پاسخ : اتباع افغانی
به نقل از حــائـــل :
سلام بهتر از درود.
ببینید این محدودیتایی که مثل استخر و حتی اماکن دیگه هست رو چند باری خودم مشاهده کردم اما قانونی در این باره وجود نداره که از ورود این افراد جلوگیری بشه بلکه متصدی اون اماکن به هر دلیلی این کار رو انجام میده.
این عکسی هم که گذاشتید اگر دقت کنید نوشته الزاما توسط اتباع افغانی انجام میشود.این بدین معنا نیست که فقط میتونن این کار هارو انجام بدن بلکه این کار ها فقط توسط این افراد انجام میگیره وگرنه توی یکی از شهرستان های استان خودمون همین افراد افغانی صاحب کارخانه های بزرگ ایزوگام هم هستن.
من برای شما نقل قولی از خبرگزاری فارس نیوز میارم :
شاعران و نویسندگان برجسته افغانستانی برای حضور در ایران با مشکلات متعددی مواجه هستند که محمدکاظم کاظمی درگیر یکی از این مسائل شده است.
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات فارس، پیش از این ما در گزارشها و خبرهای متعدد به دشواریها حضور شاعران و نویسندگان اهل افغانستان در کشورمان اشاره کرده بودیم که با وجود هم زبانی و هم دینی و تاثیری که آنها بر زبان و ادبیات فارسی معاصر گذاشتهاند، باز هم در اقامتشان مشکل دارند.
بعضی از آنها مجبور به ترک کشور و ادامه تحصیل در دیگر کشورها هستند و بعضی دیگر مجبور هستند همه داشتههایشان را رها کنند و به افغانستان باز گردند. جدیدترین نمونه این اتفاقات هم قنبرعلی تابش بود که در دوره دکترا و با هزینه خودش در دانشگاه تحصیل میکرد و بدون توضیح روشنی او را بازگردانند. نویسندگان و شاعران و فرهیختگان کشور ما بارها و بارها به این مسئله اعتراض کردهاند و از مسئولان خواستهاند فکری به حال این افراد کنند که اتفاقا هم علاقه و ارادت خود را به انقلاب اسلامی ثابت کردهاند و هم خدمتشان به زبان فارسی را اما دریغ از گوش شنوا...
آنچه در ادامه میخوانید نوشتهای از محمدکاظم کاظمی شاعر، نویسنده، محقق و استاد زبان و ادبیات فارسی است که البته اهل کشور افغانستان است و برای ماندن در ایران، مجبور است، چوپان باشد... نوشته کاظمی را که در یکی از شبکههای اجتماعی منتشر شده در ادامه بخوانید:
*
من در این فهرست، چوپان بودم (منظور همون تصویر که بالاتر قرار دادم)
باری وقتی من برای تمدید کارت شناسایی خود به اداره اتباع مراجعه کرده بودم، در قسمت انتخاب شغل، مانده بودم که کدامیک از اینها را برگزینم، چون در مدارک شناسایی ما باید یکی از این مشاغل ثبت میشد. به مسئول آن ـ که اتفاقاً و استثنائاً در اداره اتباع شخص خوشبرخوردی بود ـ مراجعه کردم و مشکلم را طرح کردم. در نهایت با مشورت ایشان «چوپان» را علامت زدم، چون بالاخره شغل انبیاست.
اکنون من این تصویر را برای گله و شکایت از میزبانان ایرانی خود به اشتراک نمیگذارم، چون ما از بسیاری از ایرانیان هم بسیار مهربانیها دیدهایم که وصفش در اینجا نمیگنجد.
برای آن دسته از ایرانیانی که با مهاجران نامهربان بودند هم به اشتراک نمیگذارم، چون امثال این اطلاعات، چیزی را در آنها عوض نخواهد کرد.
فقط برای اطلاعرسانی به آن گروه از ایرانیان دلسوز و انساندوست به اشتراک میگذارم که همیشه علاقهمند حمایت از مهاجران بودهاند. میخواهم در این مسیر، انگیزه بیشتری داشته باشند و بدانند که کاری که میکنند، واقعاً یک وظیفه انسانی است و چقدر ضرور است.
.. بگذاریم که این تلاشها به نتیجهای مثبت برسد. اگر ما به جایی برسیم که این فهرستها اصلاح شود و تغییر کند، میتوانیم بگوییم که مسیری سازنده پیمودهایم و مسلماً تنشآفرینی بهترین انتخاب نیست.
منبع