• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

اشعار عاشقانه

  • شروع کننده موضوع saray
  • تاریخ شروع

Strangers

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,208
امتیاز
21,008
نام مرکز سمپاد
علامه حلی۱
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
0000
عقل بیهوده سر طرح معما دارد
بازی عشق مگر شایدو اما دارد؟؟

با نسیم سحری دشت پر از لاله شکفت
سر سربسته چرا اینهمه رسوا دارد؟؟

در خیال آمدی و آینه ی قلب شکست
آینه تازه از امروز تماشا دارد!

بس که دلتنگم اگر گریه کنم می‌گویند
قطره ای قصد نشان دادن دریا دارد!

تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده است
چه سر انجام خوشی گردش دنیا دارد؟؟

عشق رازیست که تنها به خدا باید گفت
چه سخن ها که خدا با من تنها دارد!...
 

vesall

کاربر فعال
ارسال‌ها
62
امتیاز
287
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اهواز
سال فارغ التحصیلی
97
دانشگاه
دانشگاه علوم پزشکی
رشته دانشگاه
پزشکی
ای که از کوچه ی معشوقه ی ما میگذری
بر حذر باش که سر میشکند دیوارش
 

SARA.MA

♧♢♡♤
ارسال‌ها
217
امتیاز
5,703
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
Al
سال فارغ التحصیلی
1441
هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم
به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم
حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد
دگر نصیحت مردم حکایت است به گوشم
مگر تو روی بپوشی و فتنه باز نشانی
که من قرار ندارم که دیده از تو پوشم
مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم
به زخم خورده حکایت کنم ز دست جراحت
که تندرست ملامت کند چو من بخروشم
مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن
سخن چه فایده گفتن چو پند می ننیوشم
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
سعدی♡
ایشالا که درست نوشته باشم:)
 

Strangers

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,208
امتیاز
21,008
نام مرکز سمپاد
علامه حلی۱
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
0000
از در درآمدی و من از خود به درشدم


گفتی کز این جهان به جهان دگر شدم



گوشم به راه تا که خبر می‌دهد ز دوست

صاحب خبر بیامد و من بی‌خبر شدم



چون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب

مهرم به جان رسید و به عیوق برشدم



گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق

ساکن شود بدیدم و مشتاقتر شدم
 

Mαiα

Trα lα lα-
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
361
امتیاز
7,077
نام مرکز سمپاد
فرز 2
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
00
بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش
وین سوخته را محرم اسرار نهان باش

زان باده که در میکده عشق فروشند
ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش

در خرقه چو آتش زدی اي عارف سالک
جهدی کن و سرحلقه رندان جهان باش

دلدار که گفتا به توام دل نگران است
گو می رسم اینک به سلامت نگران باش

خون شد دلم از حسرت ان لعل روان بخش
اي درج محبت به همان مهر و نشان باش

تا بر دلش از غصه غباری ننشیند
اي سیل سرشک از عقب نامه روان باش

حافظ که هوس می‌کندش جام جهان بین
گو درنظر آصف جمشید مکان باش
:RedHeart“حافظ”:RedHeart
 
آخرین ویرایش:

Strangers

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,208
امتیاز
21,008
نام مرکز سمپاد
علامه حلی۱
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
0000
ای خوشا روزا که ما معشوق را مهمان کنیم

دیده از روی نگارینش نگارستان کنیم



گر ز داغ هجر او دردی است در دل‌های ما

ز آفتاب روی او آن درد را درمان کنیم



چون به دست ما سپارد زلف مشک افشان خویش

پیش مشک افشان او شاید که جان قربان کنیم



آن سر زلفش که بازی می کند از باد عشق

میل دارد تا که ما دل را در او پیچان کنیم



او به آزار دل ما هر چه خواهد آن کند

ما به فرمان دل او هر چه گوید آن کنیم



این کنیم و صد چنین و منتش بر جان ماست

جان و دل خدمت دهیم و خدمت سلطان کنیم



آفتاب رحمتش در خاک ما درتافته‌ست

ذره‌های خاک خود را پیش او رقصان کنیم



ذره‌های تیره را در نور او روشن کنیم

چشم‌های خیره را در روی او تابان کنیم



چوب خشک جسم ما را کو به مانند عصاست

در کف موسی عشقش معجز ثعبان کنیم



گر عجب‌های جهان حیران شود در ما رواست

کاین چنین فرعون را ما موسی عمران کنیم



نیمه‌ای گفتیم و باقی نیم کاران بو برند

یا برای روز پنهان نیمه را پنهان کنیم
 

【Epiphany】

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
217
امتیاز
7,530
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
...
سال فارغ التحصیلی
2121
یک شب برایش تا سحر «گلپونه‌ها» خواندم
تنها به لبخندی مرا دیوانه می‌دانست

فردای آن شب رفت فهمیدم که معنای
«من مانده‌ام تنهای تنها» را نمی‌دانست

بهروز آورزمان

x:
 

Strangers

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,208
امتیاز
21,008
نام مرکز سمپاد
علامه حلی۱
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
0000
ماها تو سفر کردی و شب ماند و سیاهی
نه مرغ شب از ناله من خفت و نه ماهی

شد آه منت بدرقه راه و خطا شد
کز بعد مسافر نفرستند سیاهی

آهسته که تا کوکبه اشک دل افروز
سازم به قطار از عقب قافله راهی

آن لحظه که ریزم چو فلک از مژه کوکب
بیدار کسی نیست که گیرم به گواهی

چشمی به رهت دوخته ام باز که شاید
بازآئی و برهانیم از چشم به راهی

دل گرچه مدامم هوس خط تو دارد
لیک از تو خوشم با کرم گاه به گاهی

تقدیر الهی چو پی سوختن ماست
ما نیز بسازیم به تقدیر الهی

تا خواب عدم کی رسد ای عمر شنیدیم
افسانه این بی سر و ته قصه واهی

شهریار:RedHeart:GreenHeart:RedHeart:GreenHeart:RedHeart
 

Strangers

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,208
امتیاز
21,008
نام مرکز سمپاد
علامه حلی۱
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
0000
سکوتت را ندانستم، نگاهم را نفهمیدی
نگفتم گفتنی‌ها رو، تو هم هرگز نپرسیدی

شبی که شام آخر بود، به دست دوست خنجر بود
میان عشق و آینه یه جنگ نابرابر بود


چه جنگ نابرابری، چه دستی و چه خنجری
چه قصه‌ی محقری، چه اول و چه آخری

ندانستیم و دل بستیم، نپرسیدیم و پیوستیم
ولی هرگز نفهمیدیم شکار سایه‌ها هستیم

سفر با تو چه زیبا بود، به زیبایی رویا بود
نمی‌دیدیم و می‌رفتیم، هزاران سایه با ما بود

سکوتت را ندانستم، نگاهم را نفهمیدی
نگفتم گفتنی‌ها رو، تو هم هرگز نپرسیدی

در آن هنگامه‌ی تردید، در آن بن‌بست بی‌امید
در آن ساعت که باغ عشق به دست باد پرپر بود

در آن ساعت هزاران سال به یک لحظه برابر بود
شب آغاز تنهایی، شب پایان باور بود...
 

Strangers

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,208
امتیاز
21,008
نام مرکز سمپاد
علامه حلی۱
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
0000
صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم
تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم

دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنود
مگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنم...
 

【Epiphany】

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
217
امتیاز
7,530
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
...
سال فارغ التحصیلی
2121
او
مسافری بود که به دوردست پرید
و من آن چمدان
که در فرودگاه جا ماند
حالا
بین مقیمان دست به دست می شوم
بی آنکه کسی رمز مرا بداند !
 

【Epiphany】

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
217
امتیاز
7,530
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
...
سال فارغ التحصیلی
2121
گــاهـی گمان نمی کنی ولی خوب میشود
گــاهـی نمیشود، که نمیشود، که نمیشود…
گــه جور میشود خود آن بی مقدمه
گــه با دو صد مقدمه ناجور میشود…
گــاهـی هزار دوره دعا بی اجابت است
گــاهـی نگفته قرعه به نام تو میشود…
گــاهـی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست
گــاهـی تمام شهر گدای تو میشود…
گــاهـی برای خنده دلم تنگ میشود
گــاهـی دلم تراشه ای از سنگ میشود…
گــاهـی تمام این آبی آسمان ما
یــکباره تیره گشته و بی رنگ میشود…
گــاهـی نفس به تیزی شمشیر میشود
از هــرچه زندگیست دلت سیر میشود…
گــویـی به خواب بود،جوانی مان گذشت
گــاهـی چه زود فرصتمان دیر میشود…
کــاری ندارم کجایی ، چه میکنی !
بـی عـشق سر مکن که دلت پیر میشود….
: قیصر امین پور :GreenHeart
 

Strangers

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,208
امتیاز
21,008
نام مرکز سمپاد
علامه حلی۱
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
0000
آواز عاشقانه ی ما در گلو شکست
حق با سکوت بود ، صدا در گلو شکست
دیگر دلم هوای سرودن نمی کند
تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست
سربسته ماند بغض گره خورده در دلم
آن گریه های عقده گشا در گلو شکست
ای داد، کس به داغ دل باغ دل نداد
ای وای ، های های عزا در گلو شکست
آن روزهای خوب که دیدیم ، خواب بود
خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست
" بادا " مباد گشت و " مبادا " به باد رفت
" آیا " ز یاد رفت و " چرا " در گلو شکست
فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست
تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا .... در گلو شکست
قیصر امین پور
 

Strangers

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,208
امتیاز
21,008
نام مرکز سمپاد
علامه حلی۱
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
0000
:RedHeart
بی رحــم ترین قطعـه پاییــز، چنیــن اسـت:



باران بزنـــد
، شعـــر بیاید
، تـو نباشــی!))))
 

Strangers

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,208
امتیاز
21,008
نام مرکز سمپاد
علامه حلی۱
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
0000
ز همه دست کشیدم که توباشی همه کس
با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد...
 

vesall

کاربر فعال
ارسال‌ها
62
امتیاز
287
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اهواز
سال فارغ التحصیلی
97
دانشگاه
دانشگاه علوم پزشکی
رشته دانشگاه
پزشکی
زاهدا منع نکن چون نگرم در رخ او عیب این چیست که در صنع خدا می نگرم:-":-"

..............................................................................................................
سه بوسه کز دو لبت کرده ای وضیفه ی من اگر ادا نکنی قرض دار من باشی
بگفتمش به لبم بوسه ای حوالت کن به خنده گفت کی ات با من این معامله بود؟:-";;)
 

Acwmw:'

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
368
امتیاز
6,605
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
سیبری
سال فارغ التحصیلی
2020
دانشگاه
Kmu
رشته دانشگاه
پزشکی
یک‌آن شُد این عاشِق‌شُدن؛
دنیا همان یک‌لحظه بود...

آن دم كه چشمانت مرا از عُمقِ چشمانم رُبــود

وقتی که من عاشق شدم، شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینی‌تر شد و عالم به آدم سجده کرد...

من بودم و چشمانِ #تو، نه آتشی و نه گِلی
چیزی نمی‌دانم از این دیوانگی و عاقلی...

من عاشقِ چشمت شدم، شاید کمی هم بیشتر
چیزی در آن‌سویِ یقین، شاید کمی هم‌کیش‌تر

آغاز و ختمِ ماجرا، لمسِ تماشای تُو بود
دیگر فقط تصویرِ من در مردمک‌های تو بود...
 

Strangers

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,208
امتیاز
21,008
نام مرکز سمپاد
علامه حلی۱
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
0000
باز امشب غزلی کنج دلم زندانی است
آسمان شب بی حوصله ام طوفانی است
هیچ کسی تلخی لبخند مرا درک نکرد
های های دل دیوانه ی من پنهانی است...
 
بالا