قسمـت‌های جالـبِ کتـاب‌ها

گاهی باید به دور خود یک دیوار تنهایی کشید، نه برای اینکه دیگران را از خودت دور کنی، بلکه ببینی چه کسی برای دیدنت دیوار را خراب میکند!

دست‌های آلوده
ژان پل سارتر
 
بهشت یک مکان نیست.زمان هم نیست.
بهشت یعنی رسیدن ب کمال.
(جوناتان مرغ دریایی)
 
A human foetus, with no more human feeling than an amoeba, enjoys a reverence and legal protection far in excess of those granted to an adult chimpanzee. Yet the chimp feels and thinks and—according to recent experimental evidence—may even be capable of learning a form of human language. The foetus belongs to our own species, and is instantly accorded special privileges and rights because of it

The Selfish Gene by Richard Dawkins
 
تنها چیزی که از من دلجویی می کرد امیدِ نیستی پس از مرگ بود. من هنوز به این دنیایی که در آن زندگی می کردم انس نگرفته بودم، دنیایِ دیگر به چه دردِ من می خورد؟
بوف کور
 
‏ما در هیچ سرزمینی زندگی نمی‌کنیم
‏ما حتى بر کره‌ زمین هم ‏زندگی نمی‌کنیم
‏منزل حقیقی ما ‏قلب کسانی است که دوستشان داریم.

‏#کریستین_بوبن
‏فراتر از بودن
 
خوك تنها حيواني است كه قادر به ديدنِ آسمان نيست،به خاطر گردن كلفتش.و از همين رو نجس است.نه به خاطر ژنتيك،نه به خاطر خوردنِ مدفوع،نه به خاطرِ... فقط به اين دليل كه نميتواند آسمان را ببيند،تا ابدالدهر نجس خواهد ماند...
رضا امير خاني-بيوتن-ژنتيك

من اعتقادي به نجس بودن مخلوق خدا ندارم اصن درك نميكنم يه موجودي رو خلق كنه بعد بگه نجسه ولي آخه مُردم براي اين استدلال!آسمون واقعا شگفت انگيز ترين چيزيه كه خدا خلق كرده...جانم...به تاريخ دهمِ بهمن ماهِ ١٣٩٧
 
آخرین ویرایش:
به طور تناقض‌آلودی، خودداری از پاسخ دادن به توهین، یکی از موثرترین پاسخ‌های ممکن است.
یک دلیلش این است که خاموشی ما ممکن است برای فردی که توهین کرده است، گیج‌کننده باشد؛ به این معنی که نمی‌داند آیا توهینش را فهمیده‌ایم یا خیر؛
به علاوه، با این کار اجازه نمی‌دهیم از توهینش لذت ببرد و در نتیجه به احتمال زیاد پریشان می‌شود.
پاسخ ندادن نشان می‌دهد که بود و نبود او در نظرمان یکسان است و از آنجا که هیچ‌کس دوست ندارد نادیده گرفته شود، عدم تمایلِ ما به پاسخ‌دهی، احساس تحقیرشدگی را در او بر می‌انگیزد ...
فلسفه‌ای برای زندگی
ویلیام بی اروین
 
می دانم که دنیای ما به دست مردها و اصلا برای مردها ساخته شده است و زورگویی و استبداد در نهادشان ریشه ی عمیق و قدیمی دارد. در قصه هایی که مردها برای توجیه زندگی از خود ساخته اند،اولین وجود انسانی یک زدن نبوده مردی به اسم "آدم" بوده است، که بعدها "حوا" پیدایش می شود،برای اینکه "آدم" را از تنهایی در بیاورد و برایش دردسر و ناراحتی درست کند.
حتی در نقاشی های در و دیوار کلیساها،خدا پیرمردی ریش سفید است و نه یک پیرطن سفید موی. قهرمان ها هم مرد هستند از "پروصته" که آتش را اختراع کرد تا "ایکار" که میخواست پرواز کند،همه مرد هستند.
مادر حضرت مسیح هم که پسر،پدر و روح القدوس است یک مادر رضاعی بیش نبوده.
زن بودن ماجرایی است که شجاعتی بی پایان میخواهد و جنگی است که پایانی ندارد. با این همه زن بودن لطیف و زیباست. اگر دختر به دنیا بیایی باید خیلی چیزها را یاد بگیری.
باید خیلی بجنگی تا بتوانی بگویی آن روز که "حوا" سیب ممنوعه را چید گناه به وجود نیامد،آن روز یک قدرت باشکوه متولد شد که به آن می گویند "نافرمانی" و بالاخره خیلی باید بجنگی تا ثابت کنی درون اندام نرمت،چیزی به نام "عقل" وجود دارد.
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
اوریانا فالاچی
 
خاطرات شما را از درون گرم می كند اما در عين حال شما را پاره پاره می كند.هرچه بيشتر به آنها می چسبيدم آزاردهنده تر ميشد اما هرگز نخواستم تا زمانی كه زنده ام آنها را رها كنم. اين تنها دليلی بود كه برای ادامه ی زندگی داشتم. تنها چيزی كه ثابت می كرد زنده ام.

کافکا در ساحل/ هاروکی موراکامی
 
نمیتوان کسی را مجبور به ماندن کرد.اصلا چرا باید به کسی که تو را نمی خواهد چسبید؟
یک به علاوه یک
 
هر اندازه آدمی بهتر بتواند به وقت شادمانی بخندد، به وقت اندوه بگرید، برای تعیین حد و مرزها ابراز خشم کند، با شور و اشتیاق به معاشقه بپردازد و محبت را با گشودگی و بی قید و شرط ببخشد و بپذیرد، به همان اندازه از رنج به دور خواهد بود و هر چه آدمی بیشتر با لذت هستی درآمیزد، نسبت به خود و دیگران بخشنده تر خواهد شد. هیجان ها به ما کمک می کنند تا رفتارمان را تنظیم کنیم؛ حالات درونی و وضعیت روابط مان را زیر نظر بگیریم؛ یادگیری مان را بهتر کنیم؛ تصمیم گیری هایمان را آسان تر کنیم و به زندگی مان معنا بخشیم.

دگرگونی زندگی ها
دیوید مالان
 
در همه ی آن روزهای تهی خود را فریب می دادم.
از خواب برمی خواستم و آنقدر کار می کردم تا از حال می رفتم. مثل همیشه خوب غذا می خوردم و با همه ی همکارانم به کافه می رفتم. با برادرانم مثل گذشته به آسودگی می خندیدم، اما کوچکترین تلنگری از سوی آن ها کافی بود تا به تمامی بشکنم.
خودم را گول می زدم.شجاع نبودم،احمق بودم،چون فکر میکردم او برمیگردد. به راستی فکر می کردم برمیگردد...

دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد
آنا گاوالدا
 
چه معنایی دارد/داشت که آدمی اینگونه زندگی کند؟این فکر او را به کجا می کشاند؟کار کردن بدون وقفه،دست و پنجه نرم کردن با مشکلات،در انتظار رسیدن تعطیلات آخر هفته به منظور ارضا کردن خواسته ها و تمایلاتی که جامعه در او ایجاد کرده است و آن وقت رضایت ناچیزی را احساس کند که دوامی ندارد و سپس کار کردن برای آنکه بتواند تعطیلی بعدی را از نو شروع کند.حقیقتا زندگی چیست/چه بود جز توالی یک ستیزه جویی و لذت های بیهوده زود گذر؟
روزی که زندگی کردن آموختم-لوران گونل
 
گل پاسخ داد: شما نادانید! آیا تصور می کنید شکوفه می کنم تا دیده شوم؟ من بخاطر خودم شکوفه می کنم نه دیگران، زیرا مرا شادمان می سازد. شادی و سرور من قائم به بودن و شکوفه کردن است.

#درمان شوپنهاور
#اروین یالوم

پ.ن: انقد گرفتارم هنوز این کتابو تموم نکردم..با سرعت لاک پشت میخونمش ینی
 
نهایت توان شما همان استانداردی است که برای خودتان تعیین کرده‌اید، مگر آنکه نظرتان را عوض کنید و الگوی خود را تغییر دهید.

خودت باش دختر / ص ۲۸
ریچل هالیس / هدیه جامعی
انتشارات کتاب کوله پشتی
 
من یک مغز که ندارم، دوتا دارم.
یکی متجدد و مدرن و اون یکی سنتی و عقب مونده.
اون مدرنه به آزادیت احترام میذاره، از گذشت و بزرگواریش سرمسته، با ظرافت از خودش شعور و درک نشون میده.
اما اون یکی میخواد که فقط مال من باشی، حاضر نیست تو رو با کسی شریک شه، با اولین زنگ تلفن ناآشنا از جا میپره، با یک صورت حساب رستوران نامعلوم هزار جور فکر و خیال میکنه، با کوچکترین تغییر عطری تو هم میره، وقتی دوباره ورزش رو از سر میگیری یا لباس نو میخری نگران میشه، شب ها وقتی تو خوابی لبخندت براش مشکوکه، از فکر این که یه زن دیگه ببوسدت، که کسی بازوشو دور گردنت بندازه، که پاهای کسی زیر بدنت بازشه حاضره دست به قتل بزنه...
یک خزنده ای در ته وجودمه، با چشم های زرد و نافذ و همیشه هوشیار که هرگز آروم نمیگیره،
این منم ژیل، این هم منم.
حتی با کلاس های فشرده و دوهزار و پونصد سال تعلیم و تربیت، نمیتونی از عشق این جنبه ی حیوونی و غریزیشو جدا کنی.


خرده جنایت‌های زناشویی
اریک امانوئل اشمیت
 
حتما می‌گویی مُرده کسی است که قلبش از کار افتاده باشد، بله اما این فقط یک قرارداد است. بسیاری از مردم جنازه‌های متحرک‌اند و فقط قسمت‌هایی از بدن آن‌ها به کارشان ادامه مي‌دهند !
ولی وقتی کسی حتی نتواند عقاید تازه را درک کند مرده به حساب می‌آید !

تنفس
جورج اورول
 
از آدمها بت نسازید
این خیانت است
هم به خودتان ... هم به خودشان...
خدایی می‌شوند که خدایی کردن نمی‌دانند
و شما در آخر می‌شوید کافر به خدایی که خود ساخته‌اید.

غروب بت ها
فردریش نیچه
 
من فکر می‌کنم آن چه موجب رنجش آدم‌ها از یکدیگر می‌شود، این است که:
غالبا ما آدم‌ها توقع داریم طرف مقابلمان، به تمام وقایع دنیا از زاویه‌ی دید ما نگاه کند!

طبل حلبی
گونتر گراس
 
غیر اخلاقی ترین عادت بشر این است که مدام و بی وقفه، درباره هرکس و پیش از آنکه بفهمد ودرک کند قضاوت می کند. این آمادگی پرشور برای قضاوت کردن، نفرت انگیزترین حماقت و مخرب ترین شرارتهاست...

میلان کوندرا
وصیت خیانت شده
 
Back
بالا