لئو نیکلایویچ تولستوی

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع eqsan
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : لئو نیکلایویچ تولستوی

به نقل از نیمچه :
من داستانای نسبتا کوتاهی که جدیدا( تو این دو سال) سروش حبیبی ازش ترجمه کرده رو خوندم....
بدک نبود....
+راستی من نمیدونم چرا همیشه این سوتی رو میدم که "مردی که میخندد" واسه تولستویه...میدونم واسه هوگوئه ها!ولی هی این سوتی رو میدم
بسیار هم لطیف و آموزنده...
همون کتاب هایی که حدود دو سال پیش در سالمرگ تولستوی چاپ شد، همون ترجمه ی سروش حبیبی. یکی از استادان میگفتند انصافا ترجمه های جدید غیرقابل مقایسه با ترجمه های کاظم انصاری و شیرازی و بقیه ی دوستان هستش.
توصیه میشه چاپ های جدید رو خریداری بفرمایید.
 
پاسخ : لئو نیکلایویچ تولستوی

واقعا خیلی دوسش دارم!خیلی قشنگ مینویسه.فقط یخده این کتاباش طولانیه.آدم یکم دیگه خیلی خسته میشه! بعد خیلیم قشنگ داستانو چند کاراکتری میکنه و درمورد همه ی کاراکتراش توضیح میده و از زبونشون حرف میزنه طوری ک بعضی وقتا آدم شخصیت اصلیو گم میکنه!
 
پاسخ : لئو نیکلایویچ تولستوی

معرکه است من کم آوردم نمی دونم در موردش چی بگم من دوتا از کتاباشو خوندم :"کودکی و نوجوانی" و "مرگ ایوان ایلیچ"
به نظرم میدونه چی و چطور بنویسه و قلم قوی ای داره
 
پاسخ : لئو نیکلایویچ تولستوی

من از تولستوی زیاد خوشم نمیاد اما کتاب "هـــنـر چیست" تولستوی رو خوندم و خیلی خوشم اومد... تو این کتاب با ذات هنر و کلیاتش دست و پنجه نرم کرده.... شما چطو؟ خوشتون میاد از این کتاب؟
 
پاسخ : لئو نیکلایویچ تولستوی

پارسال رستاخیزش رو خوندم!
قشنگ بود به نظرم!
 
پاسخ : لئو نیکلایویچ تولستوی

ازش جنگ وصلح و آنا کارنینا و رستاخیز و مرگ ایوان ایلیچُ خوندم خب دقت وگستردگی اثارش به نظرم خیلی خوب بود و توصیفاتش و شخصیت پردازی هاشم مثلا شخصیت آنا وشاهزده ی رستاخیز یا شخصیت حقوقی :-" ملت روسیه در جنگ وصلح که در کل داستان مثل یه پس زمینه معنوی حضور داره یا شخصیت بحران زده وپوچ ایوان ایلیچ که با دم مرگ قرار گرفتن به تدریج درهم شکسته در عین حال حقیقی تر وانسان تر و پرمفهوم تر میشه! ولی یه کم( بیشتر از یه کم) به نظرم دانای کلش خیلی دانای کل بود مخصوصا تو جنگ وصلح ,در مورد اتفاقات و حتی شخصیت هاشم یه نوع قاطعیت مستبدانه ای داره بعضی اوقات :-? یه چیزی شبیه شاهزاده آندره همون کتاب ;D
اسما رم که دیگه همه گفتن همین جنگ وصلح چندین عدد ماریا و آنا داشت نمیشد فهمید کی به کیه مخصوصا شخصیت های فرعی :-"
 
پاسخ : لئو نیکلایویچ تولستوی

اصن آدم اینجا که میاد دلش میخواد هر چی کتابه بخره ;D

من متاسفانه هیچ کدوم از کتابای لئو تولستوی رو نخوندم با اینکه خیلی اسمشو شنیدم :(
ولی خیلی دوست دارم بخونم ،به نظر شما بهترین کتابش چیه؟ که من بخرم؟ :-?
 
  • لایک
امتیازات: Frost
پاسخ : لئو نیکلایویچ تولستوی

قمارباز براى داستايفسكيه.
 
  • لایک
امتیازات: .._..
پاسخ : لئو نیکلایویچ تولستوی

داستان های کوتاه (نه چندان کوتاه) آموزنده ای داره، داستان هایی مثل پسر خوانده،الیاس،ایوان ساده لوح،قهوه خانه سورات،بچه جن وتکه نان،سه پرسش،کار مرگ بیماری،آسارهادون شاه آشور،چه مقدار زمین نیاز است (اگه کسی از سبک تولستوی خوشش میاد پیشنهاد میکنم بخونه)
در سبک تولستوی سادگی و بی تکلفی،پلورالیسم ، مذمت طمع و خودپرستی،مذمت الکل و مخدر و... موج میزنه بعدا اگه وقت کنم درباره سبکش ، نقد داستان هاش و روابط فرامتنی آثارش با آثار دیگه ادبی مینویسم

جایی هم خوندم لودویک ویتگنشتاین سال 1912 نامه ای به برتراند راسل مینویسه و میگه: ((داستان های تولستوی را که تازه منتشر شده خواندم. عالی است. اگر نخوانده ای بگیر و بخوان))
 
لئو تولستوی ؛ صدای زهد، وجدان و حقیقت خاموش‌شده‌ی انسان

در جهانی که فریب بر تخت نشسته و انسان‌ها در ظاهر زندگی می‌کنند، تولستوی زاهدی بود که از دل تاریکی، نور را فریاد زد. او نویسنده‌ای نبود که فقط بنویسد او می‌سوخت، می‌گریست، و با هر کلمه، دنیا را صدا می‌زد که: بیدار شو...
او از اشرافیت به روستا رفت، از شکوه ادبیات به سادگی مزرعه، و از شهرت به بی‌نامی. زیرا تولستوی نمی‌خواست ببیند که انسان فقط زنده باشد، او می‌خواست انسان درست زندگی کند.

"انسان فقط وقتی واقعاً زندگی می‌کند که به درون خود نگاه می‌کند."
-لئو تولستوی

او ایمان را نه در کلیساهای پر زرق و برق، بلکه در دل نان‌آوران خاموش، در چهره‌ی کودکان بی‌پناه، و در لب‌های خشکیده‌ی دهقانان گرسنه می‌دید.

"همه می‌خواهند دنیا را تغییر دهند، اما هیچ‌کس حاضر نیست خودش را تغییر دهد."
-تولستوی

زندگی برای تولستوی، تمرینی دائمی برای بازگشت به خویشتن بود. برای دور شدن از خودخواهی، برای شکستن غرور، و برای یافتن آن صدای خاموشی که در دل هر انسان نجوا می‌کند:
"آیا حقیقت را می‌بینی؟ یا فقط چیزی را که دوست داری ببینی؟"
"بیشترین حقیقت‌ها، ساده‌ترین چیزها هستند. اما ما از بس به دنبال چیزهای پیچیده بوده‌ایم، که دیگر سادگی را باور نمی‌کنیم."
-تولستوی

تولستوی نه پیامبر بود، نه فرشته؛ انسانی بود پر از تردید، خطا، و درد. اما آنچه او را جاودانه کرد، همین بود: او هیچ‌وقت خود را نپوشاند.
همان‌طور که بود، ایستاد، نوشت، گریست… و بخشید.


اگه دلتون برای انسانیت تنگ شده، اگر قلبتون در جست‌وجوی زندگی‌‌ ای صادقانه‌‌ست
تولستوی بخونید .
او هنوز هم انسانیت را زمزمه میکند اما در بین صفحات کتابهایش .
 
Back
بالا