اشعارmy invitable doom!

پاسخ : اشعارmy invitable doom!

به نقل از kquran :
یه من نمی خواین خوش آمد بگین آیا؟!
نمی دونم حالا تایید کنم یا خودمم مثلا بزنم به موش مردگی بگم شعرت یهو شکسته شد؟!

اولا که قدم شما روی تخم چشم ماست

دوما که به جز یه جا دیگه شکسته نیس که اونم برا وزنش چیز دیگه ای پیدا نکردم اگه شما پیدا کردید بگید بزارم به جاش


به نقل از Newton :
حالا ای همه اسم! چرا مه لقا؟

ببین من به خاطر معنی مه لقا گذاشتم نه به خاطر خود مه لقا که.دی
 
پاسخ : اشعارmy invitable doom!

به جای مه لقا اسم های شیک تری هم هست که توی شعر بزارین مثلا مه سیما یا مهسا که همون معنی و مفهوم رو دارن و فارسی هم هستند! کلا اسامی که نصف فارسی و نصف عربی باشن چهره قشنگی ندارن البته اینا در صورتی جواب میده که اون مه لقای شاعر وجود فیزیکی نداشته باشه >)
ما یه همسایه داشتیم اسم ننه جونش مه لقا بود بلانسبت مه لقای شاعر این خانوم بیشتر شبیه جن بود تا معشوقه یک آدمی! :)) ;D
 
پاسخ : اشعارmy invitable doom!

مي خوام واسه اولين بار ازت تعريف كنم......ولي خيلي ذوق زده نشو.....باشه؟؟؟ ;D ;D ;D
متنت قشنگ بود ولي اگه نثر بنويسي بهتره ....من يكي از نثرايي كه نوشتمو ميارم ميزارم...نظرتو بگو.....
 
پاسخ : اشعارmy invitable doom!

oh my god
خیلی نازه
به نظرم بهتر از خیلی شعرای شاعرایی که آثارشون چاپ میشه بود.
شما رشتتون چیه؟
 
پاسخ : اشعارmy invitable doom!

اینم جدید ترین متنی که نوشتم که امیدوارم آخریش باشه عزیزان

فقط التماس میکنم نظرتون رو بگید ;D ;D

امشب بازم دلم گرفته

یه کمی از شب گذشته

دیگه وسطای شبیم

همه خوابن

همه جا ساکت و خیرس

دوبار هز خوب پریدم

آه!! دوباره خوابشو دیدم

باز یادش افتادم

یاد اون خندههاش

صدای گریه ی من تو این خونه

صدای گریه دیوارهای اتاقم

صدای گریه و لرزش شیشه ها

صدای فریاد تیغ توی دستم

صدای دل زارم

صدای فریاذ من فریب خورده

دلم برای خودم میسوزه

که چه قدر راحت فریبشو خوردم

قلبمو گرفتی گفتی عاشقتم

ولی زود برگشتی

با یه قلب پاره پاره

پرسیدم ازت این چیه

گفتی قلبته اینه اون قلب پاکت

هر کسی روش یه ردی گذاشته

هر بی سر و پائی خطی روی اون انداخته

آره زود فریبم دادی

تو دیگه اون عشق پاک من نیستی

آره زود عاشق شدم

دیگه قسم می خورم

به همین قلب پاره پاره که توی دستامه

به همین اشکای روی گونم

به همین هون روی مچم

که مثه آبشاری عشقمو میشوره و از یادم میبره

اگهباز زنده باشم

دیگه فریب هیچ بی سر و پائی رو نمیخورم

حتی تو رو

توئی که زندگیمو گرفتی
:-* :-* :-* :-* :-*
 
پاسخ : اشعارmy invitable doom!

قشنگه یعنی...عالیه
خیلی احساساتی هستیا
یه جوری حرف میزنی انگار هزار بار شکست عشقی خوردی
 
پاسخ : اشعارmy invitable doom!

از کجا میدونی عاشق نبودم؟؟؟؟؟؟؟.دی
 
پاسخ : اشعارmy invitable doom!

خوبه اما عزیزم خیلی ایده ت نو نیست

یک خربار خاک تکرار و تکرار روش نشسته
من جمله ی تازه و مفهوم نو توش نمی بینم

نویسنده یا شاعرش اصلا تو احساس "خودش" نگشته
یه حس سطحیِ عادی شده ی نگاه
یه حس عمیقِ عادی شده ی عشق و مرگ
وصل کردن این دوتا بهم کافیته؟
 
پاسخ : اشعارmy invitable doom!

به نقل از میترا :
خوبه اما عزیزم خیلی ایده ت نو نیست

یک خربار خاک تکرار و تکرار روش نشسته
من جمله ی تازه و مفهوم نو توش نمی بینم

نویسنده یا شاعرش اصلا تو احساس "خودش" نگشته
یه حس سطحیِ عادی شده ی نگاه
یه حس عمیقِ عادی شده ی عشق و مرگ
وصل کردن این دوتا بهم کافیته؟

این کاملا فکر غلطیه که یه دیدن و عاشق شدن توی یه نگاه یه حس سطحیه امیدوارم در آینده برات پیش بیاد.دی

در ضمن هیچ وقت عشق و مرگ با هم عجین نشدند ولی کسی که مزه عشقو چشیده میتونه درک کنه که چه قدر سخته :-* :(( :(( :((
 
پاسخ : اشعارmy invitable doom!

نقد خیلی قشنگی میترا خانم بهتون وارد کردن...
اما چرا این طور تند برخورد کردین...
اگه این طوریه دیگه هیچی ننویسیم واست!!!چون از نظر من همین کافی نیست...یه حس کلیشه ای بودن بهم دست داد...
نه اونطور که نتو گفت محشر اما برای تو شاید محشر!
 
پاسخ : اشعارmy invitable doom!

به نقل از kquran :
نقد خیلی قشنگی میترا خانم بهتون وارد کردن...
اما چرا این طور تند برخورد کردین...
اگه این طوریه دیگه هیچی ننویسیم واست!!!چون از نظر من همین کافی نیست...یه حس کلیشه ای بودن بهم دست داد...
نه اونطور که نتو گفت محشر اما برای تو شاید محشر!

بنده تند برخورد نکردم فقط جواب نقد ایشونو دادم و گفتم اول باید عشقو درک کرد

در ضمن شما هم اگه میخوای نقد کنی قدمت روی چشم ماست هر کسی یه جوری برداشت میکنه شما هم برداشتت اینجوری بود که من تند با میترا حرف زدم
 
پاسخ : اشعارmy invitable doom!

خب زدی دیگه...
مثل عصبانی ها...ترسیدم من...طعم عشق را باید چشید...شاید برای شما این طعمی بوده!
 
پاسخ : اشعارmy invitable doom!


عالیه!!!نوشته هات محشره مخصوصا این و چشمان سیاه تو (این یه تیکشو خیلی دوس داشتم:

به نقل از تنها :
آری بدان که با همان یک نگاهت مرا عاشق خویش ساختی

این چشمان من بود که مرا مجنون تو ساخت

برای همیشه من این چشمان را کور خواهم ساخت

تا جمال و زیبائی هیچکس جای آن چشمانت را نگیرد

این دل پاره پاره تا ابد در چنگال توست

این چشمان خونین امروز با این خنجر دیگر کسی را نخواهند دید

جز تو. جز آن چشمان سیاهت

این چشمها برای تو

به نشانه ی عشقم

عشقی که هیچگاه باورت نشد
)

یکی از یکی قشنگتر!!!!

این یکی دیگه کلش فوق العاده بود!!!! =D> =D>
 
پاسخ : اشعارmy invitable doom!

وای خیلی قشنگ بود!! مرسی.
 
پاسخ : اشعارmy invitable doom!

قشنگ و یه جوریه !!!

این یه جوریه برا من کلمه خوبیه ها !!! از هر چی میخوام تعریف کنم میگم !!!

مثلا زندگی یه جوریه !!!
 
پاسخ : اشعارmy invitable doom!

مي دوني چيه؟ حرفات بيشتر شبيه درد و دل و حرف دل گفتنه نه شعر آخه شعر اصولا خيلي تابلو حرف نمي زنه!
البته منم اصلا از شعر خوشم نمي ياد بيشتر متن ادبي و نثر خوشم مياد ولي به نتظرم اگه حرفاتو به صورت نوشته بنويسي هم دست و بالت باز تر مي شه كه هر چي مي خواي رو با تمام وجودت بنويسي هم قشنگ تر مي شه! البته باز هر جور خودت صلاح مي دوني!
 
پاسخ : اشعارmy invitable doom!

به جانه خودم اینم شعر نیست متنه ادبیه

اصن هم نخواستم مثه شعر بنویسم
 
پاسخ : اشعارmy invitable doom!

به نقل از تنها :
از کجا میدونی عاشق نبودم؟؟؟؟؟؟؟.دی
از حرفای خودت
 
پاسخ : اشعارmy invitable doom!

به نقل از تنها :
آخرش نگفتی هستم یا نه؟
خیلی بهت میاد که باشی اما نیستی اگرم باشی خوبه از اون بدا نیس(مثلا به خدا یا مامانت و ...)
حالا خودت بگو هستی؟
 
Back
بالا