• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

آرزوی دوران بچگی!

آدنوزین :)

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
849
امتیاز
18,881
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
اهواز
سال فارغ التحصیلی
1400
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
داروسازی
آرزوم این بود که مثل باقی بچه ها باشم.
آرزوم بود معمولی باشم. : )))))
 

Ghazal84

کاربر فعال
ارسال‌ها
21
امتیاز
109
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
گچساران
سال فارغ التحصیلی
1402
بچگیام آرزو داشتم رو صندلی که میشینم پاهام به زمین برسن و آویزون نباشن:))
 

nafaass

کاربر فعال
ارسال‌ها
25
امتیاز
409
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1400
خیلی دوست داشتم یه خونه چند مرتبه داشته باشم. مثلا با دخترعمه ام که حرف میزدیم میگفتم وقتی بیایید خونه من٬طبقه اول حمومه اونجا اول تمیز میشید.طبقه دوم لباس میپوشید. و در اخرین طبقه عین شاهزاده ها میایید میشینید . هعی یادش بخیر
---------------------------------
یه ارزوی دیگه هم داشتم. ارزو داشتم بزرگترین پرورشگاه دنیا رو بسازم و به بچه های بی سرپرست کمک کنم تا به چیزی نیاز نداشته باشن.
بچه بودم چه میدونستم زمانی میرسه که من خودم هم به زور بتونم خرج خودمو دربیارم:)
 

هور

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
794
امتیاز
21,859
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سیاه و سفید
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
دانشکده معماری و شهرسازی تبریز
رشته دانشگاه
مهندسی معماری
من آرزو داشتم و هنوزم دارم
که ایقدر آدم پولداری بشم که بتونم بی چشم داشت به انسان های نیازمند و انسان هایی که بیماری صعب العلاج دارن ولی هزینه ی درمانشو ندارن تا هر جایی که ممکنه کمک کنم
این کار بهم خ آرامش میده
و همچنین احساس زنده بودن و انسان بودن...
 

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
ارسال‌ها
3,759
امتیاز
40,651
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404

رعـنـا

منم آن درخت پیری، که نداشت برگ و باری.
ارسال‌ها
710
امتیاز
15,538
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1400
یه اتاق داشته باشم،دیواراش کامل قفسه کتاب باشه و داخلشون پر از کتاب
یه پنجره رو به فضای دلنشین و یه صندلی:RedHeart
همیشه رویاشو داشتم و دارم
 
ارسال‌ها
305
امتیاز
7,873
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
رفسنجان
سال فارغ التحصیلی
1399
رشته دانشگاه
روانشناسی
گرفتن همزمان:
جایزه فیلدز
جایزه اسکار
جایزه نوبل در رشته های متعدد~~
و همچنین یه جایزه خاص که نمیدونستم چی ولی فقط به من توی تاریخ دادن ;;)
پینوشت:آرزو بر جوانان عیب نیست:-"
 

Sety

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
631
امتیاز
15,364
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اسلامشهر
سال فارغ التحصیلی
1405
الانم بچه ام خپ :-"

یکی از آرزو هام این بود که یه لنز اختراع کنم که نابینا ها باهاش بتونن ببینن;;)
یکی دیگشم که از فیلمای بچگیم کشف کردم معروف شدن:-":))
دیگه
معلم بشم(دیگه اعصاب نمیکشه)
مدرسه برم
زودتر آینده شه=\

بقیشم یادم نیست=((
 

Lushato

لنگر انداخته
کنکوری 1403
ارسال‌ها
2,892
امتیاز
22,486
نام مرکز سمپاد
frz 1
شهر
idk
سال فارغ التحصیلی
1403
بزرگترین آرزوی تمام عمرم این بوده و هست که هیچ کودک کاری توی کشورم نباشه...در ابعاد بزرگتر میشه جهان روهم در نظر گرفت...وقتی میبینم که یه کودک کار توی این شرایط بحرانی یه ماسک درست و حسابی روی صورتش نیست یا یه دست لباس خوب نداره قلبم به درد میاد...وقتی میبینم این همه رفاه دارم و اون نداره دوست دارم عدالت و گسترش بدم...حداقل در حدی که میتونم
یه آرزوی دیگه هم داشتم همیشه...بزرگ ترین دغدغه‌ی فکریم‌‌‌...عدالت ...عاشق قانونم...و امیدوارم بتونم به گسترش عدالت کمک کنم و بتونم توی این راه قدم بردارم...در حدی مهمه و دوست داشتنیه برام که آینده‌مو این طوری انتخاب کردم...
 

Donyw

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
6
امتیاز
139
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1399
دقیقا امروزی که ارزوی بچگیم رو دفن کردم این تاپیک رو دیدم:/
دیگه آرزویی ندارم؛از بس به هیچی نرسیدم:/
 

Kiamehr

A special genius
کنکوری 1403
ارسال‌ها
175
امتیاز
4,494
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد ۱
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1403
مدال المپیاد
نقره زمین شناسی
بچه بودیم ارزومون زیاد بود

مثل هوای تویه بادکنک بود

رنگی و زیبا و پراز قشنگی

تو دلمون بود همگی خوش رنگی

بند اونا تو دستامون چون بالن

هوایی بودیم از ذوق و عشقشون

نوای ساز پسر همسایه

میکرد دلامون دیگه بیچاره

خدا میشه یه. روزبشیم این کاره

خدا به درد مادرم کن چاره

بله عزیزان دیروز مون این شکلی

گذشت وگفتیم بود همه خوشگلی

حالا شدیم بزرگ بعد این سالا

خدا میدونه چه گذشت تا حالا

یکی شده معلم یا شاعری

یکی شده عاشق یه دلبری

ارزوها چو بالن در هوا شد

اون ارزو دیگه مامان بابا شد

از ارزو ها فقط رنگاشون موند

نه رسیدیم به کوه ارزوها

کم رسیدیم به همه ی خواسته ها

بزرگ شدیم مصیبتها زیاد شد

حالا دیگه بزور اونا یاد میاد

بچگیها خدا چقدر قشنگ بود

ارزوهاهمه رنگ و بارنگ بود

کاشکی دلا مثل دیروز یه رنگ بود

کاشکی میشد مثل دیروز می شستم

با ارزوها قصه می.نوشتم

کتاب میشد برای هر خواننده

تجربه می شد بهر هر بیننده

حرفم میشد بهر کسی دلالت

تانا امیدی بکشه خجالت

ارزوها به ما امیدها می داد

زیباسازی فردا را یاد می داد

عیبی نداره ارزو کن عزیز

بدون که فردامیشه دلت گلریز

همیشه بند ارزو نگهدار

بادکنکش رو تو هوا جابزار

ببین به دل خودت شادی بیار

امیدرو هرگز از خودت وانزار

میری با بالن به هوا میرسی

تو به آرزوی خوبت میرسی
 

Blank

کاربر فعال
ارسال‌ها
55
امتیاز
802
نام مرکز سمپاد
اژه ای 2
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
صنعتی امیر کبیر
رشته دانشگاه
ریاضیات و کاربرد ها
واقعا یکی از آرزوهام این بود که بیگ مسعود بیاد محلمون
که نشد ...
 

Naghmeh08

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
461
امتیاز
5,754
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1405
یکی از ارزوهام این بود که یه اتاق پر از فانی بافت داشته باشم:/
یکی دیگه هم این بود که بتونم بستنی بخورم(آخه چند سال بهش الرژی داشتم )): )
هعییی چه آرزوهایی داشتیم )): کوچیک و قشنگ بود =((
 

Hecate

گُله
کنکوری 1403
ارسال‌ها
246
امتیاز
12,516
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
.-.
سال فارغ التحصیلی
1403
چون از بچگی من جوری بودم که کلا سرم تو کتاب و از این جور چیزا بود آرزوهامم حول کتاب و مدرسه و اینا میچرخید ...
مثلا یکی از آرزوهام این بود تیزهوشان قبول بشم، یا یکی دیگه اش این بود که بتونم یه خونه بسازم جعبه بشه(شبکه 7 کارتون های دهه 60 رو نشون میداد اینو تو گوری انگوری دیده بودم) یا اینکه بتونم مریم میرزا خانی و انیشتین رو ببینم و...
 
بالا