• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

Différentes Catégories - Francias ( دسته بندی های مختلف )

ارسال‌ها
472
امتیاز
3,351
نام مرکز سمپاد
بهشتي
شهر
کاشان
سال فارغ التحصیلی
1392
مدال المپیاد
رتبه سوم المپیاد آزمایشی زیست
دانشگاه
علوم پزشکی كاشان
رشته دانشگاه
تخصص اطفال
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : Différentes Catégories - Francias ( دسته بندی های مختلف )

پس 24 ام ايشاالله اولين مطلبم رو ميذارم چون ok گرفته شد. يا ح ق
 
ارسال‌ها
472
امتیاز
3,351
نام مرکز سمپاد
بهشتي
شهر
کاشان
سال فارغ التحصیلی
1392
مدال المپیاد
رتبه سوم المپیاد آزمایشی زیست
دانشگاه
علوم پزشکی كاشان
رشته دانشگاه
تخصص اطفال
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : Différentes Catégories - Francias ( دسته بندی های مختلف )

اينها يه سري كلمه اند كه فرانسوي ان ولي ما ايراني ها از اون استفاده مي كنيم :((
آسانسور-آلياژ-آمپول-بتون-بليت-بيسكويت-پاكت-پالتو-پريز-پلاك-پماد-پوتين-پودر-پونز-پيك نيك-تابلو-تراس-تمبر-تيراژ-تور-تيپ-خاويار-دكتر-دليجان-دوجين-دوش-ديپلم-ديكته-رژه-رژيم-رله-روبان-زيگزاگ-زن-ساردين-سالاد -آسانسور-سراميك-سرنگ-سرويس-سري-سس-سلول-سمينار-سودا-سوسيس-سيلو-سن-سنا-سنديكا-سيفون-سيمان-شانس-شوسه-شوفاژ-شيك و...
اگه دوست داشتين بگين تا بقيشو بنويسم. h-:
 

Dawn

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
869
امتیاز
3,462
شهر
تهران
پاسخ : Différentes Catégories - Francias ( دسته بندی های مختلف )

به نقل از پسر مهربان :
اينها يه سري كلمه اند كه فرانسوي ان ولي ما ايراني ها از اون استفاده مي كنيم :((
آسانسور-آلياژ-آمپول-بتون-بليت-بيسكويت-پاكت-پالتو-پريز-پلاك-پماد-پوتين-پودر-پونز-پيك نيك-تابلو-تراس-تمبر-تيراژ-تور-تيپ-خاويار-دكتر-دليجان-دوجين-دوش-ديپلم-ديكته-رژه-رژيم-رله-روبان-زيگزاگ-زن-ساردين-سالاد -آسانسور-سراميك-سرنگ-سرويس-سري-سس-سلول-سمينار-سودا-سوسيس-سيلو-سن-سنا-سنديكا-سيفون-سيمان-شانس-شوسه-شوفاژ-شيك و...
اگه دوست داشتين بگين تا بقيشو بنويسم. h-:
خوب بقیه اش.... :-w
 

Dawn

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
869
امتیاز
3,462
شهر
تهران
پاسخ : Différentes Catégories - Francias ( دسته بندی های مختلف )

واژه‌های دارای ریشه فرانسوی که در زبان فارسی معمول شده‌اند و بصورت وامواژه هایی درآمده‌اند ، به فراوان یافت می‌شوند .

دلیل اصلی آن شاید به دوران قاجار برگردد که عمده‌ی روابط ایران و غرب ، با فرانسویان بوده‌است . برخی از این کلمات و معادل فرانسوی آن در زیر فهرست شده‌اند و در ادامه می آیند :

الف

· ادکلن(eau de cologne)

· اپل (épaule) به معنی شانه

· اپیدمی (épidémie)

· اتیکت (étiquette)

· اشانتیون (échantillon) به معنی نمونه

· اشل (échelle) به معنی نردبان

· اکران (écran)

· اکیپ (équipe)

· املت (omelette)

· اُوٍرت (ouvert) به معنی باز (open).

· اورژانس (urgence)

· اوریون (oreillons) بیماری اوریون یا گوشک که از oreille که به معنی گوش است آمده است.

· ایده (idée)

· آباژور (abat-jour)

· آبسه (abcès) به معنی چرک و ورم چرکی

· آژان (agent)

· آژانس (agence)

· آسانسور (ascenseur)

· آلرژی (allergie)

· آمپول (ampoule)

· آناناس (ananas)

· آنکادر کردن (encadrer)

· آوانتاژ (avantage) به معنی فایده و منفعت است.

· آوانس (avance)

ب

· باکتری (bactérie)

· بالکن (balcon)

· بانداژ (bandage)

· بلیط (billet) که در زبان فرانسه بیه تلفظ می‌شود

· برس (brosse)

· بروشور (brochure)

· بلوز (blouse)

· بن ساله (bon salé) به معنی خوش نمک

· بوروکراسی (bureaucratie) که از ریشه bureau به معنی میز و دفتر کار ایجاد شده است.

· بوفه (buffet)

· بولتن (bulletin)

· بیسکویت (biscuit) به معنی دوبار پخته شده bis به معنی دوباره و cuit به معنی پخته شده است!

· بیگودی (bigoudis)

پ

· پاپیون (papillon) به معنی پروانه

· پاتیناژ (patinage)

· پاساژ (passage)

· پاندول (pendule)

· پانسمان (pansement)

· پاویون (pavillon)

· پروژه (projet)

· پروسه (process)

· پلاک (plaque)

· پلاکارد (placard) به معنی پوستر و نیز به معنی کابینت است plat به معنی بشقاب یا ظرف مسطح است.

· پماد (pommade)

· پنس (pinces)

· پورتفوی (portefeuille) به معنی کیف اسناد وکیف پول است.

· پونز (punaise)

· پوئن (point) به معنای امتیاز

· پیژامه (pyjama)

· پیست (piste)

ت

· تابلو (tableau)

· تن ماهی(thon)

· توالت (toilette)

· تومور (tumeur)

· تیره یا خط تیره (tiret)

· تیراژ (tirage)

د

· دز (dose)

· دوش (douche) فعل se doucher به معنای دوش گرفتن است

· دیسک (disque)

· دیسکت (disquette)

ر

· رادیاتور (radiateur)

· رژیم (régime)

· رفراندوم (référendum)

· رفوزه (refusé)

· روبان (ruban)

· روب‌دشامبر (robe de chambre) به معنی لباس خانه.

ژ

· ژامبون (jambon) از واژه jambe به معنی ساق پا گرفته شده است.

· ژانر (genre)

· ژست (geste)

· ژله (gelée)

· ژوپ (jupe) به معنی دامن و minijupe به معنی دامن کوتاه است.

· ژورنال (journal) به معنی روزنامه. jour به معنی روز است.

· ژیله (gilet)

س

· ساتن (satin)

· سالن (salon)

· سس (sauce)

· سنکوپ (Syncope)

· سوتین (soutien gorge)

· سوژه (sujet)

ش

· شاپو (chapeau)

· شارلاتان (charlatan)

· شاسی (châssis)

· شال (châle)

· شانس (chance)

· شانتاژ (chantage) ریشه آن فعل chanter به معنی آواز خواندن است

· شوالیه (chevalier) به معنی اسب سوار و Cheval به معنی اسب است

· شوسه (chaussée) به معنی جاده و سواره رو است و chaussure به معنی کفش است.

· شوفاژ (chauffage)

· شوفر (Chauffeur)

· شومینه (cheminée)

ص

· صابون (savon)

· صندل (sandale)

ط

· طلق (talc)

ف

· فابریک (fabrique) به معنی کارخانه

· فلش (flèche)

· فویل (feuille) به معنی ورقه یا برگه.

ک

· کاپوت (capot)

· کارتابل (cartable) به معنی کیف مدرسه

· کاسکت (Casquette)

· کافه (café)

· کافه گلاسه (café glacé)

· کامیون (camion)

· کامیونت (camionnette)

· کاناپه (canapé)

· کتلت (côtelette) از واژه côte به معنی دنده بوجود آمده است.

· کراوات (cravate)

· کرست (corset)

· کریدور (corridor)

· کلیه (Collier) به معنی گردن‌بند و cou به معنی گردن است.

· کمدی (comédie)

· کنسانتره (concentré)

· کنسرو (conserve)

· کنسرواتور (conservateur) به معنی نگهبان و محافظ است

· کنکور (concours)

· کودتا (Coup d'État)

· کوران (courant) به معنی جریان بیشتر برای جریان هوا به کار می‌رود.

· کورس (course)

· کوسن (coussin) به معنی نازبالش

گ

· گاراژ (garage) از فعل garer به معنی نگهداشتن یا پارک کردن گرفته شده است

· گارسون (garçon)

· گیشه (guichet)

ل

· لژ (loge)

· لوستر (lustre)

· لیسانس (licence)

م

· مامان

· مانتو (manteau)

· مانکن (mannequin)

· مایو (maillot)

· مبل (meuble)

· مرسی (merci)

· مزون (maison) به معنی خانه است

· مغازه (magasin) خود در اصل از عربی مخزن.

· موزه (musée)

· موکت (moquette)

· میزانسن (mise en scene)

· میلیارد (milliard)

ن

· نایلون (nylon)

و

· وانیل (vanille)

· ویتامین (vitamine)

· ویترین (vitrine)

· ویراژ (virage)

· ویلا (villa)
 

Dawn

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
869
امتیاز
3,462
شهر
تهران
پاسخ : Différentes Catégories - Francias ( دسته بندی های مختلف )

ايام هفته

شنبه


samedi

يک‌شنبه


dimanche

دوشنبه


lundi

سه‌شنبه


mardi

چهارشنبه


mercredi

پنج‌شنبه


jeudi

جمعه


vendredi
 

Dawn

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
869
امتیاز
3,462
شهر
تهران
پاسخ : Différentes Catégories - Francias ( دسته بندی های مختلف )

صفت‌ها

sportif


ورزشکار


sympathique


دل‌پسند

courageux


شجاع


lâche


ترسو

amical


دوستانه


froid


غير دوستانه

drôle


بامزه


sérieux


جدي

travailleur


سخت‌کوش


paresseux


تنبل

intéressant


جالب


ennuyeux


خسته کننده

gentil


مهربان


studieux


درس‌خوان

sans préjugés


روشن‌فکر


snob


مغرور

ouvert


خوش‌مشرب


timide


کم‌رو

patient


صبور


impatient


عجول

patriotique


ميهن دوست


stupide


ابله

intelligent


باهوش


naïf


بي‌تجربه

raffiné


پيچيده


faible


ضعيف

fort


قوي


taquin


بازيگوش
 

Dawn

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
869
امتیاز
3,462
شهر
تهران
پاسخ : Différentes Catégories - Francias ( دسته بندی های مختلف )

ماه‌های سال

ژانويه


janavier

فوريه


février

مارس


mars

آوريل


Avril

مي (مه)


mai

ژوئن


juin

ژانويه


juillet

اوت (آگوست)


août

سپتامبر


septembre

اکتبر


octobre

نوامبر


novembre

دسامبر


décembre
 

Dawn

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
869
امتیاز
3,462
شهر
تهران
پاسخ : Différentes Catégories - Francias ( دسته بندی های مختلف )

کلمات متداول

کتاب


livre

پسر


garçon

گربه


Chat

سگ


chien

خانواده


famille

پدر


pére

دختر


fille

خانه


maison

مادر


Mére

کاغذ


papier

مداد


crayon

مدرسه


coleé

آقا


monsieur

خانم


madame

خواهر


soeur

برادر


frére
 

Dawn

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
869
امتیاز
3,462
شهر
تهران
پاسخ : Différentes Catégories - Francias ( دسته بندی های مختلف )

ترجمه ضرب المثل های فرانسه به فارسی
- Heureux au jeu, malheureux en amour.

ترجمه تحت‌الفظي: در ورق خوش‌اقبال، در عشق بداقبال.

ترجمه ادبي:

قماري را که بردی نيست در پي، باختن دارد. (مضرات قمار)



3- Heureux au jeu, malheureux en amour.

ترجمه تحت‌الفظي: چيزي به‌نام نمي‌توانم وجود ندارد. (غير ممکن در فرانسه نيست.)

ترجمه ادبي:

هرگز نگو هرگز.



4- Tourner sept fois sa langue dans sa bouche.

ترجمه تحت‌الفظي: قبل از سخن گفتن به ميزان طولاني فکر کردن.

ترجمه ادبي (از سعدي):

زبان در دهان، ای خردمند چيست؟ کليد درِ گنجِ صاحب هنر.

چو در بسته باشد چه داند کسی که جوهر فروش است يا پيله ور.

و يا (از سعدي):

تا ندانی که سخن عينِ صواب است مگوي و آنچه داني که نه نيکوش جواب است، مگوی.



5- Un tiens vaut mieux que deux tu l'auras.

ترجمه تحت‌الفظي: يک پرنده در دست، بهتر از دو پرنده در شاخ و برگ.

ترجمه ادبي (خيام):

اين نقد بگير و دست از آن نسيه بدار که‌آواز دهل شنيدن از دور خوش است.

ويا:

سرکه نقد به از حلواي نسيه.



6- Tout ce qui brille n'est pas or.

ترجمه تحت‌الفظي: آن‌چه برق مي‌زند الزاما طلا نيست.

ترجمه ادبي: (عطار)

گرچه سيم و زر ز سنگ آيد برون در همه سنگي نباشد زر و سيم.

و يا (از سعدي):

زر آن زمان عزيزتر آيدکه ناقدي بگدازدش به بوته و بگذاردش به قال.



7- Faire d'une pierre deux coups.

ترجمه تحت‌الفظي: دو پرنده را با يک سنگ شکار کردن.

ترجمه ادبي:

با يک تير دو نشان زدن.



8- Vendre la peau de l'ours (avant de l'avoir tué).

ترجمه تحت‌الفظي: قبل از تخم گذاشتن مرغ،‌ جوجه‌هايش را شمردن.

ترجمه ادبي:

جوجه‌ها را آخر پاييز مي‌شمارند.



9- Vendre la peau de l'ours (avant de l'avoir tué).

ترجمه تحت‌الفظي: اسم شيطان را آوردن و بلافاصله ظاهر شدن.

ترجمه ادبي:

موی کسی را آتش زده بودن و يا حلال زاده بودن.



10. Mieux vaut plier que rompre.

ترجمه تحت‌الفظي: تطبيق بده و نجات پيدا کن.

ترجمه ادبي:

در کف شير نر خونخواره‌اي غير تسليم و رضا کو چاره‌اي.



11- Chat échaudé craint l'eau froide.

ترجمه تحت‌الفظي: يک بار نيش‌خورده، دوبار ترسيده.

ترجمه ادبي:

مارگزيده از ريسمان سياه و سفيد (ريسمان دو رنگ) مي‌ترسد.



12- Les petits ruisseaux font les grandes rivières.

ترجمه تحت‌الفظي: جويبارهاي کوچک رودخانه‌هاي بزرگ را مي‌سازند.

ترجمه ادبي:

قطره قطره جمع گردد، وانگهي دريا شود.



13- À bon entendeur, salut.

ترجمه تحت‌الفظي: براي شخص حرف گوش کن يک حرف کافي است.

ترجمه ادبي: العاقل يکفي به الاشاره



14- Aide-toi, le ciel t'aidera.

ترجمه تحت‌الفظي: به خودت کمک کن تا خدا به تو کمک کند.

ترجمه ادبي: از تو حرکت از خدا برکت.



15- Autant de têtes, autant d'avis.

ترجمه تحت‌الفظي: افراد مختلف، عقايد مختلفي دارند.

ترجمه ادبي: آشپز که دو تا شد آش يا شور می شود يا بي‌مزه



16- L'erreur est humaine.

ترجمه تحت‌الفظي: انسان يعني خطا.

ترجمه ادبي:انسان جايزالخطا است.



17- L'habit ne fait pas le moine.

ترجمه تحت‌الفظي: لباس رهبانيت، راهب نمي‌سازد.

ترجمه ادبي (سعدي):

نه هر که آينه سازد سکندري داند نه هر که سر بتراشد قلندري داند.



18- Qui ne dit mot consent.

ترجمه تحت‌الفظي: کسي که هيچ نمي‌گويد راضي است.

ترجمه ادبي: سکوت دليل رضاست.


19- Qui va lentement va sûrement.

ترجمه تحت‌الفظي: کسي که آهسته مي‌رود، مطمئن مي‌رود.

ترجمه ادبي:

بر شير از آن شدند بزرگان دين سوار کآهسته تر ز مور گذشتند بر زمين.

ويا:

رهرو آن نيست که گه تند و گه آهسته رود رهرو آن است که آهسته و پيوسته رود.



20- Tout vient à point à qui sait attendre.

ترجمه تحت‌الفظي: هر اقبالي به موقع خود براي شخص صبور پيش خواهد آمد.

ترجمه ادبي: صبر تلخ است وليکن بر (ميوه) شيرين دارد .

ويا:

گنج صبر اختيار لقمان‌ست هرکه‌را صبر نيست حکمت نيست .
 
بالا