پاسخ : پای دفتر
من امسال دو بار از کلاس بیرون شدم که حعل می کنم اولدومیشو بگم : پنج شنبه چند هفته پیش امتحان علامه حلی داشتیم وچون پنج شنبه ها تعطیله معلما نمیان و معاونا مراقفن ماهم با چند تا از بچه ها هماهنگ کردیم ازبیرون جوابارو اس ام اس کنن 10دقیقه ی آخر اس ام اس رسید که مراقب ما عزم گوشیمو گرفت حالا بقیش باشه واسه بعدا
من امسال دو بار از کلاس بیرون شدم که حعل می کنم اولدومیشو بگم : پنج شنبه چند هفته پیش امتحان علامه حلی داشتیم وچون پنج شنبه ها تعطیله معلما نمیان و معاونا مراقفن ماهم با چند تا از بچه ها هماهنگ کردیم ازبیرون جوابارو اس ام اس کنن 10دقیقه ی آخر اس ام اس رسید که مراقب ما عزم گوشیمو گرفت حالا بقیش باشه واسه بعدا


) و با معلم ميرم سر كلاس! هميشم وقتي شيمي داشتيم حواسم بود كه زود برم سر كلاس! از شانس گند ما اونروز طرف مانتو سرمه اي پوشيده بود منم بين بچه ها نديدمش كه رفت سر كلاس! (آخه هميشه سبز ميپوشيد آژير بود وقتي ميخواس بره سر كلاس!
) مام يه دفه رفتيم ديديم اي دل غافل در كلاس بستس!
درو باز كردم گفتم سلام حالا اصلا نميشه بيام سر كلاس؟! اونم كلي توپيد و گفت مگه من روز اول قوانين كلاسمو نگفتم و از اين حرفا...! منم تو دلم گفتم اصن فداي سرم! راه نده!به جهنم! گفتم خانوم حداقل ميشه كيفمو بردارم؟! كارد ميزدي خونش در نميومد!
گفت بيا بردار برو! منم از خدا خواسته! كيفمو برداشتم رفتم پيش همون دوستام كه از قضا (؟) علاف بودن اون زنگ! 


2 نفر 










)