کاش...

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع طوطو
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
کاش الان میتونستم برم قدم بزنم بیرون کاش شبا اینقدر ناامن نبود
کاش شب و تاریکی اینقدر نماد چیزای بد و ... نبود ترسناک نبود
کاش شبها...
میدونم الان باید خواب باشم ولی خب
 
کاش می‌شد نه من، نه خانواده‌ام، نه حتی آدم‌های دور زندگی‌ام نمی‌دونستن «خاورمیانه و ایران» کجاست…
 
کاش اون، هم دانشگاهیم بود. هر روز یواشکی نگاش میکردم.
 
کاش انقدر به فردایی که معلوم نیست باشه یا نه فکر نکنم
کاش می‌شد از لحظات عمرم لذت ببرم
 
کاش وقتی ذوق میکنم دارم قبل ۱۲ میخوابم یهو ۲ نشه .
 
کاش نیرویی داشتم تا بتونم پرواز کنم و اوج بگیرم چشمام رو ببندم از برخورد نسیم به صورتم و اوج گرفتن لذت ببرم
 
کاش میشد دستمونو ببریم تو قلب یکی و ببینیم واقعنی دوستمون داره یا نه.
 
کاش فردا روز خوبی باشه
 
کاش همسایه ی دیوار به دیوارم بودی ، هر وقت که غذا درست میکردم یه بشقاب سهم تو بود.
 
کاش میشد پولدار میشدم
 
کاش قدر وقتم را میدونستم
 
You must log in or register to reply here.
Back
بالا