- داشت راجعبه حجابوپوششوفولان حرفمیزد. بعد گفت « بهنظرتون لباسی که برآمدگیوفرورفتگیِ بدنِ زن رو نشونبده، چیزِ خوبیه؟ » ما : « جـان؟
فرورفتگی، برآمدگی چیهستن یعنی؟
" » معاون « اونجاها دیگه!
» ما : « کجا دقیقا؟
"" » ایشون : « هیچی، هیچی. بیایین راجعبه فوایدِ حجابدرجامعه صحبتکنیم.
" » 








(داش زمینوگازمیگرف)


» منم گفتم حمزه این چرت و پرتا چیه دیگه داری می خونی بعد سرشو از رو برگه برداشت یه نگاهی به من کرد دیدم داره این جوری منو نگاه می کنه
یه خورده درست تو صورتش نگاه کردم دیدم اصلا حمزه نیست که اون دو تا میز اونور تر نشسته 


شدیم










صب کن ببینم! خاک تو سرت اون اَز دهاته!




) وقتي معلم دم در وايساده مقابله به مثل نميكنم.
بطري آبم رو باز كردم از همونجا تمام محتويات بطري رو شليك كردم طرفش...
كل كلاس خيس آب شد يعني.
