چالش مطالعاتی فاااائزه

[طوطو]

خب
دیدن چالشهای بقیه همیشه منو قلقلک میداد منم یکی از اینا داشته باشم
خیلی درگیر گفتن جزئیات نمیشم ولی از اونجایی که افتادم تو جاده خاکی، مایل به گزارش ساعت مطالعه و خلاصه کارهایی که انجام دادم هستم
از ۱۴۰۲/۱۰/۱۵ تا (؟)!

 

[Samandoon :D]

عه منم هر وخ خاستم قطعا می تونم ازش استفاده کنم دیگه تاپیک اصراف نشه




نه مال خودت
من دیگه مدرسه نمی رم

 

[طوطو]

عه منم هر وخ خاستم قطعا می تونم ازش استفاده کنم دیگه تاپیک اصراف نشه




نه مال خودت
من دیگه مدرسه نمی رم

اختیار دارید اینجا همش مال شوماست
منم مدرسه نمیرم اینجا واسه دانشگاه و یکمی کنکوره

 

[Samandoon :D]

اختیار دارید اینجا همش مال شوماست
منم مدرسه نمیرم اینجا واسه دانشگاه و یکمی کنکوره

همون منظورم از مدرسه، درس و مشق و کنکور و کوفت و زهرمار بود فقط پروپوزال رو باید بنویسم هل من ناصر ینصرنی؟

 

[طوطو]

همون منظورم از مدرسه، درس و مشق و کنکور و کوفت و زهرمار بود فقط پروپوزال رو باید بنویسم هل من ناصر ینصرنی؟

نعم، يمكنك استخدام هنا إذا كنت تريد، سأكون سعيدا :)
بوخودا من عربیم ضعیفه... ولی خب ... امیدوارم گوگل ترنسلیت منظورو رسونده باشه

 

[Samandoon :D]

نعم، يمكنك استخدام هنا إذا كنت تريد، سأكون سعيدا :)
بوخودا من عربیم ضعیفه... ولی خب ... امیدوارم گوگل ترنسلیت منظورو رسونده باشه

نه نیازی به ترنسلیت نیست پاشو بیلیت بگیر بیا زنجان فردا جمش کنیم

 

[طوطو]

نه نیازی به ترنسلیت نیست پاشو بیلیت بگیر بیا زنجان فردا جمش کنیم

کاش واقعاً میشد ولی تا آخر بهمن آسفالتم خواهر... وسط امتحاناتیم...
خلاصه بدون شوخی اگه خواستی میتونی استفاده کنی
No problem darling

 

[Samandoon :D]

کاش واقعاً میشد ولی تا آخر بهمن آسفالتم خواهر... وسط امتحاناتیم... هعی...
خلاصه بدون شوخی اگه خواستی میتونی استفاده کنی
No problem darling

ای بابا ممنان

 

[طوطو]

Up

تاریخ: ۱/۱۴
ساعت مطالعه: ۱۰ ساعت و ۳ دقیقه! دیگه نمیکشم ادامه بدم...
میزان رضایت:۷/۱۰
صبح یه بازهٔ یک و نیم ساعته رو از دست دادم
امید است فردا بهتر باشم T_T

 

[طوطو]

تاریخ: ۱/۱۵
ساعت مطالعه: ۸ ساعت و ۵۲ دقیقه
میزان رضایت: ۶/۱۰
جدا از اینکه نتونستم ساعت مطالعه مو رُندش کنم قرار بود نسبت به دیروز بهتر بشم ولی بدتر شدم -_-
از ده شب به بعد هم کلاً مغزم off میشه
Tomorrow is my day

 

[طوطو]

تاریخ: ۱/۱۶
ساعت مطالعه: ۹ ساعت و ۱۱ دقیقه
میزان رضایت: ۹/۱۰
نکتهٔ مثبت امروز این بود که چون میدونستم شب مهمون داریم صبح زودتر از تایم بندیم بیدار شدم تا عقب نیفتم، امروز برخلاف روزهای قبل تمرکزم هم بهتر بود
حالم خوبه... بالاخره دارم یه خودی نشون میدم و تغییر میکنم

 

[طوطو]

تاریخ: ۱/۱۷
ساعت مطالعه: ۶ ساعت و ۴۵ دقیقه
میزان رضایت: ۷/۱۰
امروز درگیر تمیز کردن اتاق (چه قدر خرت و پرت دورم جمع کردم!) و برنامه ریزی واسه هفتهٔ های آتی بودم برای همین بیشتر از این نتونستم درس بخونم ولی خب از برنامه ریزیم راضی ام
این ۱۲ هفته باقی مونده به شدت برام مهمه
خیلی خوب و زیاد باید تلاش کنم
در واقع همهٔ پتانسیلمو براش میزارم تا این طلسم سه ساله رو بشکنم

 

[طوطو]

تاریخ: ۱/۱۸
ساعت مطالعه:

جعبه متن مخفی: Lalalala

میزان رضایت: ۹/۱۰
امروز طی یک تصمیم هیجانی از ۵ صبح پشت میزم نشستم و میشه گفت کل روز رو به جز تایم شام و حموم و... تو اتاقم حبس بودم! هرچند ساعت مطالعه ام دورقمی شد ولی حس میکنم ماکسیمم تحمل و بازدهی من تا همون ده ساعت هست و بیشتر از اون ذهنم یاری نمیکنه...واسه همون شاید ادامه دادن همون روتینِ معمولِ قبلیم بهتر باشه
امروز خیلی خسته شدم و امیدوارم این رو بازدهی فردام تاثیر بدی نزاره
راستش الان دارم به این فکر میکنم واقعاً کی لایق تر از خودمون واسه آرزوهامونه؟ هیچکی!

 

[طوطو]

تاریخ: ۱/۱۹
ساعت مطالعه: ۸ ساعت و ۱۰ دقیقه
میزان رضایت: ۷/۱۰
امروز سگ سیاه افسردگی گازم گرفته بود
زود بیدار شده بودم ولی همهٔ تایم صبحم رو به گوش دادن آهنگ و دیوونه بازی گذروندم تا حس بدمو سرکوب کنم و از نزدیکای ظهر تونستم خودمو متقاعد کنم پشت میزم بشینم
دلم نمیخواد اینقدر سوسول باشم

بعداً نوشت: احتیاج دارم به یه مدت فاصله... از فضای مجازی... so see you later

 

[طوطو]

تاریخ: ۱/۲۰
ساعت مطالعه: ۱۰ ساعت و ۱۵ دقیقه
میزان رضایت: ۸/۱۰
این گوشی چک کردنهام یه مانعه
سر این، مجبور شدم یه دوساعت از بازه بندیم بیام اینورتر...
گفته بودم نمیام ولی حس تعهد به اینجا پیدا کردم!

 

[طوطو]

تاریخ: ۱/۲۱
ساعت مطالعه: ۹ ساعت و ۴۱ دقیقه
میزان رضایت: ۹/۱۰
ساعت مطالعه ام پایدار نیست و خیلی زیگ زاگی جلو میرم اما از اینجهت که کیفیت مطالعه ام راضی کننده اس میخوام بهش بی توجه باشم...
یه چیزی که هست خیلی وقتها بازه ی صبحمو خواب میمونم، در نتیجه اون روزها همیشه با عصبانیت درس خوندن رو شروع میکنم
کاش یه کم حساسیتمو کم کنم
حقیقت اینه که دوست دارم تا میتونم تو این بُرهه زمانی از خودم کار بکشم ولی مثل این میمونه که یه مُشت ماسه رو تو مُشتم گرفتم و هرچی دارم بیشتر فشارش میدم، از اونور بیشتر از لابه لای انگشتام میریزن بیرون
Calm down ahhh … calm down
باید برنامه ام رو از نظر بازهٔ زمانی منعطف کنم

 

[طوطو]

تاریخ: ۱/۲۲
ساعت مطالعه: ۹ ساعت و ۴۸ دقیقه
میزان رضایت: ۸.۵/۱۰
خوبم خوبم خوبم ...

 

[طوطو]

تاریخ: ۱/۲۳
ساعت مطالعه: نامشخص! فقط میدونم زیر ۸ نشده
میزان رضایت: ۶/۱۰
نمیدونم چه مرگمه...به خاطر اتلاف وقت ظهر از برنامه ام یه خورده عقب موندم و استرسش داره منو میخوره... اومدم چیزهایی که مونده رو بین روزهای بعدیم تقسیم کردم و از این بابت یه کم احساس آرامش گرفتم...از این قسمت شخصیتم که تا یه چیزی میشه سریع دست و پامو گم میکنم واقعاً متنفرم... از طرفی بابت یه چیزهایی هنوز مرددم... مثلا دارم برای ترمیم درسی میخونم که توش ۱۹.۷۵ گرفتم و دارم فکر میکنم اگه یهو ۲۰ نشدم چی میشه؟ این یعنی همه وقت و هزینه ای که صرفش کردم انداختم آشغال... فضای مجازی و درس خوندن تو شبها هم بهم شدیداً استرس میده... زمانی که دانشگاه میرفتم میومدم عصرها میخوابیدم و بخش زیادی از شب تا صبح رو واسه کارهام بیدار میموندم... سر و صدا و عامل مزاحمی هم نبود بنابراین کلی کار انجام میدادم... ولی الان برعکس شدم ... کلاً از نه- ده شب به بعد که همه جا تاریک میشه بهم تلقین میکنه که روزت تموم شده، هرکاری کردی از صبح تا الانت کردی! وقتت دیگه تمومه!... با اینکه دارم خودمو مجبور میکنم از اونور صبحها زودتر بیدار شم ولی هنوزم دارم با بعضی احساسات بَدَم که آمیخته به استرسن میجنگم
لطفاً برام انرژی مثبت / دعا کنید که از این سیکل معیوب خارج بشم و بتونم این زندگیِ تکراریِ چهارساله رو که فقط بهم احساس لوزر بودن و از دست دادن داده، همین امسال خاتمه بدم
من حتی واسه اینکه بتونم باز به این مسیر برگردم خیلی تاوان دادم... خیلی...

 

[Nihan R]

تاریخ: ۱/۲۳
ساعت مطالعه: نامشخص! فقط میدونم زیر ۸ نشده
میزان رضایت: ۶/۱۰
نمیدونم چه مرگمه...به خاطر اتلاف وقت ظهر از برنامه ام یه خورده عقب موندم و استرسش داره منو میخوره... اومدم چیزهایی که مونده رو بین روزهای بعدیم تقسیم کردم و از این بابت یه کم احساس آرامش گرفتم...از این قسمت شخصیتم که تا یه چیزی میشه سریع دست و پامو گم میکنم واقعاً متنفرم... از طرفی بابت یه چیزهایی هنوز مرددم... مثلا دارم برای ترمیم درسی میخونم که توش ۱۹.۷۵ گرفتم و دارم فکر میکنم اگه یهو ۲۰ نشدم چی میشه؟ این یعنی همه وقت و هزینه ای که صرفش کردم انداختم آشغال... از اینور فضای مجازی و درس خوندن تو شبها هم بهم شدیداً استرس میده... زمانی که دانشگاه میرفتم میومدم عصرها میخوابیدم و بخش زیادی از شب تا صبح رو واسه کارهام بیدار میموندم... سر و صدا و عامل مزاحمی هم نبود بنابراین کلی کار انجام میدادم... ولی الان برعکس شدم ... کلاً از نه- ده شب به بعد که همه جا تاریک میشه بهم تلقین میکنه که روزت تموم شده، هرکاری کردی از صبح تا الانت کردی! وقتت دیگه تمومه!... با اینکه دارم خودمو مجبور میکنم از اونور صبحها زودتر بیدار شم ولی هنوزم دارم با بعضی احساسات بَدَم که آمیخته به استرسن میجنگم
لطفاً برام انرژی مثبت / دعا کنید که از این سیکل معیوب خارج بشم و بتونم این زندگیِ تکراریِ چهارساله رو که فقط بهم احساس لوزر بودن و از دست دادن داده، همین امسال خاتمه بدم
من حتی واسه اینکه بتونم باز به این مسیر برگردم خیلی تاوان دادم... خیلی...

من درکت میکنم .. :) شرایطم تا حدی شبیهته .. ولی بزار اینو بهت بگم که من میخواستم بیخیال کنکور امسال شم و ی سال دیگه هم باز پشت کنکور بمونم .. ولی اتفاقی چالشتو دیدم و نمیدونم چیشد، فقط یهو حس کردم خیلی بهم انرژی دادی و منم میخوام انجامش بدم!
( راجب ترمیم هم نمره رو ملاک نمیگیرن یعنی ممکنه توی درسی که میگی بشی نوزده و از نمره خودت پایین تر شی ولی چون این نمره تراز بیشتری بهت میده این نمره رو برات میزارن پس ناامید نشو راجبش. )

 

[طوطو]

تاریخ: ۱/۲۴
ساعت مطالعه: ۱۱ ساعت و ۵۰ دقیقه
کم مونده بود ۱۲ شه ولی واقعاً خسته ام
بمونه واسه فردا ، صبح زود...
میزان رضایت: ۱۰/۱۰ :)
?What am i now
(یاد آهنگ falling هری استایلز افتادم)