داستان های شما و کتابهای مورد علاقتون

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Miniall
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
من فکر میکردم این کتاب زرده ولی دلم الان براش رفت حتما باید بخونمش :)!!!!
نه اصلا اصلا زرد نیست بخونی مطمعنم خوشت میاد ازش منکه کلا تصمیم گرفتم کل کتابای آقای یالوم که تو این سبک هستن رو بخونم
 
خیلی ممنون اتفاقا داشتم درباره همین فکر میکردم که با نیچه آشتی کنم
و درسته من خیلی غیرمعمول وارد فلسفه شدم شاید 11 سالم بود و هیچی هم نمیدونستم فقط کتابای مادرم رو برمی‌داشتم میخوندم هر چی بودن
چنین گفت زرتشت هم 11 سالم بود پدرم خرید برام (نمیدونم چرا!!!) منم هنوز اون موقع رمان و کمیک کودکانه میخوندم و واقعا برام منزجر کننده بود! یعنی خوندن اثار نیچه اون زمان خیلی اشتباه بود برام احساس میکردم دنیا داره تاریک میشه برام و سر همین تنفر پیدا کردم
عجب! این رو راجع به راسل نمیدونستم! لینک اون مصاحبه راسل رو اگه پیدا کنم همینجا میذارمش
حتی تصور اینکه چطور تونستی تو ۱۱ سالگی بخونیش رو نمیتونم بکنم
منی که با ۱۶ سال سن هنوز از این کتاب میترسم که شروع کنم و نفهمم چی داره میگه:))
 
شاید سر همین سن کمم ازش متنفر شدم :))
هیچوقت نترس دختر برو تو دلش من بهت ایمان دارم. من میترسیدم به چند تا کتابو بخونم بخونم فکر میکردم نمیتونم بفهممش خب واقعانم اولش سخت بود ولی یه فرهنگ لغت گذاشتم جلوم شاید حتی بعضی وقتا کتاب تکمیلی نقد منتقدان رو خوندم ولی خوندمش و ترسم ریخت
وای وای تازه بوف کور رو 8 سالم بود یواشکی از کتابای انباری برداشتم خوندم و از تصور مردی که زن مورد علاقشو تیکه تیکه کرده تا ماه ها اتاق مامانم میخوابیدم =)) خیلی احمق بودم بخداااا
چشم منم حتما میخونم
معرکه ای تو:)))
 
اینا رو نخوندم کاش بیشتر توضیح بدی ^^
در مورد کتابای فریدا مک فادن اگه بخوام بیشتر توضیح بدم ممکنه یکم موقع خوندن جذابیتش از دست بره
ولی اگه عاشق این کتابای معمایی هستی که معلوم نیست کی به کیه و دنبال یک فرد مجهول میگردن ، این کتاب خیلی پیشنهاد میشه
کتاب خدمتکار(فقط جلد یکو خوندم)ایده اش برای خودم خیلی خاص و ناب بود
کلا همه ی کتاباش همینن ، ازین معمایی های لوس نیستن
کتاب هیچوقت دروغ نگو و بخش دی هم خوبن
.
بعد توی کتابای کالین هوور یه عاشقانه ی خاص هست ، یجوری که کاملا برات ملموسه ، انگار واقعا عشقی که بینشون هست رو میتونی درک کنی
من واقعا از عاشقانش لذت می‌بردم
بیشتر کتاباش هم مورد استقبال قرار گرفتن
 
کتابای فریدا مک فادننن
وای خیلی خوفن
البته کتابایی که ازش خوندم توی یه سبک بودن(معمایی)
و همشون خیلی متفاوت و خاص طراحی شدن
فریدا مک فادن
روث ور
هالی جکسون
پیتر سوانسون
هر ۴تاشون توی ژانر معمایی فوق‌العاده‌ان من همه کتاباشونو خوندم
 
کتاب ها لمس روح انسان هستند... انتخاب از بینشون سخته... به قول رولینگ وقتی به کتاب ها دل می بندی جادو در رگ هات جاری میشه...
بدون ترتیب خاصی، چند تا از دلنشین ها...
۱.هری پاتر
۲.هابیت، ارباب حلقه ها، سیلماریون و...
۳.مجموعه death cast
۴.مسخ* تمام کتاب های کافکا*
۵.مجموعه گرگ و میش
۶.خاطرات یک خون آشام*خیلی منو جذب نکردن این و بالایی راستش ولی موضوعات خوبی داشتن صرفا چون فیلم دارن و مشهورند گفتم*
۸.پرسی جکسون
۹.اساطیر نورس
۱۰‌.مردی به نام اوه
۱۱. سه جلدی inheritance game
۱۲. شش کلاغ
۱۳. سنگدل*حتی اگر عاشقانه دوست نداشته باشی هم راه به روحت باز میکنه
۱۴. Watchers، به نظرم بهتر از ده ویچره
۱۵.کتابخانه نیمه شب
۱۶.دنیای سوفی
۱۷.جنگ ستارگان
۱۸.عصر های مختلف مارول*عصر طلا مخصوصا پیشنهاد می کنم
۱۹.کیمیاگر
۲۰.فرار به موزه نیویورک
۲۱‌.Friends
۲۲.مرا با نامت صدا کن
۲۳‌.مجموعه دوشیزه پریگرین
۲۴.روسی پدران و پسران
۲۵.where mischief lies
۲۶. Everybody lies
۲۷.متل سان داون*اگه یه جنایی خاص میخوای!
۲۹.قمار وزیر
۳۰.تصویر دوریان گری
۳۱. یازده جلدی تلماسه*به جرئت برترین علمی تخیلی ای که خوندم
۳۲.نغمه یخ و آتش
۳۳.بازی های گرسنگی
و کتاب های دیگه در ژانر های مختلف، سعی کردم تقریبا از هر ژانر یکی باشه...
 
خیییییلی ممنون که با ما به اشتراک گذاشتید خیلی خیلی ارزشمنده *-:
بازی های گرسنگی خیلی اسم جالبی داره!
وای من قسسسسم خوردم پدران و پسران رو بخونم چون شنیدم واژه نهیلیسم از همین اثر سرچشمه گرفته! داستانش چجوریه؟
سپاس از شما
بازی های گرسنگی فیلم هم داره* که متاسفانه حوصله دیدنش رو نداشتم* تو دوره خودش هم خیلی جایزه گرفت و طرفدار جمع کرد... میشه گفت تقریبا مثل نغمه یخ و آتش*بازی تاج و تخت* هست
بله بله کاملا درسته! پدران و پسران در مورد تفاوت نسل ها در اواخر قرن ۱۹ میچرخه
خب... فس/اد روسی ها و اون قرن هم در داستان گره خورده
داستان حول جوانی دانشجو به نام لویی بازاروف میچرخه
*پ.ن:اسم های روسی چندین نام میانی دارن تقریبا ذهنت میپاشه تمام اسم هارو حفظ کنی بعضی جاها هم از همون نام میانی ها استفاده میشه همه چیز باهم گره میخوره... بگذریم🥹*
لویی یه پوچ گرای لذت گراست، و در عین حال افسرده
با دوستش سفر میکنه و به خانه ی اعیانی خاندان اون دوست میرسه
با عموی اون پسر و عقایدش به مشکل بر میخوره و از این لحظه داستان فلسفی میشه...
البته برای درک بیشتر لذت گرایی تصویر دوریان گری جذاب تره... کلا رمان های انگلیسی همینن
تلخی رو در لذت کتاب به طرز نا مشخصی می گنجونن
 
والا طبق تجربه من اصولا همیشه اول کتاب رو میخونم بعد فیلم رو میبینم. فیلم انگاری که میخواد ما رو توی چهارچوب فکری خاصی قرار بده اما توی کتاب خوندن تخیل شما برای تصور شخصی از اون کاراکتر خیلی بازه D: ولی حتما یکم سرم خلوت بشه هردوتاشو میبینم و میخونم!
والا من خودم شجره‌نامه درختی برای رمان های روسی مینویسم :)) اونم افاقه نمیکنه چون یهو میبینی عه لقب مثلا دیمیتری وسط کتاب بدون هیچ علتی عوض شد و تو اصلا نمیدونی مثلا پاولوویچ کیه ولی نویسنده انتظار داره تو بدونی اون همون دمیتریه :)) پس حتما باید بخونم!! حیف که الان دستمو گوژپشت نتردام بسته اما در آینده سریع میرم و همه اینا رو میخونم. واقعا ممنون از توضیحات عالییی😘
دقیقااا من سر جنایت و مکافات واقعا فسفر می سوزوندم تا بفهمم هر اسمی که نوشته داره کیو میگه:))
 
شاهنامه دوست دارم.
همین دیگه هیچ کتابی تو عمرم نخوندم جز شاهنامه
 
اکو هم خیلی جالب بود بنظرم نمیدونم گفتم یا نه
جلد دومش یجاییش اشکمو دراورد که الان یادم نمیادش:((
 
از مقدار نام آشنا بودنش اطلاعی ندارم ولی "کوری" خیلی داستان عجیبی و جالبی داره،
خودم از کتابخونه خالم پیداش کردم و بعد متوجه شدم که مثل اینکه خیلی مطرح بوده تو زمان خودش
نویسندش یه آقای پرتغالی به نام ژوزه ساراماگو بوده که گویا برنده نوبل ادبیات بوده
کلا کتاباش اکثرا اینطورین که سه خطیشونو میخونی زارت قلابت گیر میکنه به موضوعاتش ;))
 
۴۸ قانون قدرت
قورباغه ات را قورت بده
روانشناسی تاریک
و امثالهم

دلیل علاقه بع این سبک کتاب ها: اوضاع جامعه
 
کتاب عقاید دلقک رو چندبار خوندم و دوسش دارم
چون از موضوعات مختلف صحبت میکنه و تمرکز داستان روی یه چیز نیست. هربار بعد از خوندنش هم یه غم و سنگینی خاصی رو دلم میزاره. برای من یه چیزی تو مایه های مزه زندگی واقعی هس.
 
خب راستش من از طریق کتاب سپید دندان با کتاب خوندن آشنا شدم و از اونجا تصمیم گرفتم که رمان بخونم
اینکه چطور سپید دندان شد رو راستش دقیق یادم نیست فکر کنم خودم کنجکاو بودم بخونم، نمیدونم:)😁
اما بعد از اون خیلی یه دفعه ای علاقه مند به ادبیات ایران شدم
محمود دولت آبادی: جای خالی سلوچ
دلیلش هم اینه که باعث میشه خودتون رو داخل یک زندگی متفاوت تر از الان تون تصور کنید
 
۱۹۸۴ خیلی رمان حقیه
 
یکی از نویسنده های مورد علاقه ام توی دوران کودکی ار.ال.استاین بود. انگار همه ی کتاب های ترسناک کتابخونه مال همین نویسنده بود. هر دفعه که میرفتم کتابخونه حداقل ۲ تا از اینجور کتابا میگرفتم‌.
زیاد کتابی رو به عنوان کتاب مورد علاقه توی خاطرم نیست چون که هر کتاب به آدم یه چیزی یاد میده و انصاف نیست که تاثیر کتابی رو توی زندگیم کمرنگ بدونم.
ولی یک کتاب خوندم به نام مومو. توی این کتاب مردم زمان خودشون رو میدادن به اشخاصی که ادعا میکردند که میتوانند وقت آنها را بگیرن و در آینده به آنهاپس بدهند. پس با این روند مردم سعی میکردند کار هایی که به نظرشون بی اهمیت بود رو کمتر کنند. مثل آب دادن به گل ها، لذت از مسیر، خوش و بش با بقیه و ... که به من یاد داد که خیلی چیز ها توی زندگی مهم هستن و اگه نباشن زندگی حوصله سر بر میشه‌.
یک کتاب دیگه هم کتابخانه نیمه شب بود. این کتاب به من یاد داد که شاید اگه از یه مسیر دیگه زندگی رو طی میکردیم از الان اوضاع بد تری داشتیم.
 
ولی حتما یه نگاه به کتاب اولدوز و کلاغ ها یا ماهی سیاه کوچولو بنداز، هردوتاشون کوتاه حساب میشن ولی با هر کلمه یک حقیقت زندگی رو به بهترین شکل توضیح دادن.
 
Back
بالا