


؟
)
)) (داشتیم منفجر میشدیم)
))
، بعد آره بش تبریک گفته و ...
) و ماشالا هر کدومشون نرخشون با هم فرق داره عادت دارم دیگه از هر ماشینی که پیاده میشم بگم مرسی چقدر میشه...بعد روز سوم مهر بابام رسوندم مدرسه(بعد از کلی سال!) بعد وقتی میخواستم پیاده شم بابام پرسید سارینا جان کاری نداری؟ گفتم نه مرسی.چقدر میشه؟


























B-)

)چیزززززززززز :-&

سوتی ازین داغون تر من ندیدم! 


ــه! می گم چی شده؟ می گه زنگ زدم ، خانومه گوشی ُ برداشته گفته دبیرستانِ فرزانگان ! بفرمایین؟!
حالا نادیا هول شده ، گفته شمارتون افتاده ُ اینا ، اونم گفته شما از دانش آموزا ـین؟ نادیا هم گفته رضاوندم بعد قطع کرده!
حالا بعدن فهمیدیم که مامانش از معاونتِ پایه بهش زنگ زده بوده اون موقع، کارش داشته ! حالا تا آخرِ زنگ 4-5 بار همون شماره میس انداخته!




