بعد از کنکور (فارغ شدن از درس) خواهیم داشت...

[Atbin]

بعد کنکور ؟ تنفس . تنفس . تنفس . شاعرانه بنویسم ؟
تنفس هوایی که بوی گند قلمچی ندهد .
تنفس هوایی که بوی تعفن جمع بندی ندهد .
تنفس هوای اتاقی خالی از کتاب های خیلی سبز و گاج .
تنفس در اتاقی که روی دیوارهایش برگه های مسخره برنامه نیست .
تنفس در اتاقی که در آن شاهنامه و زمستان خوانده میشود .
نه در اتاقی که به اجبار در آن شعرهای مسخره آقای اسفندقه و مثله خوانده میشود :/

 

[ید]

کلاس خود آرایی

 

[Chandler.]

از روزمردگی و روزای تکراری و فرجه های دوهفته ای کانون در میام وزندگی میکنم!

 

[قاصدک آبی]

میرم برای کارتم رمز دوم میگیرم و بعدم کتاب سفارش میدم خیلی وقته کتاب کاغذی نخوندمو خیلی ذوق دارم.

 

[Nemesys]

[از اونجا که منم یه کنکوری 1400 ام] دفاع میکنم بعد معرفیامو میگیرم و بعد از فارغ التحصیلی دو سه تا از استادامو میکشم یا در حالت ایده آل کل اون دانشکده رو به آتیش میکشم. بعدش معافیتم رو میگیرم (اگه پزشکی نشد روانپزشکی که میشه) و در طول این دو ماه این سخن جناب سعدی که "نبود از مسکری که نخورد و منکری که نکرد" رو جامه عمل میپوشونم.
بالاخره وقت میکنم که فرانسه رو ادامه بدم. سعی میکنم تدریس رو دوباره شروع کنم. مسافرت میرممممممممم. واکسن میزنم. (هرچی دادن! من اصلا میخوام به مارمولک تبدیل بشم، ولی مارمولکی که میتونه با خیال راحت میله اتوبوسو لیس بزنه)
شاید حوصله کنم و یه نرم افزار یاد بگیرم. شااااااااااااید.

پ.ن. نه میله اتوبوسو لیس زدن فانتزیم نیست، مثاله.

 

[Sara.kh]

به وزنی که می‌خوام می‌رسم.
اون کتاب و اون یکی کتاب و اون یکی دیگه رو که خیلی وقت می‌برن می‌خونم.
کتاب و جزوه‌های المپیاد رو یه مروری می‌کنم و اگه شد جایی تدریس می‌کنم.
موهام رو رنگ می‌کنم .__.
اون کتابا رو می‌خرم و مطمئن نیستم وقت کنم بخونمشون ولی خب.
این نقاشیه رو تموم می‌کنم :‌|
می‌خوابم، باز می‌خوابم و باز هم می‌خوابم.

 

[alihhh]

بعد از کنکور و فارغ التحصیلی خواهید داشت :
کوییز، تمرین پروژه به مقدار کافی تا دلتون فرصت نکنه تنگ دبیرستان بشه

 

[Farnaaaz]

شروع میکنم به وزن دلخواهم برسم.
ارتباط هام رو سر و سامون میدم.
با مامانم خیاطی یاد میگیریم.
آشپزی یاد میگیرم که هردفعه یا غذا شفته نشه، یا بی نمک و شور نشه یا ته نگیره یا آشپزخونه نره رو هوا.
ورزش میکنم.
شروع میکنم کتاب هایی که نشون کردم رو بخونم.
دوره ی جدید خوب اگه پیدا کردم ثبت نام میکنم.
کلاس های قبلی رو مرور میکنم و کتاب هاشون رو میخونم.
مینویسم و مینویسم و مینویسم
(:

پ.ن: لیستم طولانی تر از ایناست (= طوری که فکر کنم تو زندگی فعلی و زندگی بعدیم هم نرسم همش رو انجام بدم. (=

 

[first amir]

یادش بخیر

این تاپیک رو ما سال ۹۳ راه انداختیم
و نکته این بود که بچه ها با عللللم به این که هیچکدوم از این کار ها رو نخواهند کرد ، برنامه هاشون رو پست میکردن

 

[whale]

مهم‌ترین برنامه‌ام اینه که یک ماه تموم فقط بخوابم.

 

[Karenn]

Up

 

[el_na_z]

امیدوارم کنکور سال اول قبول شم، وگرنه بدجور ضربه میخورم! و مجبور میشم دوباره این بدبختی ها رو ادامه بدم.
اول از همه این چشمامو عمل میکنم، والا خسته شدم از این دنیای تار و سفید!
بعدش میرم رانندگی یاد میگیرم و گواهی نامه بگیرم.
تا میتونم رمان میخونم خیلی دلم برا رمان خوندن تنگ شده.
اون رمانی که دارم مینویسم تمومش میکنم و تغییر و ویرایشش میدم(خیلی دوس دارم به چاپ برسه)
خودمو میندازم تو بیخیالی مطلق
و هزار حسرت دیگه که بخاطر این کنکور لعنتی گوشه دلم جا خوش کردن....

 

[Kallinu]

بدون ترتیب؛
. نصب اون بازیا... T-T
[ Genshin Impact , MLBB ]
. نصب اپلیکیشن‌هایی که هیچ‌وقت نصب نکردم
. خالی کردن تمام مراکز خرید-گردشگری استان به اتفاق خانواده و دوستان
. یاد گرفتن رانندگی، نوازندگی، زبان، آرایشگری، آشپزی، نقاشی
. رمان خوندن
[هر چیییی هر چیییییییییی]
. تلاش برای فعالیت در حوزه‌ی نشر و کتاب و این چیزها
[ویراستاری T-T]
. رنگ کردن پائین موهام --
. وب‌گردی زیاد، یوتیوب‌گردی زیاد، پینترست‌گردی زیاد؛ در مجموع، هدر دادن اینترنت به شکل کاملا گسترده و بی‌هدف
[حالا نه کاملاً هم بی‌هدف]
. در نهایت هم یک هارد یک ترابایتی می‌خرم و به رویای دیرینه‌م در باب داشتن کلکسیون فیلم و سریال و انیمه جامه‌ی عمل می‌پوشونم *-*

 

[بابونه.]

۱.کویر گردی و کوه نوردی رو حتما شروع میکنم.نه.
۲. تصمیم جدی برای شروع ساز رو داشتم کمانچه یا سه تار گزینه مناسبی ان.در نامناسبترین شرایط ممکنم.فلذا نه.
۳. گواهینامه بگیرم.اگه تصمیم برای پشت موندن باشه نه.
۴. کار کیک پزی رو دوباره شروع کنم بتونم سفارش بگیرم.دریغ از پشیزی حوصله.مزخرفن برام.حداقل الان و نه.
۵‌. این یکی شکنجه طوره بطوری که چندروز بعد کنکور رو همه سریالای لیستم رو ببینم خیالم راحت بشه ._. حرف ناشتا زدم اینجا : )))) کلا فقط یه سریال دیدم اونم فصل پنجش مونده.همیننننننن.لیستمم گم کردم تازه : >
۶. یه سری مسافرتای جمع دوستانه ام هست که حتما باید برم.حوصله خودمم ندارم.خداحافظی.(البته اگه پیش بیاد شاید برم).اما در حال حاضر هیچی.
۷. یادگیری احتمالا آلمانی یا فرانسوی کنار انگلیسی
البته بیشتر باید تحقیق کنم.تحقیق نکردم و همینطوری با روال مریض گونه پیش میرم فعلا.
۸. ورزش بیشتر سعی میکنم فیتنس و بدنسازی رو ادامه بدم.
این یکی واقعا زر مفته

همینا فعلا"-:


+یادم اووووومد

۹.تصمیم جدی برای برنامه نویسی.حسن ختام خوبی بود.نه نه نه.

تاپیکی برای نشون دادن درصد موفقیت نداریم؟ : ))))

درکل همه شون با شکست مواجه شدن ^____^

 

[Krypton]

!Up