سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان ۱]

پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

آره پیچونده بودم. :))
به موبایلم زنگ میزنن! من موبایلمُ ج نداده بودم ینی خواب بودم به خونه زنگ زده بودن اشغال بود به موبایلِ مامانم زنگ زده بودن. L-:
پاس شدی ملیکا /m\
 
  • لایک
امتیازات: meli
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

باو به منم زنگ نزدن که! :-s
فک کنم به ما فردا زنگ میزننا. شاید امروز به شما زدن فردا به ما میزنن. ایشالا که نزنن هیچ وقت البته. L-:
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

منم که تهران نیستم با خبر نشدم :-"
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

بچه‌ها، به نظرتون پتانسیل کتاب‌خون بودن بچه‌های مدرسمون چه‌قدره؟
از خیلی وقت پیش قرار بود یک برنامه‌ای توی مدرسه داشته باشیم، یه چیزی مثل کتاب‌خوانی گروهی اینجا. اما توی مدرسه. یعنی مثلا یه کتاب انتخاب شه، فراخوان داده بشه، بعد بچه‌ها بخوننش - چون فضای حقیقیم هست می‌تونن راحت قرض بگیرن از هم یا یکی بره برای بقیه‌م بخره و اینا - بعد بخوننش و یه روز بعد مدرسه مثلا جلسه‌ی نقد بذاریم براش. نمی‌دونم حالا نظر بقیه چیه اما به نظر من باید برنامه‌ی جالبی باشه، بچه‌هایی که اصلا کتاب نمی‌خونن هم توسط جوّی که ممکنه به وجود بیاد، شاید برن و یه کتاب بخونن.
نظر؟
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

بسیار بسیار موافق ! یه بار هم قرار بود این تابستون خودمون انجام بدیم این کار رو ؛ به خاطر کتابی که انتخاب شده بود نشد ..

× بیاین کتاب‌خونه‌ی مدرسه رو متحول کنیم اصن خودمون :-<
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

نمايشنامه خوني دور هم، تو آمفي حتي. 8->
متحول کردن کتاب خونه ئم عالي.
هستم. :D
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

منم هستم . هر دو تا کار خیلی خوبه!
خیلی تا لایک به ایده
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

کاش زودتر به فکر بودیم تو تابستون ... :-<
الان مدرسه که باز شه اولش استقبال ممکنه زیاد باشه ، بعد دیگه کی میخواد زنگ تفریح وایسه نمایشنامه بخونه ؟ :rolleyes:
البته بنده خودم هستم ! :-"
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

ما زنگ تفریحا می‌نشستیم دور هم نمایشنامه می‌خوندیم . با کیمیا هـ. و مریم شـ. و حانیه نـ. و اینا . یعنی خب می‌خوام بگم شدنیه قضیه ؛ اگه پایه باشین / باشن :د
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

امكاااااااان نداره :O
ب منم زنگ نزدن
يني پاس كردم؟؟؟
نه نه اشتباه ميكينين :O
منم ب شدت با اين ايده هاتون موافقم
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

باو اصن اول کسی اینجا هست بهش زنگ زده باشن؟ :-"
ایده خیلی خوبه! 8-> اگه اجرا شه!
وگرنه ایده ی خوب همیشه هست، اجرا شه بچه ها! پایه باشید!
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

بچه ها ینی الان می شه توی همون روز معرفی اول ها هم اینو اعلام کنیم و یه چیز رسمیش اون روز کنیم
قبلش بریم هماهنگی و اینا
یه چیزی مث چکاد و اینا دیگه منظورتونه؟!
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

ب نظر منم ایده ی خوبیه ...!!!
(منم میخاستم ی چی گفته باشم :D)
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

بچه ها از کسایی که امتحان دادن به کی زنگ زدن که دوباره بیاد امتحان بده؟
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

من یکی دو نفرو میشناسم چطور؟
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

میخواست ببینه به هیشکی زنگ نزدن یا واقعا قبول شده! :D

راجعبه اون ایدهه به نظرم اینکه خیلی خوبه و اینا! ولی اینکه واقعا اجرا بشه! خوندن یه کتاب در بهبوه ی درسُ اینا واقعا کسیُ نمیکشه و از زندگی هم نمیندازه!
اول مهر نشه همه یادشون بره و اصن ندونن یه همچین چیزی بوده!
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

و لطفن در انتخاب ِ کتاب جوگیر نشین همه بگید 1984 و امثالهم و بعد دبّه کنید :|

به نظرم انتخاب کتاب مهم‌ترین بخششه.
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

پوری مطمئنی؟پس من قبول شدم واقعا؟!!؟باورم نمیشه :O

+با ستایش موافقم شدید.
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

پیدا کردنِ مردم اینجا چقد سخته!
 
پاسخ : سمپادی‌های تهران [دبیرستان فرزانگان 1]

خب خودتو معرفی کن که بقیه بشناسنت :D
 
Back
بالا