ابلیس با خدا به تفاهم رسیده بود

[mahaba]

آدم كجا ز ميوه ممنوعه چيده بود؟
ابليس با خدا به تفاهم رسيده بود

اثباتش اينكه سجده نميكرد با غرور،
روزي كه پشت كل ملائك خميده بود

انسان به هر جهت به معلم نياز داشت،
قاتل كسي بود ، كه كلاغ آفريده بود

يوسف نه از حيا به زليخا نظر نداشت ،
بيچاره تا به حال زليخا نديده بود ...

زندان به داد يوسف بي پيرهن رسيد،
او نيز ور نه جامه عصمت دريده بود

اين حرفها به قيمت جانم تمام شد...
مانند اين غزل كه به پايان رسيده بود


این شعره از مهدی جهاندار

به این نوع نوشته ها می گن شطح. نوشته هایی که به ظاهر کفرآمیزن اما یه معنای عرفانی عمیق پشتشون دارن
می خواستم ببینم برداشت عرفانی شما از این شعر چیه؟
اصلا به نظرتون شطح محسوب می شه یا کاملا کفره؟

 

[peihaghi]

پاسخ : ابلیس با خدا به تفاهم رسیده بود

از بیت دوم معلومه یه چیزایی باز مطمئن نیستم

 

[mahaba]

پاسخ : ابلیس با خدا به تفاهم رسیده بود

از بیت دوم معلومه یه چیزایی باز مطمئن نیستم

چه چیزایی معلومه از بیت دوم؟

 

[peihaghi]

پاسخ : ابلیس با خدا به تفاهم رسیده بود

به نظرم میاد که ایهام داره
یه جورایی دلیل نیست

 

[HHH]

پاسخ : ابلیس با خدا به تفاهم رسیده بود

من معنی پشتشو درک نمیکنم!
شما که شعرو گذاشتی خودت به چه نتیجه ای رسیدی؟ ???

 

[mahdad]

پاسخ : ابلیس با خدا به تفاهم رسیده بود

بنظرم از بیت چهارم می شه یک چنین چیزی فهمید که انقدر خانواده پیمبران الهی و خودشان پاک و معصوم و خداترس بودند که هیچ وقت عصمت خود را با کارهای هوسرانه به سیاهی نمی کشاندن

 

[saray]

پاسخ : ابلیس با خدا به تفاهم رسیده بود

شما خودتون مفهوم عمیق عرفانیشو بفرمایین..........
من خوندم ولی به مفهومی که شما بهش اشاره کردین نرسیدم.......
ولی قشنگ بود!مرسی!

 

[venus]

پاسخ : ابلیس با خدا به تفاهم رسیده بود

اصلا ه نظر نمیاد که مفهوم عرفانی پشتش باشه. شایدم درک من بهش نمیرسه!

 

[Helli Agent]

پاسخ : ابلیس با خدا به تفاهم رسیده بود

منم که هر چی فک می کنم هیچ چیز عرفانی پیدا نمی کنم.

 

[mahaba]

پاسخ : ابلیس با خدا به تفاهم رسیده بود

این شعرو یه آدمی که دکتری ادبیات داشت به عنوان شطح خوند!
می شه این معنی رو که شاعر داره به جامعه الانش اعتراض می کنه و ازش انتقاد می کنه رو فهمید ولی منم معنای عرفانی ای نمی فهمم ازش
گذاشتم اینجا که هم از شما ها بپرسم هم این که کلا شعر حالبی بود دیگه !!

 

[HHH]

پاسخ : ابلیس با خدا به تفاهم رسیده بود

یک نظر سنجی بذار آمار کسایی که میگن عرفانیه رو بگیر!

 

[black fire]

پاسخ : ابلیس با خدا به تفاهم رسیده بود

يوسف نه از حيا به زليخا نظر نداشت ،
بيچاره تا به حال زليخا نديده بود ...

نمی دونم چرا ولی این بیت احساس می کنم می گه که "کسی که دنبال آزادی نرفته دلیلش اینکه آزادی رو نچشیده" همینجوری بذهنم اومد رو بقیش هم فکر می کنم

زندان به داد يوسف بي پيرهن رسيد،
او نيز ور نه جامه عصمت دريده بود

این یکی رو هم اگه با توجه به بیت بالاش معنی کنیم می شه:
اگه فرد تو چهار چوب اجبار نباشه نباشه ممکنه یه جور دیگه ضاهر شه(اینجا یه اشاره ای به حجاب فکر کنم داره )
یه جورایی شعرش مفاهیم سیاسی فکر کنم داره تا عرفانی

 

[mahaba]

پاسخ : ابلیس با خدا به تفاهم رسیده بود

نمی دونم چرا ولی این بیت احساس می کنم می گه که "کسی که دنبال آزادی نرفته دلیلش اینکه آزادی رو نچشیده" همینجوری بذهنم اومد رو بقیش هم فکر می کنم

فک نکنم منظورش این بوده باشه. مگه اگه یوسف درخواست زلیخا رو قبول می کرد دنبال آزادی رفته بود؟

 

[HHH]

پاسخ : ابلیس با خدا به تفاهم رسیده بود

فک نکنم منظورش این بوده باشه. مگه اگه یوسف درخواست زلیخا رو قبول می کرد دنبال آزادی رفته بود؟

اتفاقا خیلی تعبیر جالبی و مربوطی بود به نظرم

منظورش این بود که یوسف همون فردیه که تا حالا آزادی رو نچشیده
پس نمیتونه عاشق آزادی باشه و براش بجنگه
اگر آزادی رو میفهمید حتما میرفت دنبالش
زلیخا هم همون آزادیس دیگه
خیلی قشنگ تعبیر نکرده بود به نظرتون؟

 

[mahaba]

پاسخ : ابلیس با خدا به تفاهم رسیده بود

اتفاقا خیلی تعبیر جالبی و مربوطی بود به نظرم

منظورش این بود که یوسف همون فردیه که تا حالا آزادی رو نچشیده
پس نمیتونه عاشق آزادی باشه و براش بجنگه
اگر آزادی رو میفهمید حتما میرفت دنبالش
زلیخا هم همون آزادیس دیگه
خیلی قشنگ تعبیر نکرده بود به نظرتون؟

نه
زلیخا به نظرم نماد آزادی نمی تونه باشه. بیشتر نماد وسوسه است.