حافظ

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع sona
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : حافظ

آقا چرا این قدر تند پیش میرین؟ ;D
مگه کلاس ادبیاته که یه سطر معنی شعر بگین خلاص؟ ;D
طول بدین کلاس داره ;))
خو صب کنین منم بیام :(
+++
من درباره بیت "گفتم این جام جهان بین.." دو تا چیز به ذهنم میرسه :
1. بیاد بقیه آوردن که دل همیشه دستت بوده و باید استفاده بشه ازش و اینا که بچه ها گفتن
2. این ممکنه یه مقدار دور از ذهن بنظر بیاد. ممکنه یه جورایی به این که اولین چیزی که آفریده شد
نور رسول الله و معصومین بود مرتبط باشه :-? . یعنی بمقام ازلی اون اشاره داره
به"کنت نبیاً و آدم بین الماء و الطین/ بین الروح و الجسد"[nb]من پیامبر بودم در حالی که آدم میان آب و گل/ روح و بدن بود(منسوب به پیامبر)[/nb]
یا "اول ما خلق الله نوری"[nb]اول چیزی که خدا آفرید نور من است (منسوب به پیامبر). سر اینا فلاسفه و عرفا خیلی حرف میزنن چون چون روایاتی هست بهمین شکل بجای "نوری"، "القلم" یا "العقل"
اومده که بحث میکنن که همه اینا یه چیزن و علت هر کدوم این نامها چیه. عرفا بهش میگن حقیقت محمدیه :)[/nb] و از این دست مطالب
+++
درباره بیت "بیدلی در همه احوال..." بنظرم ــــفاطمهــــ درست میگه
بیدل عارفه امااینجا نه عارف دقیق و پیشرفته تازه میخواد شروع کنه
پس هنوز حالیش نیست که خدا از خودش بهش نزدیکتره
دوست نزدیکتر از من به من است / وین عجبتر که من از وی دورم
"إن الله یحول بین المرء و قلبه"[nb]همانا خدا میان انسان و دلش حائل میشود-انفال 24[/nb]
"إِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ"[nb]اگر بندگانم از تو درباره من پرسیدند پس (بگو که) من نزدیکم و به دعای دعاکننده آن گاه که مرا بخواند پاسخ میدهم-بقره 186[/nb] :x :x
+++
من یک اعتقادی که دارم اینه که عقل در این اشعار بمعنی عقل
پاک و واقعی نیست بلکه همون استقرا و قیاسیه که از مشاهدات ظاهری میکنن و
مخالفان امور معنوی میگن :"با عقلمون جور درنمیاد..." [-(
مولوی تو دفتر اول مثنوی این طور میگه(لطفاً کامل بخونینش !)
یه ظرافتی که الان بنظرم اومد تو سامری نامیدن کسایی که مخالفت میکنن با معنویجات!
اینه که گفته میشه سامری خاکی از جای پای فرشته ای که بر موسی نازل شده بود برداشت و بگوساله
طلایی پاشید و اون گوساله از خودش صدا در میاورد. یعنی سامری هم ون رو هم از برکت موسی داشت که
فرشته بهش نازل شد. اون مخالف هم همین طوریه !هر چی داره از برکت او انسانهای معنویه
(مولوی همون جا این موضوع رو بیان کرده)
@نرگس:چشم :-[ حواسم نبود. شرمنده!
 
پاسخ : حافظ

اولن کپی نبود همش از خودم بود فرق کپی و غیر کپی رو بفهمید

دوما من پرسیدم گفتن بذار گذاشتم من گذاشتم به هر بیتی که رسیدید از حرفای منم استفاده کنین مث اون جریان سامری :( :( :( :( :(( :(( :(( [-( [-( [-( [-(
 
پاسخ : حافظ

خب با ما پیش برین دیگه شما ، لازم نیست از باباتون بپرسین و یه مقاله بنویسین ... مقاله زیاد هس راجع به حافظ ;;) میخوایم خودمون پیش بریم ...

@ sk1 : میشه این آیه ها و اینا رو که میذارین معنیشم بذارین ؟
 
پاسخ : حافظ

بابا اطلاعاتش از خودم بود اشکالامو بابام رفع کرد چشم دفعه بعد باهم پیش میریم بازم من پرسیدما یه نگاه به پستای قبل بنداز حالا بازم ابهامی بود خوشحال میشم برطرف کنم مطلبم برداشت خودم بود + حرفای بابا بیشتر خودم منم میدونم مقاله زیاده درباره این شعر چیزی ندیدم اما ها خودمون پیش بریم اینا نظرای من بود
 
پاسخ : حافظ

به نقل از مهسا² :
یا میگه غم نخور یا میگه غم بخور :-" (حالت وسطی هست اصلاً؟)
کلا آدم هر برداشتی که میخواد از این فالا میکنه بعد دیگه امیدوار میشن به همین دلیل ِ ...
یه کتابایی (تقویمه چیه ؟ حالا :دي) هست بعد اون پایین تفسیرشو نوشته بعد ینی همش گفته یه شخصی دور افتاده داری که به زودی برمیگرده ، هرچیزی که دوست داری انجام میشه خدا پشتِ توعه فقد نمازتو سر وقت بخون ، یکی قصد ازارتو داره ولی یکی دیگه دعا میکنه واست و اینا :-" همینه همش :-"
ولی شعراشو دوس دارم ... 8-^ اصن به شعراش دقت کنی پیام های بسیاری نهفته درونش :-"

در کل عارفان به 2 نوع غم دارن : 1) غم دنیایی که باعث ناراحتی و دغدغه فرد میشه که از نظر عارفان چیز بدیه این که میگه غم نخور منظورش اینه.
2) غم عرفانی که غم عشق است و باعث متجلی شدن روح عارف میشه و چیز خوبیه. وقتی میگه غم بخور.
مثال معروفشم این شعر از مولاناست

اندر دل بی وفا غم و ماتم باد * آن را که وفا نیست ز عالم کم باد
دیدی که مرا هیچکسی یاد نکرد * جز غم که هزار آفرین بر غم باد

اولی بدست . دومی خوبه.
==========

حافظ در کل شخصیت با حالیه تو یه غزلش یهو 2-3 تا موضوع رو مطرح می کنه و از این موضوع یهو به یه موضوع دیگه می پره تو تحلیلاتون حواستون به این باشه.

=======
بی دل هم یعنی عاشق یعنی کسی که دل خود را در راه عشق از دست داده.
در مناظره خسرو و فرهاد داریم:

بگفت از صبر کردن کس خجل نیست * بگفت، این دل تواند کرد، دل نیست.

یعنی صبر کردن کاره دله و من که عاشق شدم و دل خود رو از دست دادم نمی توانم صبر کنم.
 
پاسخ : حافظ

گفت آن یار کز او گشت سر دار بلند
جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد

× سرِ دار بلند گشتن یعنی چی ؟
 
پاسخ : حافظ

تلمیح داره... یه نفری بوده که اسرارِ الهی رو هویدا کرده بوده بعد به دار آویختنش... ;D همین دیگه بقیشو نپرس... :-"
 
  • لایک
امتیازات: sk1v
پاسخ : حافظ

>:D< >:D< >:D<
@ نرگس: من حس میکنم با معنی یه بازی انجام داده ! سر دار خب واقعاً بلنده دیگه
حالا بلند بودن رو بگیریم ارجمند . یعنی اونی که سر دار بخاطر اون ارزشمند شد. :-?

بنظر میاد اشاره داره بحسین بن منصور حلاج
حلاج موجود عجیبیه. درباش هنوز از تکفیر و لعن میگن تا تکریم با ایراد گرفتن تا تعظیم شدید
حلاج یک صوفی بوده از قرن سوم که گویا در حالاتی که بهش دست داده حرفایی گفته مثل: انا الحق
-که به این حرفا در اصطلاح میگن شطح- بعد گفتن این ادعای خدایی کرده ، کشتنش
الان یه عده دربارش میگن که ای ول چقد شاخ بوده ، یه عده میگن یه مقدار پیشرفت کرد ولی چون استاد درست و حسابی نداشت
طاقت نیاورد. یه عده میگن یه زمانی ادعا کرده بود باب امام زمانه (حلاج معاصر غیبت صغری بود) و از امام زمان توقیعی صادر شد که
حلاج رو لعن کردن. یه عده میگن ادعای خدایی کرد و باید اعدام میشد. :-/ البته اکثراً دید خوشی بهش ندارن ولی
تبدیل به نوعی نماد در شعر شده
 
پاسخ : حافظ

خب چه اسراریُ هویدا میکرد ؟ :-?
شاید منظورش اینه که اون به حقایق رسیده بود و بیانشون میکرد که کشته شد . :-?
:-" :-"
 
پاسخ : حافظ

موافقم .دقــیـــــقـــــاً!
برای همینه که اونایی که باهاش خیلی بد نیستن، میگن بایدخودشو نگه میداشت(انگار- روم به دیوار- مستراح میخواست بره ;D )
*یه کلامی از عرفا نقل شده که افشای اسرار ربوبی کفره یا یه شعری از حضرت سجاد سلام الله علیه نقل میکنن که:
یا رب جوهر علم لو ابوح به / لقیل لی انت ممن یعبد الوثنا
چه بسیار گوهرهای دانشی که اگر آشکارش کنم، بمن گفته شود تو از آنانی هستی که بت می پرستند
 
پاسخ : حافظ

در مورد منصور حلاج تو کتاب ادبیات پیش دانشگاهی اومده یه حکایت از عطار که تو اون حکایت، از حلاج به عنوان یه آدم خوب یاد میشد و کسایی که دستور اعدامش رو دادن نکوهش میشدند. دقیقا هم به خاطر افشای اسرار اعدام شد.
 
پاسخ : حافظ

من يه چيز باحالي هم كه شنيدم
يه عارف مثل اينكه شبلي!!درست يادم نيست
با خدا تو خلصه هاي خودش حرف زده بعد به خدا گفته حلاج چه گناهي كرد كه اين بلا رو سرش اوردي
بعد خدا ميگه اين كمترين عذابي بود كه براش گذاشتيم
هر كه را اسرار حق آموختند
مهر كردند و دهانش دوختند
 
  • لایک
امتیازات: N.M
پاسخ : حافظ

یکی از هم دوره ای های حسن حلاج که دقیقا اسمش یادم نمیاد گفته که چیزایی که حلاج فهمیده رو منم میدونستم اما اون به زبون آورد و من نیاوردم


به هر حال بر سر دار کردن حسن حلاج افتخاری برای دار محسوب میشده که فردی آگاه به اسرار الهی بر اون دار بره
 
پاسخ : حافظ

خب ، پس این بیت به ماجرای حلّاج و اینکه حقایقیُ میدونست که نباید میگفت ( ولی گفت ) و دار زدنش اشاره میکنه ...

بیتِ بعد :

فیض روح القدس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آن چه مسیحا می‌کرد

:-? یعنی روح القُدس اگه دوباره مثلِ ماجرای تولد عیسی ، چیز کنه ( فعلی به ذهنم نمیرسه :-" ) ، مسیح های دیگه ای ـَم پیدا میشن . ( ؟ )
ربطش به شعر ؟ :-?
 
پاسخ : حافظ

میگم نرگس، روح القدس فقط تو بدنیا اومدن مسیح دخیل نبود! :-"
تو فرهنگ اسلامی روح القدس معمولاً همون جبرئیله. تو آیات قرآن چن بار اومده که مسیح رو بروح القدس یاری کزدیم[nb] بقره 87 و 253- مائده 110 [/nb]
البته بعضیا میگن روح القدس جبرئیل نیست،اون نیروی غیبیه که حضرت عیسی علیه و علی نبینا آلاف التحیة و الثناء
رو یاری میکرده . من حس میکنم حافظ میخواد بگه که اصل کاری عنایت حضرت حقه. یعنی حضرت مسیح از خودش چیزی نداره
هر چی هست لطف پروردگار جلیله. یعنی اگه عیسی میگه :"أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا [nb] آل عمران 49 [/nb]
میگه : بِإِذْنِ اللَّـهِ اگه میگه :"أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَىٰ [nb]همان[/nb] میگه : بِإِذْنِ اللَّـهِ
 
پاسخ : حافظ

گفتمش سلسله زلف بتان از پی چیست
گفت حافظ گله‌ای از دل شیدا می‌کرد

اینو من نمیفهمم یعنی چی...
سلسله که بعنی زنجیر
بت هم مثل بقیه اشعار استعاره از معشوق زیباست(نیست؟)
ولی کل بیت منظورش چیه؟؟؟
 
پاسخ : حافظ

بنظر من این طور میرسه:
حافظ گله کرده پس با زنجیر میبندنش تا حالش جا بیاد. ;D
یعنی معشوق جلوه ای از جمال خودش رو به نمایش گذاشت تا کسی که کامل عاشق نیست(اگه کاملاً عاشق بود گله نمیکرد)
هم اسیر خودش کنه و در عشق پیش ببره . بنوعی به این هم اشاره داره که پیمودن طریق عشق با عنایت معشوقه
 
پاسخ : حافظ

خب مثل اینکه تو این شعر کس دیگه نمی خاد نظر بده به نظر من خوب بود اما پیشنهاد برای شعر بعد:
برای بیتا زمان مناسب در نظر بگیریم مثلا هر روز فقط یه بیت بررسی کنیم؛
آرایه ها رو هم پیدا کنیم
شما هم نظراتون رو بگید
موافقید فردا یکی بیت بعد رو بذاره؟:د
 
پاسخ : حافظ

به نقل از نرگس² :
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آن چه مسیحا می‌کرد

این یعنی اینکه اگه خدا لطف و رحمت کنه همه میتونن مثلِ مسیح باشن.

آره آروم پیش بریم و آرایه و اینا پیدا کنیم بهتره.موافقم :)
 
پاسخ : حافظ

خب دیگه ، آخرین بیتِ این شعر :دی

گفتمش سلسله زلف بتان از پی چیست
گفت حافظ گله‌ای از دل شیدا می‌کرد

:-??
 
Back
بالا