• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

شعرای بچگیمون

mohad_z

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,394
امتیاز
22,767
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سه
شهر
طـــهـران
سال فارغ التحصیلی
95
رشته دانشگاه
زیست فناوری/ ژنتیک
پاسخ : شعرای بچگیمون

به نقل از Folle fille :
تاب تاب عباسييييييييي خدا منوووو نندازيييي ... بقيش يادم نيست :-s
اگ میخای بندازی تو بغل مامان/ بابا بندازی! :D
 

mohad_z

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,394
امتیاز
22,767
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سه
شهر
طـــهـران
سال فارغ التحصیلی
95
رشته دانشگاه
زیست فناوری/ ژنتیک
پاسخ : شعرای بچگیمون

یکی از کارتونا بچگی ما الستون و ولستون وبد! یادتونه؟ الانم پویانمایی داره نشونش میده ساعت 4 و 5 دقیقه! ایـــــــنم یکم از آهنگش! :D

یک و یک و یک الستون ، دو و دو و دو ولستون ، سومیشم با نادون!
.
.
.
الستونو گول میزنم،ولستونو گول میزنم، دشمن دندوناشونم!
.
.
.
.
چی بود ؟ چی بود؟ شیشه شکست؟، شیشه نبود، پس چی شکست؟
الستون و ولستون قلب منو شکستن چ شیطونایی هستن!

فق همین قدرشو بلدم! :D
 

-zarA-

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
833
امتیاز
6,256
نام مرکز سمپاد
هـنرستانمـوטּ
شهر
اصفهــاטּ
دانشگاه
هنر اصفهــاטּ
رشته دانشگاه
طراحی صنعتـی
دویدم و دویدم


دویدم و دویدم
سر چهار راه رسیدم
سه تا چراغ بدیدم
از قرمزش ترسیدم
زرده که شد نمایان
رفتم لب خیابان
چراغ سبز رو که دیدم
از جای خود پریدم
با شادی فراوان
رد شدم از خیابان
از خط کشی دویدم
به ماشینا خندیدم


تکـرارے بـود بـه مـن ربـطے نداره :-"
 

.shadi.

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
188
امتیاز
1,303
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
dk
سال فارغ التحصیلی
95
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : شعرای بچگیمون

لیلی کجاس؟همینجاس
مشغول کارو بارش
نشسته پا برهنه
عروسکش کنارش
(بقیش یادم نیس)


از همون کتاب یه قسمت دیگه ام یادمه:
لیلی خبر نداره،دریا بزرگه خیلی
یه موج اون نمیشه،هزار تا تشت لیلی


آخی یادش به خیر چقد این کتابُ دوس داشتم :)
 

nassim#m

کاربر فعال
ارسال‌ها
52
امتیاز
1,260
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
پاسخ : شعرای بچگیمون

فلفلی مرغش تک بود
یه ده بود و یه فلفلی
یه مرغ زرد کاکلی
یه روز که خیلی خسته بود
کنج اتاق نشسته بود
یه دزد رند ناقلا
شیطون و بدجنس و بلا
اومد و یک کیسه آورد
کاکلی رو دزدید و برد
تنگ غروب که فلفلی
رفت به سراغ کاکلی
نه آب بود و نه دونه بود
نه کاکلی تو لونه بود
داد زد و گفت
مرغ کاکلی
توپول موپولی
دست و پا گلی
نوک حنایی ، کجایی ؟
فلفلی هی صدا زد
اما جواب نیومد
تنها یه رد پا به جا مونده بود
اون دوروبرا آقا فلفلی
قبا به تن
شال به کمر
گیوه به پا
کلاه به سر
یه کوزه آب
یه سفره نون
از توی ده اومد بیرون
کدخدا گفت
اوقور بخیر
مگه با ما قهری فلفلی ؟
عازم شهری فلفلی؟
فلفلی گفت
اون مرغ زرد پا کوتاه
کاکل حنای نوک طلا
که صد تومن می خریدنش نمی دادمش
دزده گرفت و بردش
میرم که پیداش بکنم
دزده رو رسواش بکنم
یکسره رفت ارومیه
تا ببینه کی به کیه
اینور و دید اونورو دید
اینجاواونجا سرکشید
نه مرغودید،نه دزدو دید
ازاونجا رفت به تبریز
منظره هاش دل انگیز
اینجاواونجا سرکشید
نه مرغودید،نه دزدو دید
ازاونجا شد سوار فیل
یکسره رفت به اردبیل
کوه سهند و سبلان
سرکشیده به آسمان
از پشت کوه سرک کشید
نه مرغودید ، نه دزدو دید
از اونجا رفت به آستارا
شهر قشنگ باصفا
گوشه کنارا سرک کشید
نه مرغودید ،نه دزدو دید
از آنجا بی معطلی
یکسره رفت به انزلی
میان دریا کشتی بود
ماهی به این درشتی بود
تو کشتی ها سرک کشید
نه مرغودید ،نه دزدو دید
از اونجا رفت به شهر رشت
اینور و گشت ، اونوروگشت
تو شالیزارها سرک کشید
نه مرغودید ،نه دزدو دید
از اونجا رفت به لاهیجان
مردم خوب مهربان
شهر به این مصفایی
سرتاسرش باغ چایی
یه گشتی توی کوچه خورد
یه عالمه کلوچه خورد
اینجارو گشت،آنجاروگشت
از تنکابن هم گذشت
عروس شهرهای شمال
مرکز باغ پرتغال
از آنجا بامینی بوس
یکسره رفت به چالوس
اینجا و آنجاسرکشید
نه مرغودید ، نه دزدو دید
از بس که هی بارون آمد
از آنجاهم بیرون آمد
نشست توی سواری
رفت توی شهر ساری
دومترونیم پارچه خرید
نه مرغودید ، نه دزدو دید
از اونجا شاد و خندون
رفت توی شهر گرگان
ترکمن های اسب سوار
دنبال هم قطار قطار
تودشت و صحرا سرکشید
نه مرغودید ، نه دزد و دید
از اونجا بیرون آمد
**رفت توی شهر گنبد
گنبد قابوس اینجاست
ببین،ببین،چه زیباست
اینجا واونجا سرکشید
نه مرغودید ، نه دزدو دید
از توی شهر گنبد
یکسره رفت به مشهد**
وقتی به صحن نو رسید
یکدفعه کدخدا رو دید
کدخدا گفت:سفر بخیر
همه جا رو گشتی فلفلی
چه طوری مشتی فلفلی؟
تنها میای تنها میری
بگو ببینم کجا میری؟
فلفلی گفت:دارم یه جای دور می رم
به شهر نیشابور می رم
هندونه هاش چه عالیه
حقا که جاتون خالیه
تو جالیزها سرک کشید
اینجا واونجا سرکشید
سوار سوار ، پیاده سوار
خودشو رسوند به سبزوار
سرتاسرش باغ هلو
یا هلوهلوبروتوگلو
از آنجا رفت به شاهرود
آب و هواش چه خوب بود
وقتی رسید به دامغان
پسته خرید فراوان
از اونجارفت به گرمسار
خربزه های آبدار
از اونجا رفت به تهران
شهر بزرگ ایران
شهر نگو ، شهر فرنگ
هر چی بخوای ، از همه رنگ
توی شلوغی سرکشید
نه مرغودید ، نه دزدو دید
از شلوغی کلافه شد
عازم شهر ساوه شد
هواپراز بوی بهار
زمین پر از باغ انار
اینجارودید،آنجارودید
رفت و به شهر قم رسید
سوهان فرداعلا
شیرین مثل حلوا
حلوای تن تنانی
تا نخوری ندانی
به شهر کاشان که رسید
اینجا دوید،آنجادوید
عقرب و قالی یک طرف
گلاب عالی یک طرف
تو گلزارها سرک کشید
نه مرغودید ، نه دزدو دید
از اونجا رو به پایین
رفت به نطنز ونایین
از اونجا رفت به اصفهان
اینجا کجاست نصف جهان
ساختموناش قشنگ قشنگ
با کاشی های رنگارنگ
توساختمون ها سرکشید
نه مرغودید ، نه دزدو دید
اسباباشو چید توی ساک
از اصفهان رفت به اراک
اینجاوآنجاسرکشید
انگور بی دانه خرید
چه انگوری چه انگوری
مثل چراغ زنبوری
همراه یک مسافر
شد راهی ملایر
تو کوچه و تو بازار
کشمش و شیره بسیار
اینجا و اونجا سرکشید
نه مرغودید ،نه دزدو دید
از ملایر دوان دوان
دوید به سوی همدان
بدون هیچ معطلی
رفت ورسید به بوعلی
پای پیاده شد روان
از همدان به باختران
اینجا و اونجا سرکشید
چیزی به جز گیوه ندید
از باختران راه افتاد
بسوی خرم آباد
به خرم آباد که رسید
نه مرغودید ، نه دزدو دید
از اونجا رفت به دزفول
هر کی به کاری مشغول
از اونجا با یه پرواز
پرید تو شهر اهواز
وقتی رسید غروب بود
صحبت تانک و توپ بود
تو اهواز هم نایستاد
تنگ غروب راه افتاد
از توی شهر اهواز
یکسره رفت به شیراز
حافظ وسعدی را ببین
چه دل فزا چه دل نشین
اینجا دوید،اونجا دوید
گوشه کناروسرکشید
نه مرغودید ، نه دزدو دید
رفت و به شهر یزد رسید
قطاب و باقلوا خرید
پشمک و زولبیا خرید
شد عازم رفسنجان
از اونجا رفت به کرمان
شهری که قالی داره
زیره ی عالی داره
اینجا و اونجا سرکشید
نه مرغودید ، نه دزدو دید
از پشت کوه تفتان
شدعازم زاهدان
اینجا و اونجا سرکشید
یک ردپای تازه دید
روی شتر سوار شد
عازم چابهار شد
دوروبرونگا کرد
ردپاشو پیداکرد
این همه آزارم دادی
بالاخره، گیر افتادی
حالا می خوای چی کار کنی ؟
کدوم طرف فرار کنی؟
نه اینوری نه اونوری
یه راست برو کلانتری
ای مرغ زرد پا کوتا
کاکل حنای نوک طلا
هی دنبالت دویدم
رنج سفر کشیدم
خوب شد که پیدات کردم
الانه برمیگردم
می برمت به خونه
می دمت آب و دونه
دونه بخور که چاق شی
سالم و سردماغ شی


عاالی بود این کتاب.. زرد بود جلدش و مستطیلی...
قسمت توی** هم واسه منه _از توی شهر گنبد یکسره رفت ب مشهد:)
 

melika15

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
407
امتیاز
3,312
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۲
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1395
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : شعرای بچگیمون

شبا كه ما مي خوابيم اقا پليسه بيداره
ما خواب خوش مي بينيم اون دنبال شكاره
اقا پليسه زرنگه با دزدا خوب مي جنگه
ما پليسو دوست داريم بهش احترام مي زاريم... :D :-"
 

esfrwms

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,325
امتیاز
19,283
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
NSU
رشته دانشگاه
General medicine
پاسخ : شعرای بچگیمون

دم دم دم آقای مقدم چایی رو بذار دم
دم دم دم آقای مقدم یک چایی خوردم پولش رو ندادم

من ته حافظه م اینو یادمه :-"
 

tinaradvand

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
325
امتیاز
3,074
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 3
شهر
تهران
مدال المپیاد
نقره دوره 11 المپیاد نجوم و اخترفیزیک
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
عمران
پاسخ : شعرای بچگیمون

حسنی بی دندون شده
زار و پریشون شده
با دندوناش شکسته
بادوم سخت و پسته
هی جویده آب نبات
هی میک زده شکلات
قندونو خالی کرده
وای که چه کاری کرده
دونه به دونه دندوناش
خراب شدن یواش یواش
تا خونه ی همسایه ها
میاد صدای گریه هاش
____
زیبا زیبا زیبایی ای خورشید
فردا تورا دوباره خواهم دید
مانند من در شب ها میخوابی
فردا بیرون می آیی میتابی
من میروم به صحرا با بابا
تو هم با ما می آیی تا اینجا
وقتی ما در صحراییم با مایی
ما در پایین اما تو بالایی
تو میروی پشت کوه تا فردا
شاد و خندان برگردی پیش ما
 

notebook

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
336
امتیاز
1,897
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
پاسخ : شعرای بچگیمون

عروسک قشنگ من قرمز پوشیده
تو رخت خواب مخمل آبی خوابیده
یه روز مامان رفته بازار اونُ خریده
قشنگ‌تر از عروسکم هیچ‌کس ندیده.
عروسک من
چشماتُ وا کن
وقتی که شب شد
اون وقت لالا کن
بیا بریم توی حیاط با من بازی کن
--------------------------
اینم بود آهویی دارم خوشگله فرار کرده ز دستم
دوریش برایم مشکله کاشکی اونو میداشتم
ای خدا چیکار کنم آهومو پیدا کنم.....
 

-zarA-

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
833
امتیاز
6,256
نام مرکز سمپاد
هـنرستانمـوטּ
شهر
اصفهــاטּ
دانشگاه
هنر اصفهــاטּ
رشته دانشگاه
طراحی صنعتـی
پاسخ : شعرای بچگیمون

تو چشمای مادرم عکس خودم رو دیدم ;;)
چشمای مادرم رو تو دفترم کشیدم 8->
مثل یه آینه بود من اون تو پیدا بودم :)
اما اخه چطوری تو چشم اون جا شدم؟ :-/
 

ayda tak

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
201
امتیاز
1,348
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5
شهر
تهران
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی دریا-کشتی سازی
پاسخ : شعرای بچگیمون

اردکی تنها به روی آبه چشاشو بسته میخواد بخوابه
اون بالا بالا لک لکی پیداست مثل این اردک لک لک تنهاس
کاشکی که اردک دوست شه بالک لک تاکه نباشن این دوتاتک تک
تک تک تک تک تک اردک :D
خیلی خوب بود این من همیشه اینو میخوندم چون تیتراژ برنامه ی عمو پورنگ بود اولش
 

melika15

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
407
امتیاز
3,312
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۲
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1395
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : شعرای بچگیمون

666 سه تا شیش داره...
بقالی سر کوچه کیشمیش داره...
پشه نگو پشه نگو نیش داره...
حاجی که از مکه میاد ریش داره...
بچه که از خواب پا میشه جیش داره... :D

+

777 سه تا هفت داره...
زمستونا خیابونا برف داره...
ایران و اینجوری نبین نفت داره...
نونوایی محلمون صف داره...
آهنگای قدیمی توش دف داره...
صابون که به دست بمالی کف داره... :D :-"
 

زهرا27

بریزءیس
ارسال‌ها
280
امتیاز
1,824
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زاهدان
شهر
زاهدان
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
الزهرا_خواجه نصیر
رشته دانشگاه
کامپیوتر
پاسخ : شعرای بچگیمون

پاییزه وپاییزه برگ درخت میریزه هوا شده کمی سرد روی زمین پر از برگ دسته دسته کلاغا میرن به سوی باغا همه میگن به یک بار قار وقار وقار وقار
 

رعنــا

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
185
امتیاز
1,686
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ابهر
سال فارغ التحصیلی
93
مدال المپیاد
شیمی.
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
نرم افزار
اینستاگرام
پاسخ : شعرای بچگیمون

به نقل از Folle fille :
تاب تاب عباسييييييييي خدا منوووو نندازيييي ... بقيش يادم نيست :-s

البته درستش تاب تاب "آب بازی" عه.. :-"

اینم بود:
باز تلفن زنگ میزنه
تو گوشم آهنگ میزنه
من گوشیو برمیدارم
می گم الو سلام دارم
مامان/بابا جونم صداش میاد
صدای خنده هاش میاد
از پشت سیم بهم میگه
بزرگ شدی حالا دیگه
صد آفرین بر دخترم/پسرم
برات یه هدیه می خرم ;;)
 

negin y

کاربر فعال
ارسال‌ها
66
امتیاز
455
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 -اصفهون
شهر
esf
پاسخ : شعرای بچگیمون

غازه پرید تو استخر
تو اردکی یا غازی؟
من غازه خوش اداعم :)
میای بریم به بازی؟
نه جانم
چرا نمیای؟
واسه اینکه من صبح تا غروب میون آب کنار جوب مشغول کار شتسشو
اما تو چی؟موی بلند روی سیاه ناخن دراز :D
واه واه واه
 

ریحان خاتون

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
198
امتیاز
906
نام مرکز سمپاد
استعدادهای درخشان فرزانگان
دانشگاه
بیرجند
رشته دانشگاه
علوم ازمایشگاهی
پاسخ : شعرای بچگیمون

اولین شعری !؟که خودم کفتم
ماه من چه نازه
مامان دورش بگرده :D :D :D
 

...ELINOR...

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
649
امتیاز
7,503
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۱
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1396
دانشگاه
آزاد مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : شعرای بچگیمون

آخی.چه تاپیک باحالی x:
یاد بچگیام افتادم

آهویی دارم خوشگله
فرار کرده ز دستم
دوریش برایم مشکله
کاشکی اونو میبستم
کاشکی اونو میبستم
ای خودا چیکار کنم
آهومو پیدا کنم
وای چ کنم وای چ کنم
کوجا اونو پیدا کنم
کاشکی اونو میبستم
کاشکی اونو میبستم[nb]وویسش دسته بچه ها هس.خدانگذره ازتون انقد مسخرم کردین خودم گوش میدم یه ساعت میخندم :))[/nb]

×فازمون چی بوده؟
هرچی بوده خیلی خوب بوده
#دلتنگ_بچگیام :(
 

mehrnaz 2613

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
80
امتیاز
268
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
پاسخ : شعرای بچگیمون

من که معمولا شعرای عمو پورنگ رو حفظ میکردم

***

در قندون لب خندون ، در قندون لب خندون

در قندون ، لب خندون ، در قندون ، لب خندون

تمیزه در قندون ، قشنگه لب خندون

اگه نخندی امروز ، میشی فردا پشیمون

تمیزه در قندون ، قشنگه لب خندون

اگه نخندی امروز ، میشی فردا پشیمون

در قندون لب خندون ، در قندون لب خندون

در قندون ، لب خندون ، در قندون ، لب خندون

یه وقت نریزه اشکی مثل نم نم بارون

خدا کنه که هیچ وقت چشمات نباشه گریون

یادت باشه همیشه که خنده گل قنده

شیرین میشی شیرین تر اگه لبات بخنده

در قندون لب خندون ، در قندون لب خندون

در قندون ، لب خندون ، در قندون ، لب خندون​
 

قاصدک

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
539
امتیاز
3,393
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بیهق
پاسخ : شعرای بچگیمون

خاطره‌های تار و محوی از وقتی خیلی خیلی بچه بودم. سی‌دی پلیرمون که سه تا جا داشت واسه سی‌دی‌ها ٬ و سی‌دی ترانه‌های کودکانه‌ی من ٬ و فقط همین تیکه که یادم مونده :
من می‌توانم ٬ می توانم آوازه‌خوانی شاد باشم
من می‌توانم باد باشم
من می توانم باد باشم ....
 

Orelia

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,043
امتیاز
38,689
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
0000
مهدکودک می‌رفتیم اینُ هر روز می‌خوندیم:
خوشحالُ شادُ خندانم
قدرِ دنیا رو می‌دانم
عمرِ ما کوتاـس
چون گُلِ صحراـس
پس بیایید شادی کنیم
:))
[چِقد بی‌غم بودیم اونموقع جداً]
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_
این‌م تو پاییز می‌خوندیم:
پائیزه وُ پائیزه
برگِ درخت می‌ریزه
هوا شده کمی سرد
رویِ زمین پُر از برگ
...
ادامه‌شُ اگه یادم اومد میام می‌نویسم ;;)
 
آخرین ویرایش:
بالا