حس غریب فرار عقل

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع stevendeljoo
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
ارسال‌ها
1,351
امتیاز
2,643
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی نیشابور
شهر
نیشابور
سال فارغ التحصیلی
1391
مدال المپیاد
ندارم
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
برق
درسته طولانیه ولی خیلی برام مهمه نظرتونو راجع بهش بدونم
مال خودمم نیست اسم شاعرشم بعدا میگم


دیوانه ام
و حس غریب فرار عقل
در باورم هنوز تکان می خورد مدام
دیوانه ام و خاطره های گریزپای
دیواره های ذهن نحیفم را
تبدار میکند
دیوانه ام چرا که وجودم
در لحظه ها و ثانیه ها مانده است
در چک چک صدای چکیدن
در های های باد که خسته است
دیوانه ام ولی
در حیرت سلیس خودم هرروز
یک باغ پر شقایق وحشی را
بر مردمان عالم خاکی هدیه می کنم
در بیشه زار خاطره هایم اما
یک غنچه هست که آن را
با هیچ نای و هیچ سرودی
معنا نکرده ام
او روشنایی شعر است
جبریل بی رقیب کلام است
او لحظه های غربت من را
با واژه های ساده و کوتاه
با یک اشاره – حرف – معما
تعبیر می کند
او پشت پلک زدنها
پشت خیال نازک شبها
پشت عبور از خطر عشق
همراه من به بی کرانه ی هستی گام می نهد
او خاطر مشوش من را
با خود به شهر امن صدا می برد هنوز
او قصه های شوق مرا
در کوچه های دنج سخن
خوانده است
من رشته های روشن حس را
حتی دل سیاه مرکب را
با او دوباره یاد گرفتم
دردفتر غزل و ترانه
در دادگاه رسمی احساس
در بیشه های ساکت اندوه
در انتخاب های مکرر
ای آن که با همگان فرق می کنی
اقرار می کنم
تو عابر موقر و تنهای کوچه ها
روح تمام پنجره های امیدوار
در باورم تصور یک روح برتری
هر چند این خیال مشوش
شاید دلیل محکم دیوانگی من
هر روز ذهن خط خطی ام را
اشغال می کند
اما هنوز
معنای اصلی دیوانگی و عقل
در باور زمانه ی نادان
تفسیر روشنی به جهان رو نکرد است
دیوانه ام و شعر دلیل جنون من .
 
پاسخ : بخونین و نظر بدین

خیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی زیبا بود !
یه حس زنده در درونش جاری بود!
 
پاسخ : بخونین و نظر بدین

خوبه نظر بعدی؟
احتمالا بگم شاعرش کیه
تکرار میکنم خودم نیستم
 
پاسخ : بخونین و نظر بدین

همشو نخوندم!!!(خسته ایییییییییم!!)
ولی تا اونجاش که خوندم و آخراشم خوندم لحنشو سعی کرده بود مث فروغ بکنه!!
قشنگ بود... کلمات بهتری هم میتونست بیاره!!(زیادی امروزی نبود!)
شاعرش کیه؟؟؟؟؟؟ مشکوکم مشکوکم به تو!!!! ;D :-w
 
پاسخ : بخونین و نظر بدین

به نقل از damad masoodi :
هیچ چیز مشکوکی نیست
فکر بد نکن
حساس نشو

چیزی واسه حساس شدن هس مگه؟
منظورم چیز دیگه ای بود
 
پاسخ : بخونین و نظر بدین

به نقل از .samin :
همشو نخوندم!!!(خسته ایییییییییم!!)
ولی تا اونجاش که خوندم و آخراشم خوندم لحنشو سعی کرده بود مث فروغ بکنه!!
قشنگ بود... کلمات بهتری هم میتونست بیاره!!(زیادی امروزی نبود!)
شاعرش کیه؟؟؟؟؟؟ مشکوکم مشکوکم به تو!!!! ;D :-w

مشکوکی؟حتی به پروانه . . .. . مشکوکی!
بازم میگم من نیستم
به زودی یکی دیگه از شعراشم میذارم
به نقل از sahere :
چیزی واسه حساس شدن هس مگه؟
منظورم چیز دیگه ای بود

به هر حال پیشگیری بهتر از درمانه

نظر دیگه ای نبود؟
شاعرشو فردا شب میبینم!
 
پاسخ : بخونین و نظر بدین

روح من گاهی از شوق گریه اش میگیرد . .
منو یاد این بیت انداخت . . .
 
پاسخ : بخونین و نظر بدین

بسیار زیبا بود-بخصوص بخاطر تعبیرای قشنگی که توش بکار رفته بود
و کاملا هم مشخص بود که کار داماد نیست چون سبکش زمین تا آسمون با کارای داماد فرق داشت
مرسی دادماد جون که این شعر قشنگ رو گذاشتی
 
پاسخ : بخونین و نظر بدین

بلاخره یکی فهمید چرا من اینو ننوشتم
قربون دهنت آقارضا
 
پاسخ : بخونین و نظر بدین

خب جالب بود ولی نمی دونم چرا شاعرشو نمی گی کیه :-؟
 
پاسخ : بخونین و نظر بدین

فکر کنم تاحالا خواجه حافظ شیرازی هم فهمید کیه:عممه

اینم ی شعر دیگه ازش:


زندانی
در لحاف شب دوباره آسمان خفته ست
کاشف گنجینه ی شب ماه بیدار است
انظباط جیرجیرک صفر
بغض یک فریاد اما بیست
بوی آهن پاره و زنجیر می آید
هق هق آژیر
میله ای آن سوی ظلمت خم شد و یک مرد
نظم بی قانون زندان را هراسان کرد
جیرجیرک خفت
درفضابانگ برو ای مرد جریان یافت
ناگهان شب با صدایی خشک زخمی شد
(تیری از تاریکی بی مرز).
آسمان زیر لحاف شب کمی لغزید
کاشف گنجینه ی شب هم چنان بیدار
انضباط جیرجیرک صفر
بغض یک فریاد اما بیست
 
پاسخ : بخونین و نظر بدین

خيلي زيبا بود.اما يه چيزي درونش هست كه دركش رو سخت ميكنه!
 
پاسخ : بخونین و نظر بدین

به این واضحی ی ی ی ی.....

سهل و ممتنعه که!
 
پاسخ : بخونین و نظر بدین

وقتی خودتون اونجوری شعر میگن معلومه واستون سهل و ممتنعه!

زیبا بود ولی معنی بعضی از تعابیرش رو نفهمیدم
 
پاسخ : بخونین و نظر بدین

به جان خودم خیلی تعابیر ساده ای داره کجاهاشو نفهمیدین تا توضیح بدم...
 
پاسخ : بخونین و نظر بدین

انضباط جیرجیرک صفر
بغض یک فریاد اما بیست

ینی چی دقیقا
 
پاسخ : بخونین و نظر بدین

داماد یه اشکال بزرگ دارن این شعرا و اونم بی نظمیه
سریع از این موضوع میپره سر یه موضوع دیگه
ولی تعبیراش خیلی قشنگن
 
پاسخ : بخونین و نظر بدین

به نقل از sahere :
انضباط جیرجیرک صفر
بغض یک فریاد اما بیست

ینی چی دقیقا

کار جیرجیرک فقط جیر جیره و عملا کاری ازش بر نمیاد ولی یک فریاد ......
تعابیر30یا30ه خیلی نمیشه روش مانور داد....
به نقل از reza-handsome :
داماد یه اشکال بزرگ دارن این شعرا و اونم بی نظمیه
سریع از این موضوع میپره سر یه موضوع دیگه
ولی تعبیراش خیلی قشنگن

کجا مثلا؟
 
پاسخ : بخونین و نظر بدین

این سه تا هم مال یکی از بچه هاس نمیگم اسمشو نظر بدین فقط!!!


قسم خوردم
قسم خوردم به غوغای چکاوک ها
به چک چک های آن سرچشمه های خالی از اندوه
چکاچک های شمشیر رقیبان در نبردی سخت
قسم خوردم به مهر پاک آن فرهاد مجنون
در فراق لیلی شیرین
قسم خوردم به خاک کوچه های غربت مستانه ی خسرو
قسم خوردم
قسم خوردم به به پیچ کوچه ی عشقی که مولانا در آن گم شد
قسم خوردم به آن شهری که عطار
درفرازش با دوبال روشن سیمرغ پرپرشد
قسم خوردم به آن رطل گران حافظ و سعدی
به سودای منال و مال
قسم خوردم
به آن کویی کز جمالش عقل مجنون گشت
نکویی ها که لیلی کرد
قسم خوردم
قسم خوردم اگر بیهوده تر این بار
این بیهوده سوگند تزلزل دیده را
پای تو ریزم
ترک کویت میکنم آنی
قسم خوردم اگر بر پای سوگندت نمانی باز
فراهم می کنم وقتی
که بازم بشکنی دل با سر سوگند
قسم خوردم
قسم خوردم
قسم خوردم


************************


سایه
می روم
به بلندای زمان
به فرو دست مکان
می روم حتی به دیدار پر سیمرغ
اما
می روم
و
تو را با خود می برم


*******************************

شب قدر است و قدرش را نمی دانی
تو حتی اندکی حق را نمی خوانی
هزاران فرد این یک شب خدا گویند لیکن تو
در این میخانه ی غفلت رهایی، بی پریشانی
نه درکار ثواب و خیر و امثالش
نه حتی درپی کارکریمانی
اگر جام می ات خالیست از عشرت
طلب کن زآسمان تا پرکند آنی
اگر سنگی به پیش پایت افتاده
تو باید سر به درگاهش بگردانی
خدا درهای رحمت را گشود امشب
نباید بی سبب سر را بچرخانی
اگر قدری دلت با ایین سخن لرزید
دعایم کن درآن حالت که گریانی
 
پاسخ : بخونین و نظر بدین

>:D< وای چقد قشنگن ;D

مخصوصا دومیه :x
اولی خیلی سنگین بود ;)
آخری هم که محشره :-"
 
Back
بالا