خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

مامانم داره ميره بيرون،اومده بهم ميگه ميخواى بخوابى؟
من:آره
مامانم:مهديا(دادشم ،كوچولوهستش :x)تو اتاقشه، بخواب ولى هوشيار باش ;;)
من: :o =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از بچه ها هست خدای سوتیه...
چند وقت پیش اومد بگه "من اگه با این رتبه قبول شم باید کلاهمو بندازم هوا",
گفت:"من اگه با این رتبه قبول شم باید کلاهمو بندازم پس معرکه"!!!!!! :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

چند روز پیش يكي از بچه هاي همين سايت سوار اژانس شده شيشه عقبش نميومده پایين به راننده گفته بکش پایین مرده بد نگاه کرده دوستم گفته شیشرو‏!‏
 
پاسخ : سوتی‌ها

همین چند هفته پیش کلاس انیمیشن داشتیم بعدبه خاطر این دومای جدید ما و ی کلاس دیگه باید تو
ی سایت میشستیم من رفتم تو گوگل که برم ی عکس خوب پیدا کنم
یه وبلاگی بود به اسم رشد عکساش به دردم میخورد
منم همینجوری زدم رشد بعدم رفتم تو ایمیجش یهو دیدم باید چشمامو درویش کنم خواستم
خارج شم دیدم معلمم بالا سرمه :-[ :-[ :-" :-"
با صدا بلند گفتم خانم میخواستم برم تو سایت رشد دیدم همه خندیدن مخصوصا اون کلاس دیگه
من: :-[ :-[ :-" X_X X_X
 
پاسخ : سوتی‌ها

چند وقت پیش سوار اژانس شده بودم بعد هوا خیلی گرم بود.شیشه های عقب هم پایین نمیامد.وبعد خواستم به یارو بگم اقا لطفا شیشه هارو بکش پایین اشتباهی گفتم آقا لطفا بکش پایین..... :-" :-" :-" :-" :-" :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

آغا یه نفری عکسی گذاش بعد بهش پ.خ دادم گفتم تو اینجا (لینک تاپیکی که توش عکس گذاشته بودو گذاشتم)لینکتو درس کن :)
بعد لینک خودم مثه اشتباهه لینکش شد بعد کلا سوتی دادیم =)) =)) =))
بعد الان یه ساعته داریم داریم خودمونو فحش می دیم فقط ;D :|
 
پاسخ : سوتی‌ها

من:مهرناز فلانی taravin بازی میکنه؟ :)

مهرناز:taravin چیه؟ ;D

من:تراوین
دیگه... ;D

مهرناز:travian منظورته؟ ;D

من: :-[ :-[ =)) =)) =)) =)) X_X
 
پاسخ : سوتی‌ها

ی قضیه بدجور فکرمو مشغول کرده بود

تو عمق تفکراتم(!!) بودم هی میگفتم "ن،نمیشه.." :-<

مامانم پرسید چی نمیشه؟! :-?

من: ی لحظه خفه... >:p

مامان: :o

من: ی لحظه ساکت خب.. :-$

مامان: :( :o

خلا3 چن دقه بعدش تازه گرفتم چی میگفتم... ;)
 
پاسخ : سوتی‌ها

عاقا یه مدت پیش با یکی پ.خ دادیمو من ادش کردم ! بعد دیدم اکسپت نمیکنه ! پی ام هم داده بودم اما ج نداده بود !

چند روز پیش یکی اومد گفت فلانی آنه تو لیستمو اینا...

خلاصه امروز بهش پ.خ دادم :-"""

من : مرسی مرسی که ایگنورم کردی ! :-"""

اون : من؟؟ :-/

من : هاع ! خودت ! :-"""

اون : من کسیو ایگنور نکردم !

رفتم پروفایلشو نگاه کردم آیدیشو ...

دیدم ymail بوده من yahoo.com زدم X_X

اصن دیگه حرفم نیومد X_X آبروم رفت X_X

:-[

خدا کنه این پستمو بخونه :-""""
 
پاسخ : سوتی‌ها

نسشته بودم تو حیاطه خودنمون هدستم تو گوشم بود داشتم با صدایه بلند اهنگ گوش میدادم و سرم تو موبایلم بود و اس هم میدادم
اصن حواسم تو موبایل و اهنگ بود که یه لحظه سرم رو اوردم بالا دیدم دختره همسایمون واستا پشته سرم داره اس هامو میخونه منم یه دفه هل کردم هدستو در اوردم از گوشم مونده بودم چی بگم گفتم " حالت خوبه چه طوری؟" بنده خدا دختره مونده بود چی بگه منم وختی فهمیدم چی گفتم خیلی ضایع شدم
اصن یه وضعی بود هااااااا
 
پاسخ : سوتی‌ها

قراره یه اردو برامون بذارن توی 15 کیلومتری جاده قم ، بعد امروز یکی از بچه‌ها آخر وقت اومده از مشاور پایه می‌پرسه :

شبم اونجا می‌مونیم ؟ :-[ :-?

یکی از رفیقای باحال : نه شب برمیگردیم تهران دوباره فردا همه رو جمع می‌کنیم میریم جاده قم :|

من و مشاور پایه : :)) :)) =))

پسره :-?? :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

خوابیده بودم
داداشم همیشه عادت داره وقتی من خوابم میاد قلقلکم میده
دیدم یکی داره قلقلکم میده داد زدم گوسفند گمشو بیرون! :-Lبعد با پام هلش دادم بیفته پایین
دیدم خیلی سفته
آروم چشامو وا کردم دیدم بابامه
اوه اوه هالا بیا جمش کن
من گوسفندم دیگه؟ X-(این چه طرز حرف زدنه؟
داداشمم اونور این شکلی >) (فقط رنگش با این فرق میکرد) به این یه کم ادب یاد بدید دیگه هرچی دلش میخواد میگه
دلم میخواست لهش کنم X-( X-( X-(
 
پاسخ : سوتی‌ها

چندشب پیش پسرعمم میره مسجد بعد اذان شیرکاکائو میدادن این بیچاره هم عجله داشته لیوان شیر کاکائو رو میگیره واسه اینکه زودتر بتونه بخوره آب سرد توش میریزه تا سردش کنه..... :)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

رفته بودم فونت فارسی کامپیوتر معلممونو درست کنم به همه هم گفته بودم بلدم بعد رفتم اونجا دیدم وردش کامل نصب نشده و گزینه ی فارسی کردن اعداد رو نداره بچه ها هم باور نمی کردن که گفتم این کامل نصب نشده فقط بهم می خندیدند معلممون هم از دستم عصبانی شد و دعوام کرد منم از عقده ای که داشتم یه ویروس ساختم بدم بهش کامپیوترش سه روز دیگهخاموش بشه و بالا نیاد از شانس گندم ویروسو اشتباه نوشته بودمو همون موقع ویروس عمل کرد و معلممون این شکلی بود X-( و من :-ss شکلی
 
پاسخ : سوتی‌ها

ذکر خیر یکی از دخترای فامیل بود که رتبه اش تو کنکور خوب شده بود.
پسر خاله ام اومد اظهال نذر کنه گفت: پزشکی صنعتی شریف رو شاخ شه...
(نمی دونم سوتی بود یا مسخره بازی)
 
پاسخ : سوتی‌ها

واي اقا من ديشب داشتم تو يه سايتي نظر ميدادم،بعد يكي يه چيزي نوشت خواستم بنويسم كي اين اتفاق افتاد بعد دستم خورد به حرف بغلي "ي"( :-[) بعدم نظرم سند شد!!!
يعني من اينجوري شدم X_X :-ss ~X(
اما بعدش درستش نكردم عذرم نخواستم گفتم اينجوري ضايع ميشه تازه توجه جلب ميكنم... :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

دیشب تو مسابقات المپیک کشتی بعد از گرفتن طلای امید رفتن از خانوادش مساحبه کنن.
گزارش گر :خب شما الان چه ارزویی دارید؟ :-w :-w :)
پدر امید: خوشحالم . خوش حالی. :P >:D< :)
گزارش گر:بعد از گرفتن طلا اگه الان با امید حرف بزنی پی میگی؟ :-w :-w 8-}
پدر امید :امید خیلی بچه صاف و ساده ایه پسر خوبیه
گزارش گر: :o :o :P :-[ :-\ :) خب حالا میریم سراغ دوست امید :از اینجا حستو نسبت به امید بگو
دوست امید:خیلی بچه خوبیه . :))
گزارش گر: :-" :-" ;D :( :o :P :-[ :-[ :)خب ما از شما بینندگان خداحافظی میکنیم. :)
 
Back
بالا