بدترین نمره م واسه املا بوده سال سوم ( قابل توجه بعضیا

)
خیلی فاجعه بود حتی یادم نمیاد نمرمو ،
انگاری گفته بودن از فلان صفحه و فلان صفحه میاد بشینین حفظ کنین نکاتشو
منم فکر کردم منظورش این بود که املا رو نمیگم باید کامل از حفظ بنویسین

( در واقعیت خودش املا رو گفت )
من نشستم عین همون دو صفحه رو حفظ کردم مو به مو ( سر حفظ داشت گریه م در میومد )
خلاصه تا ته حفظ کردم ، و سر املا نشستم زود زود از حفظ نوشتم همشو ( یسری جاها هم که یادم میرفت
صبر میکردم دبیر برسه به اون کلمه بعد دوباره مینوشتم )
بعد مثلا 10 دقیقه زود تر تموم کردم خیلی احساس گودرت داشت !
فشارم اونجا بود که چون گفته بود دقیقا فلان و فلان صفحه همونا رو تا ته حفظ کردم غافل از اینکه مردک جمله صفحه آخریه
ادامه داشت و از اونجا به بعد چون گمون کرده بودم تمومش کردم کل املا رو دیگه ننوشتم
و نشستم به نمره م خندیدم

مامانم هم با خنده به عمق فاجعه
یدونه گفت باشان داش سالیم ( بر کله ات سنگ بیندازم ، یا به همون معنی فارسی و مهربان تر ، خاک تو سرت )
و همه با خوبی و خوشی رفتند سر خانه و زندگیشان