خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

كلاساي المپياد معمولا جمعيت زيادي ندارن،حداكثر 5نفر بوديم.يه بار سر يكي از همين كلاسا كه معلمش(يه پسر 21-22 ساله بود) خيلي احساس ميكرد خفن و باحاله (رو اعصاب!!!) داشتيم يه مسأله حل ميكرديم و بينش بحث ورزش و اينا شد،معلمه گف "چند وقته ورزش نكردم خيلي بد شدم!"
يكي از بچه ها اونروز خيلي خوابش ميومد مقنعه شو آورده بود رو صورتش وحواسش نبود داره بلند حرف ميزنه بلند گفت "قبلش هم همچين مالي نبوديا!!!!!"
چند ثانيه سكوت برقرار شد ، بعدش ما تركيديم =))
معلمه هم تا آخر زنگ اين شكلي بود : :-w
دوست مذكور بيچاره كلي خجالت كشيد!
 
پاسخ : سوتی‌ها

يه روز سال اول راهنمايى رفتم پا تخته تخته جا نداشت به جاي اينكه تخته رو پاك كنم هي اومدم پايين تخته تا خوردم به جالباسى معلممون هم حواسش نبود دقيقا زير جالباسى بود وجالباسى خورد تو سرش يه جيغى زد كه مدير هم اومد وقتى معلمو ديد ميخواست قش كنه نبودين قيافشون رو ببينينB-)
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار یه نفر به دوستش میگه:تو کی ها on time هستی؟(به جای on line)!!!!!! :)) :)) :)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

سال دوم دبیرستان بودیم
پسره رفته پیش معاون اخواسته بگه:کی میریم میدون تیر،گفته:اقا ببخشید طی میریم میدون -یر؟؟ معاون: :|
 
پاسخ : سوتی‌ها

طوبي گفت يادم اومد... ;D

مام يه كلاس المپياد داشتيم.... معلمه 21-22 سالش بود...بعد اين بچمون خيلي سر به زير بودو ...وقتي ميومد ما مقنعه هامونو ميكشيديم جلو كه يه موقع پسرمون گناه نكنه... ;;)بعد

ايشونم كلا موقع ِ درس دادن سرشونو نميوردن بالا...معمولا يا به ديوار نگاه ميكرد درس ميداد.... يا به زمين....يا بند كفششو ميبست حرف ميزد..كه چشمش تو چشم ِ ما نيفته.. :-"

بعد ايشون اومدن حضور غياب كنن(4 نفر كلا سر ِ كلاس بوديم ;D)بعد 3-4 بار حضور غياب كرد هي مي پرسيد اسم ِ همه رو خوندم؟؟؟باز نيم ساعت فكر ميكرد..دوباره ميگفت اسم ِ

همه رو خوندم؟؟؟ ^-^

بالاخره ديد هرچي فكر ميكنه به جايي نميرسه گفت آخه 5 نفر سر ِ كلاسن چرا 4 نفر ميگن حاضر.. :-?

ما گفتيم خدايا اين توهم داره...مريضه....خودشم جزو ما حساب ميكنه؟منتظره اسم خودشم تو ليست باشه؟؟..چي شده؟؟ O0ما كه 4 نفريم اين چه جوري 5 نفر ميبينه... :-\

براش شمردم 1-2-3-4...... 4نفريم...بعد سرشو اورد بالا....شروع كرد به شمردن كه مطمئن شه...1-2-3-4..........5 (اشاره

به كاپشناي ما كه ميزه پشتي رو هم گذاشته بوديمشون....)در اين صحنه يه لحظه خودش هنگ كرد....گفت ببخشيد ببخشيد

من فكر كردم اون كاپشنام يه نفره اونجا نشسته...خب ادامه ميديم بريم سوال ِ بعدي...... :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

یکی دو ماه پیش یکی به گوشی زنگ زد ;D. شماره ناشناس بود جواب ندادم ;D . دوهفته بعد یکی از دوستامو بیرون دیدم بهم میگه : خوبه دیدمت. از فلانی شمارتو گیر آوردم ...چرا هر چی زنگ میزنم گوشیتو برنمیداری ...من: عه !!!! ;D تو بودی !! ;Dباشه شمارتو سیو میکنم ;D. شماره رو سیو کردم به اسم فاطمه دو روز دیگه گوشی زنگ خورده جواب دادم دیدم یه پسره :-sمن اینطوری X_X ^#^نگو فاطمه زنگ زدنی گوشی خاموش بوده بهم میگه ج نمیدی X-(
 
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی در حد بندسلیگا... :-"

دیروز دارم با منا میحرفم...مکالمه رو ببینین...تو رو قرعان... ;D

ـ تولد x (یکی از بچه ها که اسمش پایین سایت تو لیست تولدای نزدیکه) فلان روز بود؟!

+ :o :o :o :o :o :o :o :o :o بود؟؟؟ X_X هنو تولدش نشده که... X_X

- :-" :-" خو حالا من سوتی میدم تو چرا به روت میاری؟؟؟ :-"

هان؟؟؟؟؟ :-w
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروزکسی رو که اسمش طاها بود
صدا زدم طاهاخانم!!!!!!!!! :)) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

رفیقم اومده خونون میگه : ;;)

اِاِ این گل ها که افسرده شدن بیچاره ها :-<

منظورش پژمرده بود بنده خدا ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

داشتم با يكي چت ميكردم فونت englishبود من حواسم نبود به فارسي نوشتم " ]d an?! " ( يعني " چي شد؟! ")
ديدم اينجوري خورده اومدم درست بنويسم:

فونتو فارسي كردم بعد به انگليسي نوشتم "زاه ساخي؟" ( يعني ""chi shod?" )


:)) :)) :)) :))

اصلا يه ديوونه بازيايي... :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

اقا سر کلاس نشستیم معلم ادبیاتمون یه
سوال پرسید جوابش میشد ویکتورهوگو منم
هل شدم گفتم ویکتور وگوه
کلاس رفت رو هوا :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

علی کریمی(پرستوجون خودمون!)pm داد من متعلق به همه هستم!
من میخواستم بگم نه توروخدا متعلق به من نباش!

گفتم نه توروخدا معلق به من نباش! :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

این معلمه که پری گف همش تو درو نگا میکرد صداشم در نمیومد
بعدش من فک کردم کسی تو کلاس نیس بعدش منم م۳ گاو رفتم تو
اینم که داش به در نگا میکرد چشش تو چشه ما افتاد ۱۸۰درجه چرخید نگا به پنجره کرد گف کاری داشتین؟
منم =)) آقا من اینجاما،نه ببخشید خدافظ‎ ‎
 
پاسخ : سوتی‌ها

کارشناس داوریه داریم ؟ :|

به نقل از بیژن ذوالفقار نسب :
در نیمه ی دوم پرسپولیس شانس خوبی داشت که از روی نقطه ی پنالتی گل تساوی رو به ثمر برسونه اما متاسفانه محمد نوری این موقعیت رو از دست داد.
 
پاسخ : سوتی‌ها

من از اونجایی که زیاد برنامه کودک میبینم، کلا سوتیای برنامه کودکو مینویسم :))
مجریه میخواس در مورد رشد صبحت کنه
رفت با یه دختره مثلا شیش هفت سالش بود، گفت:
تو مثلا دو سالت بود چقدری بودی؟
بچهه: من اون موقع 6-5 سانت بودم ولی الان...
=)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

یاد یه سوتی اساسی افتادم :-"
پاییز پارسال بود رفته بودیم نمایشگاه آمار از طرف مدرسه
بعد یه آقایی بود با یه خانمی توی کارگاه اول که برای مثال زدن برای نمونه و اینا احتیاج به یه داوطلب داشتن
بنده اصلا قصد داوطلب شدن نداشتم منتها به اصرار دوستان مجبور شدیم چشمامونو ببندیم...
گویا یه سری ادویه اونجا بود که من باید میچشیدم و میگفتم چین ;D
اولی نمک بود...آدم وار خوردیم و گفتیم نمکه ;;)
دومی رو خوردم بعد از اونجایی که من خعـــلی تو آشپزی حرفه ای یم مزّش آشنا بودا ولی نمیدونستم چیه ;D
بعد خوردم گفتم زرد چوبست؟
همه به این صورت: :)) نه نه دارچینه =))
بعد من:بله بله دارچین ه
سومی رو خوردم... X_X
دارچینه؟ -نــــه :))
زرد چوبست؟ -نـــــــه :))
شوره؟ -نــــه :))
شکر؟ -نــه :))
پس چیه؟ -سماقه =))
بعد دوباره بهم نمک دادن درست گفتم.سوتیش اینجا بود که وقتی دوباره بهم سماق دادن نفهمیدم چیه تمام مراحل قبلو باز تکرار کردم X_X
آقاهه و خانومه آزمایش ما که تموم شد دلشونو گرفتن رفتن ته سالن با ولوم100 هی یانگوم یانگوم میکردن برا دوستاشون هی من خجالت میکشیدم :-"
کلا همه گروه ما به این وض افتاده بودن: =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار سر کلاس زبان معلمه داشت لغت bend رو توضیح میداد و میگفت "معنیش خم کردنه,ولی nounش میشه پیچ"
من فکر کردم منظورش peach به اینگلیسیه,همینجور که سرم پایین رو کتابم بود بلند و طلبکارانه گفتم"آخه خم کردن چه ربطی به هلو داره؟!؟!" :-?
دیدم کسی چیزی نمیگه سرمو آوردم بالا دیدم همه دارن منو نگاه میکنن!بازم نفهمیدم اومدم بگم چیزی شده؟ که یهو دوزاریم افتاد گفتم "آهاآآآآن!" :-"
بعد همه کلی مسخره م کردن :-w
 
پاسخ : سوتی‌ها

گفتین المپیاد سری دوم سوتی ها یادم افتاد.... ;D
ما با این که شیمی هستیم ولی جلسه ی اول زیست رو هم رفتیم تو کلاس نشستیم..بعد این پسره که اومد تو کللن از همون اول داشت گیج میزد! :-\
اول از همه رفته مثه چی آویزون این پنجره هه شده...مگه میتونه حالا اینو باز کنه!اصن داش میشکست دستگیره رو..! ;Dاین بر وبکس ما هم همه مونده بودن تو کف این!
بعد من برگشتم بلند بلند گفتم((دستگیره رو میچرخونن...بعد باز میشه...نمیشکننش!)) :-"اینم دیگه ضایع شد به این حالت X_X
دو دقه بعد سوال گفته...روشو کرده طرف تخته ... اصنم نیگا اینا نمیکنه..میگه(خوب کیا میگن گزینه ی یک؟کیا دو؟!کیا سه؟!کیا چار؟!)
بعد هیشکی هم دستشو بلند نکرده همه به این حالتیم :| :|ینی چی آخه برگرد نیگا کن..! :| :-w
برگشته نیگا کرده...دوزاریه کجش افتاده...دوباره شده به این حالت X_X
 
پاسخ : سوتی‌ها

داشتیم با یه بنده خدایی یه متن فینگیلیش رو میخوندیم.

(من داشتم بلند بلند میخوندم ;D)

یکی از کلماتش gavgir (جوگیر) بود.

بعد من خوندم گاوگیر! :-" ;D
 
Back
بالا