Toobiii
کاربر فوقحرفهای

- ارسالها
- 940
- امتیاز
- 6,151
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان ۲
- شهر
- تهران
- مدال المپیاد
- شیمی
- دانشگاه
- شهید بهشتی
- رشته دانشگاه
- پزشکی
پاسخ : تقلب
نه بابا! مراقباي ما كه گاگولن!!
یه ساعت از همه طرف تقلب کردم,از این ور گرفتم,به اون ور فرستادم و... آخر امتحان رو یه برگه ی کوچیک داشتم جواب آخرارو مینوشتم که برم با بچه ها پک کنم,مراقبه از ته سالن دوییده اومده میگه برگه رو بده!!!
میگم کدومو(!)؟ گفت همون که جوابارو نوشتی!آخرشم نداد بهم!میگفت یکی دیگه بنویس
یه بارم یه مرافبه اومده بود گیر داده بود به جلوییم که زود باش هندزفریتو درار,هر چی میگفت بیاین نگاه کنین,به خدا هندزفری نیست,حرفشو تکرار میکرد!فکر کنم معنی هندزفری رو نمیدونست!!
نه بابا! مراقباي ما كه گاگولن!!
یه ساعت از همه طرف تقلب کردم,از این ور گرفتم,به اون ور فرستادم و... آخر امتحان رو یه برگه ی کوچیک داشتم جواب آخرارو مینوشتم که برم با بچه ها پک کنم,مراقبه از ته سالن دوییده اومده میگه برگه رو بده!!!
میگم کدومو(!)؟ گفت همون که جوابارو نوشتی!آخرشم نداد بهم!میگفت یکی دیگه بنویس

یه بارم یه مرافبه اومده بود گیر داده بود به جلوییم که زود باش هندزفریتو درار,هر چی میگفت بیاین نگاه کنین,به خدا هندزفری نیست,حرفشو تکرار میکرد!فکر کنم معنی هندزفری رو نمیدونست!!







بغل دستیم هم ی اوله بود!!!! پشت سریم هم نامردی نکرد و به بهونه ی اینکه کمرش درد میکرد واسش یه صندلی گذاشتن ته کلاس!!!! نامرد روی برگه ها ی کل کلاس تسلط داشت... :-\. خلاصه...ما تک و تنها افتادیم تو دماغ مراقب.. O0. سر امتحان عربی حس کردم مراقبه شوته!!!
! و تصمیم گرفتم ک یه خورده تقلب کنم...
وقتی مراقبه داش راه میرفت ب سمت ته کلاس و روش اوونور بود منم کم نیاوردم و صد و هشتاد درجه چرخیدم تا جواب سوالو از دو تا میز عقبیم بپرسم...
ک یه هو دیدم داره میگه :"اگه دیشب یه خورده بیشتر درس میخوندی امروز ب این روز نمی افتادی! " :-\ :-[ :-ss







