دوست داشتم یه کیک فروشی داشته باشم. توش مربای دست ساز بفروشم
تخم مرغ محلی تازه بفروشم
نان فانتزی یا نان های سنتی
گوشه اش هم برای بچه ها عروسک محلی یا ماشین چوبی بفروشم
یه روزایی هم سبزی میفروختم جلوی اونجا
یا اگه فصل باقالی بود باقالی:)💗
اسمشم میذاشتم
страсть (استراست)
یه کلمه ایه که معنی دقیقی نداره توی زبان های دیگه اما نزدیکش میشه شور و اشتیاق شدید. یه اشتیاقی که ضرر داره و خودتو میسوزونه اما بهش تمایل داری