• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

خاطرات سوتی‌ها

BerGC30

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
18
امتیاز
293
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نجف آباد
رشته دانشگاه
من قصد دانشگاه رفتن ندارم
پاسخ : سوتی‌ها

يه بار با يکی از دوستان رفته بوديم بازار. B-)
حالا از شانس بارون گرفت شديد. همه جوبا و کانالا و چاله ها پرآب شده بود.
بعد من و اين دوستم می خواستم بريم داخل يکی از پاساژا که هميشه دم دم درش يه عالمه پسر جِغِله هست. :> دم در اين پاساژه هم پرآب شده بود، برا همين يه بلوک گذاشته بودن تو آبا که بری روش تا بشه رفت تو پاساژ. بعد من اين دوستم اومديم بپريم رو اين بلوکه که به هم تعارف نکرديم، دوتايی با هم پريديم رو بلوک و اون از اين ورش افتاد تو جوب منم از اون ور. =(( =))
تو آب گِلا خيس خيس شديم. :-s ضايه اصن شديد. :-< :-[
خودمون که شرو کرديم به ريسه رفتن، =)) ديگه وّای به حال پسرا... =)) =)) =))
ولی نميدونم دلشون سوخت، چی شد که متلک نپروندن.
 
ارسال‌ها
1,097
امتیاز
6,250
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
دانشگاه شیراز
رشته دانشگاه
سخت افزار
پاسخ : سوتی‌ها

مامانم زنگ زده بعدِ 5 مین خندیدن بهم میگه علی بابات کش و دکمه لباس احرامشو گم کرده =)) بعد میگه من ازش با لباس احرام عکس میگیرم میفرستم

برگشتم میگم بیجا میکنی به مرد نامحرم نگا کنی B-)

بعد تازه نوبت بابام شده میگم بابایی تونبونتو بپا :)) بعد دقت میکنم حولس تونبون نیس که ، بعد برگشتم به اون میگم به مامان من نگا نمیکنی :)) من رو مامانم غیرت دارم تا به هم محرم نشدین نگا مامانم کنی خودت میدونی :))

ــــــــــ

زنگ زدم یه نفر که قرار بوده کارا بابامو بکنه بعد من فک میکردم این کارگرشه ، پرسیدم این چاله ها چی شد ؟

گف 4 تا بیشتر نمونده و اینا، شروع کردم جیغ زدن این چ وضعشه نمیتونی بگو خودم گروه میفرستم و اینا :-" برگش گف ببین من کارگر بابات نیستم صداتو بیار پایین ، منم گفتم نشونت میدم مردک افغانی، قطع کردم

بعد زنگ زدم بابام میگم اینجوری شده میگه بابا این پیمانکاره من ازش خواهش کردم کارامو بکنه یه ماه ;)) :)) بعد ترسیده میگه علی زنگ میزنی شریکم با اون خوب حرف بزن :))

ــــــــــــــــــــــ

بعلههههه

رئیس جمهور امریکا ب روایت شبکه یک

46516955770878065902.jpg
 

uranuscelona

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
762
امتیاز
8,836
نام مرکز سمپاد
فرز2
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
94
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک-طراحی کاربردی
پاسخ : سوتی‌ها

خیلی شیک تو صف جلو مدیرتون دقیقا بایستی که داره حرف میزنه! B-)سرتو هم بگیری بالا یه دفعه بند کیفت پاره شه از رو دوشت بیفته!! X_X

بعدشم مدیرت همینطور که داره نگات می کنه بگه ان شاالله امام زمان حضور کنند :-"
 

mohad_z

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,394
امتیاز
22,769
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سه
شهر
طـــهـران
سال فارغ التحصیلی
95
رشته دانشگاه
زیست فناوری/ ژنتیک
پاسخ : سوتی‌ها

معلم زبان کانونمون داش راجب روز شکرگزاری حرف میزد گف چن تا اسم عید ایرانی بگین اومدم بگم عید سعید فطر گفتم عید سعید :|
 

sheyda@@@a

کاربر فعال
ارسال‌ها
53
امتیاز
112
پاسخ : سوتی‌ها

حالا موقعی که این سوتی رو دادم خیلی ضایع شدم جلو معلم پژوهشمون!!داشتم توضیح میدادم که میخوایم با موشا چیکار کنیم یه دفعه کلمه پانسمان یادم رفت.هل شدم هی میگفتم چی بود؟؟باند پیچی؟؟؟ #-o :-?
یه دفعه معلممون یه خنده ی آرومی کرد گفت:منظورت همون پانسمانه؟؟؟ :))
کسی اونقدر متوجه نشد ولی خودم جلوش خیلی ضایع شدم ~X(تاحالا سوتی به این بدی نداده بودم!!! :(( =))
 

fateme78

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
213
امتیاز
1,547
نام مرکز سمپاد
F@rz@NeG@N H!gh $ch00l
شهر
eMN@n$
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از دوستام چند وقت پیش داشت خاطرات کلاس پنجم ابتدایی ش رو تعریف میکرد:
عاغا معلم ما میخواست ترکیب وصفی رو بهمون یاد بده یه کم که توضیح داد گفت حالا با یه مثال بهتر متوجه میشین مثلا :-? :-? :-? مممم آهان مثلا . .. گل مثه آهو می دود
:))
واقعا هم چقدر این مثال شیوا بود و باعث فهم عمیق ترکیبات وصفی شد :D
ینی این معلمه با این حرفش پایه و اساس آموزش و پرورش رو لرزوند :-"
 

Zed

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
376
امتیاز
3,061
نام مرکز سمپاد
فرزانگان دو/یک
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
روان‌شناسی
پاسخ : سوتی‌ها

در حیاط من و دوستان در دو ردیف رو به روی هم نشسته، مشغول صحبت بودیم.
دو تا از دوستانمان داشتند دوتایی صحبت می کردند ما هم نمی فهمیدیم چی میگند.
یکی دیگر از دوستان که از همه بیشتر با این دو تا فاصله داشت واقعاً نمی فهمید اینا چی میگن خیلی شیک گفت:اه این بهار و سارا هم لباشون با هم تکون می خوره...
به این نقطه از جمله که رسید ما همه:
لباشون با هم تکون می خوره؟ :O :-" :)) =))
این دوستمون: ^#^
 

Quf

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
960
امتیاز
4,226
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

:...موقه ناهار تو دفتر دبیران نشسته بودیم داشتیم همو میخوردیم.

از بیانات معلم عربی درباره اولین دیدارشون با آقای فیلی (ایادشون)
 

Anita H

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
571
امتیاز
2,987
نام مرکز سمپاد
حلّی ۲
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
کامپیوتری بودم
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

از خدا که پنهون نیست از شما په چنهون؛ امروز با دوستم تصمیم گرفتیم از پله برقی پل عابر پیاده که داره میاد پایین، برعکس بریم بالا. بعد منتظر شدیم یه مرده از بغل پله برقی رد بشه. اون که رد شد، یهو من و دوستم با سرعت نور شروع کردیم دویدن بر خلاف جهت پله ها؛ به بالای پله ها که رسیدیم یهو یه زنه از روبرومون اومد کلی ضایع شدیم.
بعد وقتی دیدیم زنه اون بالا وایساده، دیگه به بالا رفتن ادامه ندادیم، سر جامون وایسادیم تا برسیم پایین. از پله برقی که اومدیم بیایم بیرون، دیدیم همون مرده که اول منتظر شدیم رد بشه، وایساده داره با یه نگاه عاقل اندر صفی و با یه لبخند به ما نگاه میکنه. البته لبخندش بامزه تر بود. مرده گفت:
«ادامه میدادید تا بالای پله های میرسیدید.»
من و دوستم لبخند زدیم، بعد مرده با حالتی که داره تیکه میندازه، پرسید: «نفستون نگرفت؟»
دوستم با لبخند گفت: «زیاد نه» :))
 

sana Golaby

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
449
امتیاز
1,810
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
پاسخ : سوتی‌ها

امروز طي يه سري ماجراها يكي از بچه ها خواست بگه فردا همه شلوار مدرسه كتان نپوشن و شلوار لي بپوشن به جاش برگشت
گفت: بچه ها فردا هيچ كس شلوار نپوشه
دبيرمون هم مردX_X

خلاصه ما هم مرديم از خنده و خجالت :)) :)) :-[ :-[

.................................................
خواستم بگم استاد پروازي گفتم استاد هواپيمايي :D
 
ارسال‌ها
211
امتیاز
396
نام مرکز سمپاد
حلی ۲ #شوش
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
یک ترم تهران جنوب :)
رشته دانشگاه
نرم افزار
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از amoo.majid :
از خدا که پنهون نیست از شما په چنهون؛ امروز با دوستم تصمیم گرفتیم از پله برقی پل عابر پیاده که داره میاد پایین، برعکس بریم بالا. بعد منتظر شدیم یه مرده از بغل پله برقی رد بشه. اون که رد شد، یهو من و دوستم با سرعت نور شروع کردیم دویدن بر خلاف جهت پله ها؛ به بالای پله ها که رسیدیم یهو یه زنه از روبرومون اومد کلی ضایع شدیم.
بعد وقتی دیدیم زنه اون بالا وایساده، دیگه به بالا رفتن ادامه ندادیم، سر جامون وایسادیم تا برسیم پایین. از پله برقی که اومدیم بیایم بیرون، دیدیم همون مرده که اول منتظر شدیم رد بشه، وایساده داره با یه نگاه عاقل اندر صفی و با یه لبخند به ما نگاه میکنه. البته لبخندش بامزه تر بود. مرده گفت:
«ادامه میدادید تا بالای پله های میرسیدید.»
من و دوستم لبخند زدیم، بعد مرده با حالتی که داره تیکه میندازه، پرسید: «نفستون نگرفت؟»
دوستم با لبخند گفت: «زیاد نه» :))
چه پنهون -> په چنهون :))

حرفی برای گفتن باقی میمونه عایا ؟! =))
 

mehdihosseini

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
376
امتیاز
1,335
نام مرکز سمپاد
sampad neyshabour
شهر
نیشابور
مدال المپیاد
فیزیک و شیمی
دانشگاه
شهید بهشتی مشهد
رشته دانشگاه
تربیت بدنی(دبیری )
پاسخ : سوتی‌ها

دیشب با دوستم میخواستیم بریم سینما :> اون با چرخ رفت منم که وسیله نداشتم مجبور بودم با ماشین بیام B-)

هیچی دیگه گفتم جهنمو ضرر ولش کن 500 تومن میدم با تاکسی میرم سینما :-" خیلی شیک کنار خیابون وایسادم به جایی اینکه بگم مستقیم

گفتم دربست

هم گفتم دربست ماشینه وایساد حالا منم برا ضایع بازی نشه سوار شدم :D هیچی گفت کجا میخوای بری گفتم سینما فلان :)

راننده تاکسیه گفت برا اونجا دربست گرفتی ;)) منم برا نگه این پسره چقد گاگوله, گفتم آره چون عجله داشتم :-"

هیچی دیگه مارو که رسوند 1500 تومن رو خیلی شیک ازم گرفت :( منم در این حالت >:p پولو بهش دادم بعد خیلی شیک پولمو از دوستم

گرفتم :> چقد آدمه پستیم :-"
 

sahere

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,829
امتیاز
11,813
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
گفتار درمانی
پاسخ : سوتی‌ها

راهنمایی که بودیم تو سرویس دو نفر جلو میشستن.بعد دیدم دارن دوتایی اون جلو سر صدا میکنن.کاشف به عمل اومد یکی پای اونیکی رو با پای خودش اشتباه گدفته بود و به شدت داشت میخواروندش :))
 

Noo$hin

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
351
امتیاز
2,462
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سه
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشکی تهران
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : سوتی‌ها

معلم شیمی:
بچه ها... یک نکته ی مهم بنویسید:...

"یون های منفی نکته ای ندارد."

ما: :-? ... :)) ... =))
معلم: :O ... :-? ... ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

parastoooooo

کاربر فعال
ارسال‌ها
23
امتیاز
83
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3
شهر
تهران
مدال المپیاد
....................
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم گفت انقد خر میزنی چشات ضعیف میشه ها! منم در کمال اعتماد به نفس گفتم.....: من اونقد خرگوش میخورم که چشام مث چشای هویجه.....!!!
 

m.s2

msom
ارسال‌ها
146
امتیاز
587
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
خرم اباد
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشکی لرستان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

یه سری از سوتی های این جانب
تندیس------>اندیس
ویا نوشتاری :
سانیه------->ثانیه
 

amyrsajjad

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
76
امتیاز
549
نام مرکز سمپاد
هاشمي نژاد 2
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1394
مدال المپیاد
23 و 24 امین دوره المپیاد غیر متمرکز دانشجویی - قطب 4
دانشگاه
دانشگاه صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی ژئوتکنیک
اینستاگرام
پاسخ : سوتی‌ها

اینی که میخوام بگم سوتی نیست ولی خوندنش خالی از لطف هم نیست
امروز داشتیم میومدیم مدرسه من پشت راننده مشینم شیشه هم پایین بود این آقای راننده آب دهنشونو پرت کردن بیرون و لحظاتی بعد صورت ما مزین شد به آب دهن ایشون و :-& :-& :-&
 

mohammadpasan1373

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
754
امتیاز
4,430
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
بیرجند
مدال المپیاد
آقا ما نخوندیم ولی تو برو!!!!خداییش ضرر نمیکنی!
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
عمران
پاسخ : سوتی‌ها

استاد شیمی در حینِ تدریس:
رادرفورد بعد از مشاهده ی اتم در تلسکوپِ خودش نظریه اتمیش رو ارائه کرد
 
بالا