دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

[soofy]

پاسخ : دامادنامه(دفترچه شعر حضرت داماد)

من اون شعرتون (خلقت ما در جهان يك وصله ي نا جور بود...) را دوست داشتم. يه جور اشاره به مفهوم جبر ( )داره كه من واقعا بش اعتقاد دارم

 

[مهدی فسنقری]

پاسخ : دامادنامه(دفترچه شعر حضرت داماد)

داماد جون تبریک تو فوق العاده ای
دیگه بیخیال سیاسی و اجتماعی بیا تو همین فاز عشقولانه شعر بگو طرفدار بیشتر داره
یه کمی هم سطحشو بیار پایین تا تخصصی نشه و عشق شعر و شاعری هایی مثه من که از شعر سرشون نمیشه و فقط باهاش حال میکنن هم استفاده کنن
ولی بازم ایول

 

[Alpacino]

پاسخ : دامادنامه(دفترچه شعر حضرت داماد)

تو انتخاب کلماتت بیشتر دقت کن

 

[stevendeljoo]

پاسخ : دامادنامه(دفترچه شعر حضرت داماد)

یعنی ادامه بدم!!!!؟

 

[stevendeljoo]

پاسخ : دامادنامه(دفترچه شعر حضرت داماد)

خیلی بد شده!دیگه ببخشید


یک دم اگر با من مسکین کرمت هست بگو تا که به چاقوی غمت پرده ی غم را بدرم
شاد شوم تا به ابد نعره ی مستانه کشم بهر همه سوختگان مرهمی از گل ببرم
گرد کنم چشم خرد خیره به عشقت چو شوم دور شوم ز خود سپس سوی تو بودن بپرم
در پی بودنت دگر با خود خود نمانده ام آینه گردد این دلم بر تو در این دل نگرم
عقل چو رفته از سرم جزو بهایم شده ام گاه زنم چهچه و گاه به صحرا بچرم
حلقه به گوش تو شدم عرضه به خود نداری ام کاش به وجه عاشقی از تو خودم را بخرم
قصه ی غصه با تو کو تا که فسانه اش کنم ژنده محبتی نما تاج نمایم به سرم
عشق چو گام بر نهد لرزه به قلب ها فتد زلزله ای کرم نما با خود از اینجا ببرم

 

[reza-handsome]

پاسخ : دامادنامه(دفترچه شعر حضرت داماد)

خیلی قشنگ بود -ایول
کارت درسته
البته بعضی بیتاش خیلی دلچسب نبود مثلا:
قل چو رفته از سرم جزو بهایم شده ام گاه زنم چهچه و گاه به صحرا بچرم
در کل عالی

 

[arman aria]

پاسخ : دامادنامه(دفترچه شعر حضرت داماد)

خیلی بد شده!دیگه ببخشید


یک دم اگر با من مسکین کرمت هست بگو تا که به چاقوی غمت پرده ی غم را بدرم
شاد شوم تا به ابد نعره ی مستانه کشم بهر همه سوختگان مرهمی از گل ببرم
گرد کنم چشم خرد خیره به عشقت چو شوم دور شوم ز خود سپس سوی تو بودن بپرم
در پی بودنت دگر با خود خود نمانده ام آینه گردد این دلم بر تو در این دل نگرم
عقل چو رفته از سرم جزو بهایم شده ام گاه زنم چهچه و گاه به صحرا بچرم
حلقه به گوش تو شدم عرضه به خود نداری ام کاش به وجه عاشقی از تو خودم را بخرم
قصه ی غصه با تو کو تا که فسانه اش کنم ژنده محبتی نما تاج نمایم به سرم
عشق چو گام بر نهد لرزه به قلب ها فتد زلزله ای کرم نما با خود از اینجا ببرم

خیلی بده
و نمی بخشم
شکست های پیاپی وزنی تو شعرت بیداد می کنه
ولی ادامه بده
خوب میشی

 

[stevendeljoo]

پاسخ : دامادنامه(دفترچه شعر حضرت داماد)

قابل توجه خودم و آرمان که از شعر خوشمون نیومد:
دبیر ادبیاتمون گفت از نظر لحن و زبان بهترین شعریه که گفتی به زودی اصلاحش می کنم درهرحال:
مفتعل مفتعل مفتعل کشت مرا!

 

[stevendeljoo]

پاسخ : دامادنامه(دفترچه شعر حضرت داماد)

مال شب چهارشنبه سوریه ولی نمیدونم چه ربطی به چهارشنبه سوری داره!

وصف غم برنده ات زخم زند زبان من آن لب لعل فام تو پاره کند عنان من

ناوک چشم نرگست رخنه نموده در دلم تیر غم از کمان تو بشکند استخوان من

روی نهان ز مهر تو خنجر آبدیده شد آن دم پر توان تو کاسته از توان من

طره ی مشک سای تو حلقه به حلق من زند لیک نه شکوه باشد از بخت خوش و جوان من

زرد شد این تکیده رو از غم قرص ماه تو لرزه به جسم من فتد موج زند روان من

هیچ نباشدم ولی هر چه در این جهان بود نیست چو ذره ای از آن طره ی دلستان من

دشمن و دوست جملگی پیش تو هیچ باشدم نیست به هیچ حاجتم عشق بود جهان من

 

[stevendeljoo]

پاسخ : دفترچه شعر حضرت داماد -اشعار داماد مسع

آقا ببخشید که بازم چرند شد
چیکارکنم خب وقتی اعنات داره کاری از دستم بر نمیاد



سلامت بادت اندر عید نوروز مرض از روی دیوارت پریده
سرافراز سرافرازان بگردی قدت ز اینجا به آن بالا کشیده
سرور و شادی و جشن و عروسی غم از آن قلب مسرورت رمیده
سعادت روی بختت همچو بختک هَمِستر ریشه ی غم را جویده(قابل توجه کسانی که نمیدانند hamester چیه:ی جونور جونده بین سنجاب و موشه)
سیادت قسمتت گردد در این سال توانت همچو تیغ آبدیده
سخاوتمند باشی اندر این عید بده عیدی به طفل نو رسیده
سماجت بادت اندر کسب روزی سهام شرکتت شاخ تنیده
بخواهم از خدا این هفت سین را که هر کس در پی این ها دویده
:P

 

[arman aria]

پاسخ : دفترچه شعر حضرت داماد -اشعار داماد مسعودی

مال شب چهارشنبه سوریه ولی نمیدونم چه ربطی به چهارشنبه سوری داره!

وصف غم برنده ات زخم زند زبان من آن لب لعل فام تو پاره کند عنان من

ناوک چشم نرگست رخنه نموده در دلم تیر غم از کمان تو بشکند استخوان من

روی نهان ز مهر تو خنجر آبدیده شد آن دم پر توان تو کاسته از توان من

طره ی مشک سای تو حلقه به حلق من زند لیک نه شکوه باشد از بخت خوش و جوان من

زرد شد این تکیده رو از غم قرص ماه تو لرزه به جسم من فتد موج زند روان من

هیچ نباشدم ولی هر چه در این جهان بود نیست چو ذره ای از آن طره ی دلستان من

دشمن و دوست جملگی پیش تو هیچ باشدم نیست به هیچ حاجتم عشق بود جهان من

اگه می خوای بیگی که گیر یار افتادی لازم نیست حتما بگی مثلا تیر مژگان از ناوک چهره به من آویخت این سینه و دل را ...
تو اگه بگی تیر به قلبم خورد هم میشه
ایجاز و اختصار رو رعایت کن
در ضمن
از شما انتظار نمیره شعر طنز بگی

 

[stevendeljoo]

پاسخ : دفترچه شعر حضرت داماد -اشعار داماد مسع

از شما انتظار نمیره شعر طنز بگی

یعنی چه جوری؟اونجا ناموفقم یا اینجا موفقم یا حیف منه طنز بگم یا حیف طنزه من بگم؟
آقا این بهاریه بهتر شد اینو به جای قبلی بخونین




سال نو آمد و پر زعشق جهانی بکنیم بهر خون های جگر فکر مکانی بکنیم

جان من این دل من خانه ی هر روز تو است بهتر آن است کمی خانه تکانی بکنیم

مهربان بودن و یاری گهری بی مَثل است در پی این دو گهر چاره ی آنی بکنیم

زندگی نیست به جز بوم قلم خورده ی ما بهتر آن است که اندیشه ی مانی بکنیم

این غم و دلخوری و شکوه و اندوه و ملال دور ریزیم و دگر فکر جوانی بکنیم

بکن اندیشه ی آن بستر و خواب ابدی جای این حرص و ولع به که شبانی بکنیم

بهر پول و همه امیال چو وقتی باشد باید از بهر خوشی فکر زمانی بکنیم

آسمان مهر و عطوفت به دلش کرده روان بهر یک سال نکو باز تبانی بکنیم

 

[arman aria]

پاسخ : دفترچه شعر حضرت داماد -اشعار داماد مسعودی

حیفِ تو نیست با این استعداد رو به بذلیات بیاری؟

این شعر آخریتو دوس ندارم
کوششی و زوری گفتیش
وزنش مشکل داره

 

[sahere]

پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

سال نو آمد و پر زعشق جهانی بکنیم بهر خون های جگر فکر مکانی بکنیم

جان من این دل من خانه ی هر روز تو است بهتر آن است کمی خانه تکانی بکنیم

مهربان بودن و یاری گهری بی مَثل است در پی این دو گهر چاره ی آنی بکنیم

زندگی نیست به جز بوم قلم خورده ی ما بهتر آن است که اندیشه ی مانی بکنیم

این غم و دلخوری و شکوه و اندوه و ملال دور ریزیم و دگر فکر جوانی بکنیم

بکن اندیشه ی آن بستر و خواب ابدی جای این حرص و ولع به که شبانی بکنیم

بهر پول و همه امیال چو وقتی باشد باید از بهر خوشی فکر زمانی بکنیم

آسمان مهر و عطوفت به دلش کرده روان بهر یک سال نکو باز تبانی بکنیم

يه خورده پند آموزي بفرماييد
يه جوري مشكل داره ولي نفهميدم كجاش البته من هيچي از وزن و قافيه و... سرم نميشه
ادامه بده!

 

[stevendeljoo]

پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

يه جوري مشكل داره ولي نفهميدم كجاش البته من هيچي از وزن و قافيه و... سرم نميشه

ایضا
هرکی سرش میشه به من هم بگه کجاش مشکل وزنی داره

یه خورده پند آموزي بفرماييد

چشم

 

[stevendeljoo]

پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

این اولین ترکیب بندمه که خیلی هم خوب نشد

می بر من مخمور حرام است حرام بر خمر می انگور حرام است حرام
بر عاشق رو حور حرام است حرام بر دست گدا زور حرام است حرام
بر قرب نشین دور حرام است حرام بر تنگ نظر سور حرام است حرام

این عالم و گیتی به چه کس داد خراج
ظلمش به دوام است چنان سبزی کاج

این سوخته دل مثل تو یاری دارد طناز پریچهر عذاری دارد
از پرتوی حسنش دل زاری دارد از پیچه ی مو ریسه ی داری دارد
از دوری وی چشم به زاری دارد در کوچه ی وی خویش به زاری دارد

هر بند دلش را چو جلا داد نگار
دیوی به نگهبانی وی داشت به کار

بر شاه و ملک پور حرام است حرام بر شهد تو زنبور حرام است حرام
بر خسته دلان شور حرام است حرام بر ساکن دل طور حرام است حرام
این نور بر آن کور حرام است حرام بر پای غزل تور حرام است حرام

عشقی که به دنیا بود و آنچه در آن است
دری ست به زیر جل و در عیش فغان است

دل بر دل من عشق بکارد آری اندوه و غم هجر ببارد آری
دیوی به هراسش بگمارد آری در بوته ی سودا بگذارد آری
هر دم ز خودش دور بدارد آری بر هر کس و ناکس بسپارد آری
لیکن چه بود شکوه به درگاه چنین یار
تا دلبر من هست چه باشد غم اغیار
در کوی تو مادام که جانی باشد در چنبر مو تا که زمانی باشد
کی جز بر تو کون و مکانی باشد در محضر تو نال و فغانی باشد
در پهلوی من جز تو کسانی باشد دنبال توام تا که توانی باشد

دلدار ، کرم با دل من دارد و این بس
تا دوستی وی بودم نخوت و کین بس

بی شهد لبت باده حرام است به جام بی قوت غمت قوت حرام است به کام
در محضر تو شام جدا گشت ز بام در دام توام پای حرام است به دام
وحشی صفتی نیز حرام است به رام تصمیم حرام است تو مختار ، تمام!


آقا ی سوال:ترکیب بند با بند تموم میشه یا با پیوند؟یا فرقی نداره؟الان اینکه من گفتم ی بیت دیگه تهش می خواد؟

 

[stevendeljoo]

پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

ممنون از همتون که نظر دادین و جواب سوالمو گفتین مر30

 

[stevendeljoo]

پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

با تشکر از استقبالتون از شعر قبلی آخریشو میذارم اینجا:

به نظر خودم از لحاظ شعری درسته ولی ی کم نارسایی معنایی و تشتط ایده داره

هر چند نمایم جهد پاسخ ندهی پیغام در کوی تو ام هر روز از صبح سحر تا شام
چشم طلبم کور است چیزی ز تو کی خواهم کی می طلبم مزدی کی می طلبم انعام
خونین جگرم کردی لیکن نگران هستم شاید که شوی غرقه در خون جگر ناکام
در پیش تو بی قدر است هر عاشق دلمرده لیکن تو کرم داری با مدعی بدنام
اینگونه چرا باشد نو را به کهن ترجیح با عشق کهن بدخو با عشق نوات آرام
این عشق چو یوسف را هر جا بکنم عرضه صد ماه خریدار است این عشق خوش و خوشنام
زین پس ز تو می رنجم چشمم ز تو برگیرم دنبال وفا باشم دور از بر تو مادام
بگذر ز سر تقصیر بد گفتم و بد کردم دور از تو کجا باشد این عاشق خوش فرجام
دلدار فزون باشد از حد و شمار اما عقل و تن و دل گویند کی زهر بود بادام
جامی بکش از جانم بس خوار و خفیفم کن از خون دلم می چش ای دلبر خون آشام

 

[stevendeljoo]

پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

دود از دل رنجورم آن سرمه ی چشمانت بیتابی من تاب آن زلف پریشانت
بس اشک بباریدم شد تیره ز غم چشمم از تیرگی چشمم آن طره ی پیچانت
خونین جگرم کردی جامی بکش از جانم از خون دلم سرخ است یاقوت درخشانت
خاموشی و رسوایی میراث تو و عشقت خاموشی من قوت آن مرغ سخندانت
اندر عجبم از آن زیبا صدفت زیرا بس فخر فروشد بر آن عقد ز مرجانت
.
.
.
.

 

[**arezooooo5**]

پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

اندر عجبم از آن زیبا صدفت زیرا بس فخر فروشد بر آن عقد ز مرجا
اين بيت رو خيلي دوس دارم!آفرين ادامه بده!
من زياد از اين قافيه و اينا سر در نميارم ولي همين جوري كه مي خونم تشخيص مي دم خوبه يا نياز به كار داره!:دي