خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

امروز تو مدرسه خواستم دستامو بشورم حوصله نداشتم تا اونور مدرسه برم گفتم بیخیال میرم دستشویی دبیران میشورم تا اومدم برم تو دیدم یکی از دبیرا داره میاد ، منم سریع اومدم بیرون که گیر نده چرا از اینجا استفاده میکنی ! دبیرمون دید صحنه رو ، قبل از اینکه بره تو بهم گفت بفرمایید آقا مهران . منم تو جواب گفتم ممنون ،نوش جانتون :P اصلا دست خودم نبود یهو پرید ! بعدا فهمیدم چه چرتی بهش گفتم ;))



امروز معلم داشت گزینه هارو میگفت
به صورت الف ب جیم دال نوشته بودن
میخواست بگه گزینه جیم رو حل کنین گفت گزینه جیمم رو حل کنین ;))
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار خواستم معلم ابدیاتمونو مسخره کنم گفتم خانوم ببخشید کلمه قستنطنیه با کدوم نونه(ن)!؟ اونم که حواسش به طرح سوالات بچه های سال دوم بود گفت:با قاف! ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز میخواستم به معلم شیمی مون درمورد پاورپوینت بگم.....
گفتم:خانم ببخشید ما برای این پِروژمون میخوایم یک پاور پوینت درست کنیم.....خنده ام گرفت دوستمم فهمید چه سوتی دادم خندش گرفت بدبخت داشت خودشو نگه میداشت :P
از بس سر کلاس ادایه معلممون را در میاریم این جوری میشه دیگه 8-}
 
پاسخ : سوتی‌ها

:)) :))

اِمرو همه ی بچه های کلاسمون رفته بودن بازدید علمی من وستاره با معاونمون حرفیدیم نرفتیم

بعد تو دفترش نشسته بودیم ، ستاره اَصَن حواسش نبود ؛ بعد گف: خانوم میشه اَ تلفن اینجا یه زنگ بزنیم ؟

جعفری گف به کی ؟ ستاره اَ بدجور سوتی داد ! گُف خب به هستی دیگه !!! بعد اصَنم نفمید سوتی داده !

یهو جفری گُف : دسِ هستی درد نکنه که گوشی میاره و نمی تحویله !!! :-w :-w

ما رو میگی ، اَ خنده ولو شدیم روزمین یَنی! :)) :)) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

من با معاونا خیلی اختم(البته اخت یعنی خواهر ;D) B-)چند بار جلو شون با گوشی زنگ زدم >)اما وقتی یکی از بچه از جلوش رد می شدگف جیبت قلمبیده حالا گوشیتو باخ(اخ کن)البته سوتی نبود از کمالات خودمه
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه معلمی داشتیم تو راهنمایی ...
دبیر عربی بود...
هر دفعه امتحان داشتیم کتابو میگرفت جلو صورتش ...
فقظ چشماش بیرون بود ...
اون زیر دستشو می کرد تو مماخش(دماغش) ;D
خودم دیدم یه بار حواسش نبود تا من سرمو بلند کردم سریع کتابو برد جلو ;D
ما همیشه منتظر بودیم امتحان داشته باشیم ;D
معلم گرامی مرا حلال کن که غیبتت رانمودم :((
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر عربی یکی از بچه ها انا لله و انا علیه الراجعون ار این طوری خوند :

ٱنا الله و ٱنا علیه الراجعون ! (ana allah va ana alayh alrajeoun ) :)) :)) :))

کلاس ترکید !

;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

امتحان نقشه ی جغرافی داشتیم...
یه برگه بود یه طرفش نقشه ی جهان یه طرفش ایرانبعد گفته بود یه سری چیزا رو مشخص کنیم
زیرشم نوشته بود "جنگل آمازون" و "صحرای آفریقا" و "بیایان عربستان" و "فلات تبت" رو مشخص کنیم...
منم نقشه جهان رو ندیده بودم...
با یه استعداد و مهارت خاصی همه رو تو ایران کشیدم :)) :)) :))
از اون نقشه که 5 نمره داشت من 0.25 گرفتم ;D ;;)
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم ریاضیمون گفت:بچه ها جنگ نکنید.دعوا میشه. :)) :)) :))

معلم زیستمون میگفت :مندل میذاشته گل ها هم لقاحی کنن.اینو که گفت کلاس رفت رو هوا ...شما عمق فاجعه رو درک کنین :)) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

اون روز توی ماشین بودم داشتم با دوستم اهنگ گوش میدادم .....
یک دفعه مامان بزرگم اومد ....
همون لحظه اهنگه رفت روی یک صدای گاو....که میخندید..... :))
دوستم که خودشو نگه داشت...
من داشتم از خنده میمردم...حالیمم نشد مامان بزرگم چی گفت.... ;D

امروز سر کنفرانس فیزیکمون دوستم سوتی داد حسابی....
رفت بالا داشت از روی برگه میخوند.....یک جا شو نتونست بخونه اومد پیش ما گفت این چیه؟
گفتم حالا نمیخواد اینو بخونی .....

ضایع بود کار نکرده بود ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

این سوتیه یکم چیز داره اما دیگه نمیتونم نگم از همون دیروز تا الان یادش میوفتم نیم ساعت میخندم :))
سر زنگ جغرافیا معلممون داشت نقشه وصل میکرد که دیدم یکی از اون ور صدا میزنه...شکور شکور ...برگشتم گفت نگا پشت مانتو خانم X برگشتن دیدم یکمی رفته بالا یکیمی جمع شده یه جایی :)) بعد دیگه کل بچه ها فهمیدن کلاس رفته بود رو هوا هی همه می خندیدین من که دلم و گلوم درد گرفت یکی دیگه داشت غش می کرد ;D :)) ته خنده بود :)) خیلی باحال شده بود کاش یکی گوشی داشت عکس میگرفت :)) :)) ;D ;)) بعد معلمه اخره حاله هرکاری کنی هیچی نمی گه اخرش اینقدر خندیدیم بر گشت گفت بابا یه موضوعی بود تموم شد :)) فکر کرد موضوع نقشه بود! اخه نقشه ه وای نمیساد هی میافتاد ;D ;)) فکر نمیکیردم اینطوری کنین یکی از بچه هام گفت مام فکر نمیکردیم اینطوری شه(مانتوشو منظورش بود) :)) :)) بعد دوباره بر می گشت ما میدیدیمش 10باره میخندیدیم :)) :)) اخرش به یکی ا بچه ها گفتم کاش یکی بهش بگه از خنده روده بر شدیم بعد بهش گفت اونم گفت مهم نیست :)) :))بیشتر اوقات اینطوری میشه :)) :)) :)) :))
بعد درستش کرد ;;) حالا بد از یه ساعت میخاست یه ربع درس بده :))
با هزار تا خواهش تمنایی که از مون کرد کتابو باز کردیم بعد گفت:ببخشید یه ربع باید صدای منو تحمل کنین یکی از بچه هام گفت صدا و تصویر با همه 8-}
__________________________________________________________________________________________________________________
امروزم یه سوتی دادم سوتی بود!
سر کلاس یکی از بچه ها گفت : بچه ها زیر بار نمایش نرین ها ;D
منم گفتم راست میگه بچه ها زیر بار نمایش نرینان ;D ;))
جریان این نان اینه که یکی از معلمامون :x اخ هر فعل جمعی یه نان میاره ;))
اون زنگم اون معلممون بود یه بار دیگم این کارو کرده بودم ;)) ;)) ;;)
 
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از بچه ها میخواست بگه بیا نون بیار کباب ببر بازی کنیم،گفت بیا نون داغ کباب داغ بازی کنیم :).
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم زبان فارسی ما خیلی کتابی حرف میزه مثلا وقتی میخواد بگه هوا سرده میگه:

"هوا سرد است"
منم امروز حواسم نبود جلوی خودش اداش رو رفتم و گفتم:

"در کلاس را ببندید!"
بیچاره خودشم خیلی خندید! خدا به خیر بگذرونه واسم که زبان فارسی رو به شهریور نکشم
 
پاسخ : سوتی‌ها

یک روز سر کلاس ادبیات طبقه بالا داشتن تعمیرات می کردن که یک مرتبه کمی گرد و خاک از بالا ریخت (مدرسمون خیلی قدیمی بود) ناگهان یکی از بچه ها با جیغ پرید بیرون و گفت زلزله !! ولی وقتی دید کسی فرار نکرد و همه دارن بهش نگاه میکنن با یک قیافه حق به جانب برگشت و گفت می خواستم شما رو امتحان کنم !!!!
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم فیزیک ما امروز برای اینکه خیلی حرف می زدیم .
گفت ( کلا حرفاش بامزن )
بزار یه دو تا تمرین بدیم به این بچه ها بعضی ها بیکارن می خوان دو نفر دونفر چیز کنن ....
یهو کلاس رفت هوا
 
پاسخ : سوتی‌ها

پارسال تابستون كلاس شيمي ميرفتيم...
معلمش مرد بود اصلانم دوس نداره كسي بهش بخنده...
داشتيم جرقه درست ميكرديم بايد لولش ميكرديم...
بعد اومد سر ميز ما گفت:
بكنمش يا ميكنيش؟
حالا مگه ما ميتونستيم نخنديم؟ ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

ببخشید بی ادبی میکنم اما جدیدا مدیر مات یه سوتی بزرگ داد:
یه روز چند تا از بچه ها تو دفتر بودیم که مدیر هم داشت حرف میزد یکهو گفت:

شما همتون دارید منم قشنگ دیدم.زدیم زیر خنده گفت مگه دروغ می گم؟ ;D ;D ;D
م
ا از معلم دینی مون تو یاشگاه بدنسازی فیلم گرفتن.
حالا فکر کن با ق 160 بدنسازی کنه چی میشه؟ :)) :)) :)) :)) :))
بعد سر کلاس گفتیم بدنسازی حروم نیست برامون فیگور گرفت :)) :)) ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

چند روز پيش يكي از بچه ها داشت تو راهرو عقب عقب مي رفت با معلممون حرف مي زد بعد حاج آقايي كه مي ياد نماز بخونه داشت ميومد معلممون بش گفت مواظب باش نري تو بقل حاج آقا اون فكر كرد معلممون داره ميگه عقب عقب نرو به معلممون گفت ما از اين كارا زياد مي كنيم. ;D


يه بار يكي از دوستام داشته مي رفته خونشون يه پسري هم تو كل مسير دنبالش بوده بعد كه مي رسه به كوچشون يقه ي پسر رو مي گيرد مي گه بيا تو دم در بده بعد مي فهمه پسر همسايشون بوده داشته مي رفته خونشون. ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز دینی داشتیم
داشت میگفت که بعضیا میگن که اگه دلت با خدا باشه کافیه و از این جور چیزا بعد رفت تو بحث محرم و نامحرم گفت بزارین من یه خاطره که خودم دیدم بگم براتون:
معلمه دینیمون رفته بوده مشهد بعد وقتی برگشتن یه زنه بوده با همه ی برادرایه شوهرش روبوسی کرده :)) :)) :)) :)) هی میگفت این چه مشهدیه و از این جور چیزا که یکی از بچه ها گفت آقا با شما هم روبوسی کرد؟؟ :)) :)) :)) :)) کلاس پوکیده بود
بعد معلممون گفت نه من از این شانسا ندارم :-" :)) :)) :))
 
Back
بالا