
یه چیزی تو این مایه ها بود تقریبا!!
با این اوصاف مطمئنا میگین چطور انقدر خوب شد نتیجم؟

عوامل موفقیت :
هدفهای کوتاه مدتم از خرداد به اونور کاملا معلوم بود... و همچنین هدف اصلیم هم که رشته دانشگاه باشه معلوم بود کاملا...(هدفم رو گذاشتم نرم افزار شریف که چون خیلی دیگه عقب بودم از بقیه،نتونستم خودم رو برسونم!)
زمانی که درس میخوندم،فقط درس میخوندم :) یعنی اگه چیزی به ذهنم هم میرسید موقع درس،میگفتم که بعدا فکر می کنم راجع بهش...برای این کار می تونین یک برگه کنار خودتون بگذارین و بنویسین هر موضوعی که به ذهنتون میرسه و بگین که بعدا فکر می کنین راجع بهش!
و اما مهمترین عامل موفقیتم:
امیدو توکل و اعتماد به خدا...اینکه میدونستم من با لطف خدا می تونم جزو 3 رقمی های(3 رقمی خوب ) کنکور باشم و هر چی به صلاحه پیش میاد و پس به حاشیه نرفتم و تونستم اون اواخر با بهترین بازده درسم رو بخونم :)
و اینکه به دیگران کاری نداشته باشین!!خودتون رو با دیگران مقایسه نکنین!!یعنی نگین که فلانی درصدهاش از من بهتره پس بهتر میشه تو کنکور!!
ما تو مدرسمون به عینه نمونه هاش رو داشتیم...مثلا یکی از بچه ها رو فک می کردیم تک رقمی بشه،شد 250!!
یا یکی بود که تمام سال در همه آزمونها(غیر آخری) اول شد تو مدرسه و فک می کردیم که اون هم تک بشه! شد 28
و یکی که هیچ کسی امید نداشت بهش برا تک رقمی،شد 8!!(همه فک می کردن حدود 30-100 میشه بنده خدا )
و در آخر خود من هم که نتیجم اومد،هیچ کی فک نمیکرد انقدر خوب بشم!! تازه خراب کرده بودم مثلا کلی
یا ساعت مطالعه خودتون رو با دوستتون مقایسه بیخودی نکنین!! این خووبه که دوستتون رو ببینین که مثلا هفته ای 50 میخونه و به خودتون روحیه بدین اگه اون تونست،پس من هم می تونم!!ولی اینکه بخواین مقایسه احمقانه بکنید که پس چون اون بیشتر میخونه بهتر هم میشه،این اشتباهه! :)
ما مثالش رو داشتیم دیگه!
اونی که رتبش شد 28 تقریبا نصف کسی که رتبش شد 34 درس میخوند!!!(اغراق نکردم!!)
پس کیفیت مطالعه هم مهمه!
عوامل عدم موفقیت:
1- نداشتن هدف تا قبل خرداد!! یعنی همینطوری درس خوندم!!نمیدونستم کجا میخوام برم!!چه رشته ای میخوام!!کلا افتضاحه اگه هدف خاص نداشته باشین... و حتما هدفتون رو مکتوب کنین و هر شب موقع خواب دوباره نگاهش کنین و بگین هدف من اینه!

2-درس نخواندن در سالهای قبل کنکور!!

3-رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود... همونطور که سیر درسی من رو دیدین،مثلا فروردین کلی خوندم و اردیبهشت تعطیل کردم و دوباره خرداد خوندم!!مطمئنا اگه فروردین کمی کمتر می خوندم،اردیبهشت می تونستم دو برابر این مقدار بخونم... :)

 

[dr.gh]

پاسخ : عوامل موفقیت و عدم موفقیت پشتیبان‌ها از نظر خودش

خب من اومدم که به همه امید و اینها بدم دیگه بیا امید رو ارزونش کردیم :

اول از همه از خودم شروع می کنم... مطمئنا یکی از عوامل عدم موفقیتم درس نخوندن در سالهای قبل کنکور و همچنین در اردیبهشت ماه و روزهای قبل عید بود (پس بگو کی درس خوندی )
سال دوم که رشته ام تجربی بود...سوم عوض کردم رفتم ریاضی
مدرسه ما نیس که همه یا المپیادی یا خوارزمی یا ... بودن،ما هم خودمون رو قاطیشون می کردیم و کلاسها رو می پیچوندیم و می رفتیم زمین گل کوچیک مدرسه یا می رفتیم تو مسجد و از وایرلس استفاده می کردیم...یا به هر صورتی درس نمیخوندیم...زنگهای تفریح هم که بازم فوتبال میزدیم و بعد مدرسه هم یه ساعت باز می موندیم بازی می کردیم
خلاصه سرتون رو درد نیارم از همون اول هم با درس نا آشنا بودیم...ولی شما نباشین...اصلا وقتی برمی گردم به دوران دبیرستان و فک می کنم چه کارهایی می تونستم انجام بدم و ندادم،حسرت میخورم پس شما هر مقطعی هستین از همین الان سفت بگیرین درس خوندن روو...

حالا میریم سراغ کنکور...
ساعات مطالعه ام رو بگم اول(به صورت هفته ای هست) :
تابستان(غیر ماه رمضان) : 10
ماه رمضان: 30
از مهر تا بهمن: 12
اسفند:25
نوروزهفته ای)66
نیمه 2 فروردین: 30
اردیبهشت : 15(کلاسهامون تعطیل شده بود...همش تو خونه بودیم مثلا )
خرداد : 55
تیر : 48
یه چیزی تو این مایه ها بود تقریبا!!
با این اوصاف مطمئنا میگین چطور انقدر خوب شد نتیجم؟

عوامل موفقیت :
هدفهای کوتاه مدتم از خرداد به اونور کاملا معلوم بود... و همچنین هدف اصلیم هم که رشته دانشگاه باشه معلوم بود کاملا...(هدفم رو گذاشتم نرم افزار شریف که چون خیلی دیگه عقب بودم از بقیه،نتونستم خودم رو برسونم!)
زمانی که درس میخوندم،فقط درس میخوندم :) یعنی اگه چیزی به ذهنم هم میرسید موقع درس،میگفتم که بعدا فکر می کنم راجع بهش...برای این کار می تونین یک برگه کنار خودتون بگذارین و بنویسین هر موضوعی که به ذهنتون میرسه و بگین که بعدا فکر می کنین راجع بهش!
و اما مهمترین عامل موفقیتم:
امیدو توکل و اعتماد به خدا...اینکه میدونستم من با لطف خدا می تونم جزو 3 رقمی های(3 رقمی خوب ) کنکور باشم و هر چی به صلاحه پیش میاد و پس به حاشیه نرفتم و تونستم اون اواخر با بهترین بازده درسم رو بخونم :)
و اینکه به دیگران کاری نداشته باشین!!خودتون رو با دیگران مقایسه نکنین!!یعنی نگین که فلانی درصدهاش از من بهتره پس بهتر میشه تو کنکور!!
ما تو مدرسمون به عینه نمونه هاش رو داشتیم...مثلا یکی از بچه ها رو فک می کردیم تک رقمی بشه،شد 250!!
یا یکی بود که تمام سال در همه آزمونها(غیر آخری) اول شد تو مدرسه و فک می کردیم که اون هم تک بشه! شد 28
و یکی که هیچ کسی امید نداشت بهش برا تک رقمی،شد 8!!(همه فک می کردن حدود 30-100 میشه بنده خدا )
و در آخر خود من هم که نتیجم اومد،هیچ کی فک نمیکرد انقدر خوب بشم!! تازه خراب کرده بودم مثلا کلی
یا ساعت مطالعه خودتون رو با دوستتون مقایسه بیخودی نکنین!! این خووبه که دوستتون رو ببینین که مثلا هفته ای 50 میخونه و به خودتون روحیه بدین اگه اون تونست،پس من هم می تونم!!ولی اینکه بخواین مقایسه احمقانه بکنید که پس چون اون بیشتر میخونه بهتر هم میشه،این اشتباهه! :)
ما مثالش رو داشتیم دیگه!
اونی که رتبش شد 28 تقریبا نصف کسی که رتبش شد 34 درس میخوند!!!(اغراق نکردم!!)
پس کیفیت مطالعه هم مهمه!
عوامل عدم موفقیت:
1- نداشتن هدف تا قبل خرداد!! یعنی همینطوری درس خوندم!!نمیدونستم کجا میخوام برم!!چه رشته ای میخوام!!کلا افتضاحه اگه هدف خاص نداشته باشین... و حتما هدفتون رو مکتوب کنین و هر شب موقع خواب دوباره نگاهش کنین و بگین هدف من اینه!

2-درس نخواندن در سالهای قبل کنکور!!

3-رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود... همونطور که سیر درسی من رو دیدین،مثلا فروردین کلی خوندم و اردیبهشت تعطیل کردم و دوباره خرداد خوندم!!مطمئنا اگه فروردین کمی کمتر می خوندم،اردیبهشت می تونستم دو برابر این مقدار بخونم... :)

ببخشید من نمیدنم رتبتون چند شده؟؟میشه بگین... :)

 

[علیـــــــــــــــ]

پاسخ : عوامل موفقیت و عدم موفقیت پشتیبان‌ها از نظر خودش

ببخشید من نمیدنم رتبتون چند شده؟؟میشه بگین... :)

رتبه ام شد 967
درصدهام هم اینها بود فک کنم:
ادبیات:41
عربی:53
دینی:66
زبان:69
ریاضی:45
فیزیک:63
شیمی:87
فک کنم البته...خیلی وقته گذشته از اون موقع به هر حال