• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

عصر جدید

عصر جدید ؟

  • موفق

    رای‌ها: 100 60.6%
  • نا موفق

    رای‌ها: 65 39.4%

  • رای‌دهندگان
    165

جوجه

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
986
امتیاز
1,994
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2 تهران
شهر
کرج . ری. تهران
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
دانشگاه تهران و دانشگاه ع.پ. ایران
رشته دانشگاه
روان شناسي باليني
آقا من جدی هیچی از موسیقی نمی فهمم ، ولی این پارسا خائف صداش روحم رو که نمی نوازه هیچ ، زنگ هم می زنه تو سرم. بعد می بینم اطرافیانم هی می گن چه خوبه، تعجب میکنم.


فکر کنم بشیر، طراح برنامه است. یه بار داشت می گفت چه امکان هایی رو داشتیم و چیا رو نداشتیم و تو یه مصاحبه ای.
 

behnaz81

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
642
امتیاز
9,005
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1400
دانشگاه
شهید رجایی
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
خب تقلید چه اشکالی داره
همین برنامه پرشین گات تلنت خب بنظرم خیلی کیفیتش از عصر جدید پایین تره و راه به راه زنگ طلایی میزنن
داوراشم که فقط ابی خوبه بینشون و درست حسابی نظر میده

هرچند با تقلید خیلی مخالفم ولی در نظرم این تقلید بسی جذابه
و اونایی ساختنش جسور بودن که تمام انتقادات رو تصور کردن بعد اون کارت طلایی تبدیل به زنگ طلایی شده
نمیدونم
اینم نظر منه
نمیگم تقلید خوب نیست ولی داشتم به اون دوستی جواب میدادم که گفتن تقلیدشون کمتر شده
بله پرشین گات تلنت خیلی خیلی بد تر از عصر جدیده و من اصلا اونو ملاک قرار نمیدم
AGT یا BGT ملاکای اصلی من هستن چون بیشتر اونا رو دیدم


موضوع دیگه ای که وجود داره اینه که توی صدا و سیمای ما خیلی محدودیتای عجیب و غریبی وجود داره که به نظر من توی هیچ کشور دیگه ای نیست ساز رو نمیتونن نشون بدن زن ها نمیتونن خواننده باشن رقص مجاز نیست و حتی نمیتونن با سیاست کشور شوخی کنن همه ی اینا دست به دست هم میدن که اگه حتی سازنده هم بخاد یه برنامه ی بهترو برای مردم بسازه نتونه و البته مردم ترجیح بدن به جای این برنامه برنامه های خارجی رو انتخاب کنن
پ.ن: میدونم اینا هیچ کدوم تقصیر سازنده نیست
 

هاینتس

کافرِ مُزلف | فاحشه
ارسال‌ها
530
امتیاز
8,051
نام مرکز سمپاد
شهر
سال فارغ التحصیلی
0000
یه مقاله ای میلاد دخانچی(مجری برنامه ی جیوگی) درباره ی عصر جدید نوشته جالبه بخونیدش:
چرا عصر جدید تنها یک برنامه تلویزیونی نیست؟
در روزگار بحران عدالت اجتماعی و نابه سامانی در سیاست خارجی تنها راه مهار جمعیت، “سرگرم” کردن و خالی کردن فشارهای اجتماعی به طرق قابل مذاکره است‌./سرگرمی به مثابه ژانر چند خاصیت مهم داشت. اول اینکه “سرگرم” می کرد دوم اینکه امکان گفتگوی راست جدید با سلبریتیها و کنترل آنها را فراهم می آورد و هم اینکه به لحاظ سیاسی و اجتماعی هزینه ای را متوجه جریان اصولگرا نمی کرد/کارکرد اصلی تلنت شوها تقویت اقتصاد صنعت فرهنگ سرمایه داری، کشف استعدادها برای معرفی به کمپانیهای فرهنگی اقتصادی و البته سرگرم سازی و کنترل اجتماعی است. تلنت شو ها همانند همه ژانرهای سرگرمی در عین حال که ارزشهای جهانی شدن را ترویج می کنند، “سر” جامعه را “گرم” می کنند /در واقع راست جدید این پیام را به جامعه می دهد که “اگر می خواهید شبیه آمریکاییها زندگی کنید ما خود این امکان را فراهم می آوریم.” به واسطه تلنت شو، راست نه تنها نیاز دیده شدن استعدادها را ارضا می کند بلکه با ایجاد استاتیکی خنثی از منظر سیاسی، امکان طرح سؤالات در باب اقتصاد سیاسی و وضعیت موجود را به تعویق می اندازد و آن را غیر ضروری جلوه می دهد. بدین واسطه راست هم می تواند “سر” جامعه را “گرم” نماید هم خود را مشروع و البته امروزی جلوه دهد. این لحظه تولد عصرجدید به مثابه یک برنامه تلویزیونی است، برنامه ای که کارکرد آن ذیل یک دکترین کلان هرچند ناخودآگاه برای مدتها مورد جستجو بوده است./راست جدید مجری و تهیه کننده این برنامه که اعتبار و شهرت رسانه ای خود را از برنامه های افطار در ماه رمضان اخذ کرده بود در استخدام دکترین خود درآورد. با این انتخاب، راست جدید از ظرفیتی که قبلاً درخدمت محتوای رسانه ای با محوریت مذهبی-اجتماعی بود به نفع پیشبرد پروژه های سرگرمی بهره برداری کرد. مجری برنامه نیز از این فرصت استفاده کرد تا برعکس نمونه های جهانی که در آن داوران قصه تلنت شو را پیش می برند و در عمل تلنت شو بدون مجری است، نقش خود را بسط دهد و طبق سناریوی برنامه همواره در جایگاه منجی در تضاد بین استعدادها، داوران و مخاطب ظاهر شود و همیشه قهرمان قصه باقی بماند/داوران این تلنت شو به هیچ وجه فرآیند انتخاب استعدادها در مناسبات واقعی سرمایه داری را نمایندگی نمی کردند چرا که سه تن از داوران تنها چهره بودند و درباره پیشینه حرفه ای آنان به عنوان استعداد یاب و ستاره ساز و تهیه کننده اطلاعاتی در دست نیست. داور چهارم این مجموعه نیز که از منظر فرهنگ عامه بیشتر سلیقه راست جدید را نمایندگی می کرد/راست همچنین توانست مسأله اصلاحات ساختاری، بن بست های سیاسی و اقتصادی و گفتگوی سخت و جدی درباره وضعیت حکمرانی را بار دیگر به تعویق بیندازد و با همزمانی فینال این برنامه با بازنمایی بعضی برخوردهای قضایی، تلویحاً این پرسش را از جامعه بپرسد: آیا فکر نمی کنید که باید به راست جدید رأی می دادید؟ (و یا آیا فکر نمی کنید که باید به راست جدید رأی بدهید؟)


عصر جدید یک برنامه تلویزیونی نیست، عصر جدید اسم رمز دکترین امنیت ملی “جدیدی” است که چند سالی از طراحی اولیه آن می گذرد و هم اکنون دوره آزمایشی خود را طی می کند. درباره آگاهانه بودن این دکترین گمانه زنی های مختلفی وجود دارد اما صحنه تحولات عرصه سیاست و فرهنگ در ایران خبر از شکل گیری گفتمانی جدید می دهد. به موجب این گفتمان میلیتاریستی سرمایه داری که از دل جریان اصولگرایی برآمده است:

در روزگار بحران عدالت اجتماعی و نابه سامانی در سیاست خارجی تنها راه مهار جمعیت، “سرگرم” کردن و خالی کردن فشارهای اجتماعی به طرق قابل مذاکره است‌. با کم کردن محدودیتها، فروگذاری از حساسیت های ایدئولوژیک و افزایش ابتکار عمل در عملیات قضایی رسانه ای امنیتی باید احساس حل مشکل را ایجاد کرد و بدینوسیله جامعه را آرام کرد.
شکل¬گیری این دکترین نتیجه برخورد دو جریان کم و بیش موازی در جبهه اصولگرایی است. اولین جریان که گرایش به بخش خصوصی و نهادهای نظامی دارد حدود سه سال پیش توانست صدا و سیما را به تسخیر خود درآورد.۱ جریان دوم از بعد از شکست در انتخابات سال ۹۶ به پوست اندازی جریان اصول گرایی اندیشه کرد و با معرفی مفهوم نو اصول گرایی از تغییر راهبردهای خود پرده برداری کرد. این دو جریان که با شبکه جوانان هواداران غلامعلی حداد عادل، محمدباقر قالیباف و سعید جلیلی همپوشانی هایی دارند همدیگر را در میانه میدان ملاقات کرده و با ائتلاف با یکدیگر راست جدید را رقم زده اند. “عصر جدید” دکترین جدید راست جدید است.

مهدی سالمی،شهاب اسفندیاری،محمد سرشار و مسعود معینی پورراست جدید:
راست جدید برخلاف تعلقش به جبهه اصولگرایی، در واقع “اصولگرا” نبوده بلکه برعکس به شدت پاراگماتیست و عملگرا است و گرایش به اصول و آرمان خواهی را تنها ذیل عملگرایی و شبکه منافع تفسیر می کند. همچنین راست جدید به فرم های مدرن و امروزی گرایش دارد و علاقه زیادی به مواجهه معرفتی با مقوله های جهان جدید ندارد. راست جدید تنها به این می اندیشد که “چه چیزی جواب می دهد، چه چیزی می فروشد، چه چیزی عمل می کند و چه چیزهایی به درد می¬خورد؟” برای راست جدید، اصول گرایی راست سنتی به نوعی محل پرسش است و لذا طبیعت، نیروها، مذهب، سیاست داخلی و خارجی بیشتر در جایگاه ابزار موضوعیت دارند. بنابراین عمل گرایی و استخدام فرمهای امروزی که هر چه بیشتر امکان انقطاع تشابه راست جدید با راست سنتی را ایجاد می کنند از ویژگی های این گفتمان است.۲

مسأله راست جدید:
راست جدید در کنار فساد ساختاری با سه مسأله جدی روبرو است:

  1. مشکلات اقتصادی و بحران فاصله طبقاتی و عدالت اجتماعی
  2. بحران حل نشده سیاست خارجی و تحریم ها
  3. بحرانهای سبک زندگی طبقه متوسط و گرایش جامعه به فرآیند جهانی شدن. راست جدید بر این باور است که از منظر سیاسی امکان حل دو مشکل اول را ندارد چرا که حل ریشه ای این دو، در پس اصلاحات ساختاری ریشه ای و در نتیجه زوال اصول گرایی کنونی نهفته است.


همچنین جامعه ریشه دو مشکل اول را در ناکامیهای اصلاح طلبان می داند و لذا فعلاً دامن راست از ناکامیها در دو سطح اول کم و بیش پاک است. بنابراین حضور اصلاح طلبان در قدرت دولتی این فرصت را ایجاد می کند تا راست جدید خود را احیا کرده و به ابتکار عمل خود در عرصه کنترل اجتماعی اندیشه کند و اینجا لحظه ملاقات راست جدید با مسأله سوم یعنی گرایش طبقه متوسط به فرآیندهای جهانی شدن است.

راست جدید و فرآیندهای جهانی شدن:
از دیرباز یکی از چالشهای اصلی گفتمان راست، مسأله جهانی شدن بوده است. به دلیل گرایشهای سنتی و مذهبی اصولگرایان، جامعه، راست را مانع فرآیند جهانی شدن و دسترسی به ظواهر دنیای مدرن تلقی می کرده و همین باعث شکاف بین این جریان و بدنه اصلی جامعه بوده است. در این میان راست جدید به تکاپو افتاده تا این مشکل دیرینه جریان اصولگرایی را حل نماید و اینجا منش و الگوی مدیریتی محمدباقر قالیباف به عنوان باتجربه ترین سیاستمدار اصولگرایان به شدت کارساز آمده و به عنوان یک الگو نقش آفرینی می کند.

بنابراین با تأسی به منش قالیباف، گرایش به فرمها و ظواهر مورد پسند در سیاق فرایندهای جهانی شدن و سرمایه داری گلوبال، التزام حداقلی به معیارهای فقهی برای مهار روحانیت و به حاشیه راندن مباحث معرفتی که به هر نوعی با این راه حل تقابل دارد ارکان اصلی این مدل را رقم می زند.راست جدید اما می داند که نمی تواند تنها به عنوان صادرکننده مجوز گرایش جامعه به فرآیندهای جهانی شدن نقش آفرینی کند که اگر فقط مجوز صادر کند اصلاح طلبان اولین کاندید پیشبرد چنین پروژه ای هستند.

قالیباف و علی عسگری
در چنین شرایطی تنها یک انتخاب باقی می ماند: راست جدید خود به عنوان متولی فرآیند ایجاد ظواهر جهانی شدن و آمریکایی سازی وارد میدان شود. بنابراین اگر راست قدیم مخالف ظواهر جهانی شدن بود، راست جدید خود را متولی تحقق ظواهر آن می داند. تبدیل شدن به متولی به جای مخالف با ظواهر جهانی شدن و ترویج سبک زندگی آمریکایی چند کارکرد مهم دارد:

اول) خواهش های طبقه متوسط را در شبیه شدن به فرآیند جهانی شدن برطرف می سازد.

دوم) پیامدهای اقتصادی و اجتماعی سیاستهای کنونی را بر گردن اصلاح طلبان می اندازد

و سوم)‌ امکان ارتباط گیری با طبقه متوسط مدرن را برقرار کرده و این امکان را ایجاد می کند که راست جدید خود را به عنوان تنها آلترناتیو وضع موجود معرفی کند. اهمیت ایجاد ارتباط با طبقه متوسط شهری، راست جدید را متوجه اهمیت “گفتگو” با این قشر می کند و اینجاست که گفتگو نه یک ارزش جامعه مدنی بلکه به عنوان حربه کنترل طبقه متوسط مورد استقبال راست جدید قرار می گیرد.

پیشینه و اهمیت گفتگو:
اولین بار سیدمرتضی فاطمی ، سردبیر سابق مجله اصولگرای پنجره و نزدیک به طیف حداد، زاکانی و قالیباف از اهمیت گفتگو در برنامه تلویزیونی شبکه افق صحبت به میان آورد. او شعار برنامه خود را “چاره ای جز گفتگو نداریم” انتخاب کرد هر چند دقیقاً معلوم نبود چه کسی با چه کسی و برای چه هدفی قرار است گفتگو کند. یک نکته اما واضح بود و آن اینکه وقتی مجری شبکه تلویزیونی که بودجه آن توسط دستگاههای نظامی تأمین می شود از “گفتگو” صحبت به میان می آورد، ضمیر محذوف “ما” در جمله “چاره ای جز گفتگو نداریم” اشاره به راست جدید دارد.

شعار “چاره ای جز گفتگو نداریم” یادآوری می کند که راست جدید اهمیت پرهیز از تک صدایی و گرایش به گفتگو با دیگری های خود و طبقه متوسط را متوجه شده است. البته نقل مکان مرتضی فاطمی از مجله به تلویزیون یک تغییر دیگر را نیز برملا می کرد و آن به رسمیت شناختن اهمیت صدا و سیما به عنوان یک بستر رسانه ای برای راست جدید بود.

راست جدید که در ابتدا کنش خود را با برنامه ها و موضوعات معرفتی آغاز کرد بعد از شکست کامل این حربه در شبکه افق، تاکتیک خود را مورد ارزیابی قرار داد و برای بسط نفوذ خود ورود به عرصه سرگرمی را برگزید. مرتضی فاطمی نیز که خود در قامت یک ژورنالیست وارد تلویزیون شده بود در نهایت به برنامه عامه پسندی نظیر اختیاریه و ساخت سریال طنز و فیلم سینمایی روی آورد و این قطعاً استعاره مهمی در تطور راست جدید محسوب می شد. در واقع کیس مرتضی فاطمی و آمدن او از روزنامه به تلویزیون و بعد نقل مکان از برنامه معرفتی به برنامه های سرگرمی و سریالهای طنز از یک تغییر راهبردی هرچند ناخودآگاه در جبهه نئواصولگرایی خبر می داد.۳

حال با ورود به عرصه سرگرمی راست جدید می توانست خود را نه سیاه و نه سفید بلکه خاکستری نشان دهد و با مردم وارد “گفتگو” شود.

چرا سرگرمی:
سرگرمی به مثابه ژانر چند خاصیت مهم داشت. اول اینکه “سرگرم” می کرد دوم اینکه امکان گفتگوی راست جدید با سلبریتیها و کنترل آنها را فراهم می آورد و هم اینکه به لحاظ سیاسی و اجتماعی هزینه ای را متوجه جریان اصولگرا نمی کرد. البته باید ورود سازمان اوج به ساخت سریال “پایتخت پنج” و ریالیتی شوهای مختلف نظیر “فرمانده” و “خانه ما” را از پیش قراولان این جریان محسوب کرد.۴

بعدها محمدحسین مهدویان و محمود رضوی نیز به این خیل پیوستند و مناسبات سرگرم کننده را بر اقتضائات معرفتی در فیلم های خود ترجیح دادند. سیدعلی احمدی از نزدیکان قالیباف نیز به خندوانه پیوست تا استندآپ کمدی را به یک ژانر مقبول در سیاست فرهنگ جمهوری اسلامی تبدیل کنند. طبیعی است که اینها تنها چند مثال اند، اما همه از یک وفور و گرایش یکباره به ژانر سرگرمی توسط راست جدید حکایت می کنند. ۵

در این میان بود که رئیس بسیج سازمان صدا و سیما نیز به عنوان مدیر جدید شبکه سوم انتخاب گردید، مدیری که معدل جریان قالیباف، جلیلی و حداد بود و حال باید پروژه راست جدید را در پیشبرد ژانر سرگرمی تکمیل می کرد. او ابتدا شانس خود را با برنامه “برنده باش” و همکاری با محمدرضا گلزار امتحان کرد و همزمان به استخدام ژانر تلنت شو علاقه نشان داد.۶

تلنت شو


تلنت شو:
تلنت شوی تلویزیونی ژانری است با قدمت کمتر از بیست سال که در آن استعدادها روی صحنه رفته و هنر خود را به قضاوت مخاطبان و داوران می گذارند. تمرکز تلنت شوها روی هر نوع استعدادی نیست، بلکه تلنت شوها استعدادهایی که امکان سرگرمی و مطربی را در گونه هایی نظیر خوانندگی، شعبده بازی، اکروبات، شیرین کاریهای خیره کننده هنری و … دارند شامل می شود. حضور داوران در تلنت شو نیز استعاره¬ای است از فرآیند پشت صحنه ستاره سازی و قضاوتهایی که هر ستاره در فرآیند ستاره شدن باید تجربه کند.

از این منظر حضور داوران، تلنت شوها را به ریالیتی شو تبدیل می کنند چرا که مخاطبان می توانند فرآیند انتخاب و حذف استعدادها را شاهد باشند. از آنجا که داوران قرار است شرایط واقعی را رقم بزنند معمولاً چینش داوران منافع کمپانیهای صنعت و فرهنگ، تهیه کنندگان و استعدادشناسان را نمایندگی می کند. البته که نوع قضاوت داوران خود قسمتی از شو و وجوه سرگرم کننده آن است و این امکان را فراهم می آورد تا مخاطب بین داوران و استعدادها دست به انتخاب و همزاد پنداری بزنند.

کارکرد اصلی تلنت شوها تقویت اقتصاد صنعت فرهنگ سرمایه داری، کشف استعدادها برای معرفی به کمپانیهای فرهنگی اقتصادی و البته سرگرم سازی و کنترل اجتماعی است. تلنت شو ها همانند همه ژانرهای سرگرمی در عین حال که ارزشهای جهانی شدن را ترویج می کنند، “سر” جامعه را “گرم” می کنند تا در روزگار نابه سامانیهای مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی توجه جامعه به سمت ستاره ها، نحوه تولد آنها و بهره بردن از استعدادهای شان برای سرگرمی جلب شود.

تلنت شوها همچنین میل به دیده شدن را در استعدادها ترغیب می کنند و به جامعه می قبولانند که امکان برابر برای به ظهور رسیدن استعدادها وجود دارد و لذا عدم شکوفایی استعدادها در مناسبات اجتماعی و اقتصادی ریشه نداشته بلکه این “خود” افرادند که مسئولند. این تمرکز بر دیده شدن و خود را محور دانستن و تلاش برای تبدیل به کارآفرین خود شدن، تلنت شو را در ردیف ساز و کار رسانه ای عصر نئولیبرال نیز قرار می دهد.


اینکه فرهنگ ایرانی اسلامی در پیشینه خود چگونه با مفهوم استعداد هنری روبرو می شده است احتیاج به کاوش دارد اما یک مرور کلی مفاهیمی نظیر مطرب، نمایش های تخت حوضی، نمایشهای موزیکال و تا حدودی فیلم فارسی را به ذهن می آورد، مفاهیمی که البته همه از منظر نخبگان گونه هایی مذموم و وابسته به فرهنگ عامه و سطحی تلقی می شوند. اینکه آیا تلنت شوی ایرانی را باید ادامه فرهنگ مطربی قلمداد کرد یا خیر، قابل بررسی است اما نمی توان از پیشینه جایگاه سرگرمی در فرهنگ ایرانی برای شناخت تلنت شوی ایرانی غافل شد.

عصر جدید


راست جدید و تلنت شو:

تلنت شو این امکان را به راست می دهد که در روزگار نابه سامانی سیاسی و اقتصادی برآمده از ناکامی های قدرت در عرصه تحقق عدالت اجتماعی و سیاست خارجی که اصلاح طلبان مسئول آن شناخته می شوند با جامعه وارد گفتگو شده و نیازهای طبقه متوسط به فرآیندهای جهانی شدن را ارضا نماید. به واسطه تلنت شو راست جدید به جامعه این پیام را می دهد که برعکس تصور غالب، راست نه تنها مانع خواهش و لذت و فرآیند آمریکایی-سازی جامعه نیست، بلکه خود متولی آن است.

در واقع راست جدید این پیام را به جامعه می دهد که “اگر می خواهید شبیه آمریکاییها زندگی کنید ما خود این امکان را فراهم می آوریم.” به واسطه تلنت شو، راست نه تنها نیاز دیده شدن استعدادها را ارضا می کند بلکه با ایجاد استاتیکی خنثی از منظر سیاسی، امکان طرح سؤالات در باب اقتصاد سیاسی و وضعیت موجود را به تعویق می اندازد و آن را غیر ضروری جلوه می دهد. بدین واسطه راست هم می تواند “سر” جامعه را “گرم” نماید هم خود را مشروع و البته امروزی جلوه دهد. این لحظه تولد عصرجدید به مثابه یک برنامه تلویزیونی است، برنامه ای که کارکرد آن ذیل یک دکترین کلان هرچند ناخودآگاه برای مدتها مورد جستجو بوده است.

تولد عصرجدید:
البته راست جدید این امکان را داشت تا مفهوم کلی استعدادیابی را از رخدادهای رسانه ای دنیا اخذ کرده و با توجه به نیازهای بومی در تعریف استعداد، مواجهه با استعداد، کشف استعداد و بازنمایی آن برنامه ای متفاوت را طراحی کند. این یعنی تلنت شوی ایرانی می توانست تلقی جدیدی از استعداد، جایگاه داوران و رابطه مخاطب و مردم به جامعه معرفی کند و به تبع آن به فرم متفاوتی برسد، فرمی که تنها در ایده کلی از قاعده جهانی تلنت شو پیروی می کرد و در تعریف اینکه استعداد چیست، چگونه باید آن را کشف کرد و به آن پر و بال داد از آموزه های بومی بهره جوید. تلنت شوی ایرانی می توانست با الهام گیری از گونه تلنت شو، تلنت شوی دیگری را طراحی کند و چه بسا باب جدیدی در ساخت تلنت شو به روی جهانیان بگشاید. این اما مسیر انتخابی راست جدید نبود چرا که عمل گرایی راست او را همیشه بر استفاده تعجیل آمیز از ظروف پیش ساخته که امتحان خود را در بازار جهانی پس داده اند ترغیب کرده است.

ترجیح راست جدید بین جنس خارجی و جنس ایرانی پرمشکل همیشه اولی بوده است و در اتخاذ تلنت شو این قاعده نیز رعایت شد و تصمیم راست جدید در گرته¬برداری نعل به نعل از تلنت شوهای جهانی را واجد منطق کرد. این یعنی راست جدید امکان تسخیر جوهره تکنیک تلنت شو و استخدام آن به نفع اقتضائات بومی را داشت ولی از آن سر باز زده و ترجیح داد دکترین عصر جدید خود را با کمترین ریسک پیش ببرد. بدین سان عصر جدید متولد گشت، برنامه ای که در فرم شباهت های زیادی در میزانسن، حرکت دوربین، دکور، صدای زنگ داورها و … به نمونه های مشابه جهانی داشت، پدیده ای که بیش از پیش از تلاش راست جدید برای ارضای سلیقه طبقه متوسط و باج دادن به آن در گرایشهای جهانی شدن پرده برداری می کرد. تلنت شوی ایرانی اما سه ویژگی منحصربه فرد داشت:

مجری تلنت شو:


راست جدید مجری و تهیه کننده این برنامه که اعتبار و شهرت رسانه ای خود را از برنامه های افطار در ماه رمضان اخذ کرده بود در استخدام دکترین خود درآورد. با این انتخاب، راست جدید از ظرفیتی که قبلاً درخدمت محتوای رسانه ای با محوریت مذهبی-اجتماعی بود به نفع پیشبرد پروژه های سرگرمی بهره برداری کرد. مجری برنامه نیز از این فرصت استفاده کرد تا برعکس نمونه های جهانی که در آن داوران قصه تلنت شو را پیش می برند و در عمل تلنت شو بدون مجری است، نقش خود را بسط دهد و طبق سناریوی برنامه همواره در جایگاه منجی در تضاد بین استعدادها، داوران و مخاطب ظاهر شود و همیشه قهرمان قصه باقی بماند. البته این گمانه زنی وجود دارد که راست جدید در شرایط تثبیت در صدد حذف مجری و یا جایگزینی تیم سازنده برآید.


داوران:
داوران این تلنت شو به هیچ وجه فرآیند انتخاب استعدادها در مناسبات واقعی سرمایه داری را نمایندگی نمی کردند چرا که سه تن از داوران تنها چهره بودند و درباره پیشینه حرفه ای آنان به عنوان استعداد یاب و ستاره ساز و تهیه کننده اطلاعاتی در دست نیست. داور چهارم این مجموعه نیز که از منظر فرهنگ عامه بیشتر سلیقه راست جدید را نمایندگی می کرد در واقع در استعاره تأییدات ایدئولوژیک و سیاسی نقش آفرینی می کرد و غیر مستقیم این پیام را مخابره می کرد که در فرآیند انتخاب استعداد در ایران، نخبگان ریش دار جایگزین صاحبان کمپانی ها هستند.

همچنین این انتخاب این پیام را به مخاطب القا میکرد که راست نه تنها با استعداد و ژانر طرب زاویه ندارد بلکه مقوم و مؤید آن است.

محدودیتها:
در راستای عمل گرایی راست جدید، باید حساسیتهای ظاهری فقهی مورد عنایت واقع می شد و لذا تلاش می-شد تا بین گرایشهای حداقلی فقهی و اقتضائات تلنت شو توازن برقرار شود. بنابراین از تربیون رسمی این برنامه نیز تلویحاً اعلام شد که تلاش لازم برای مذاکره با محدودیت¬های فقهی انجام شده است و جامعه باید انتظار خود را از عبور از خطوط قرمز فقهی به حداقل برساند.۷

اسپانسرها:
برعکس مدلهای جهانی تلنت شو، در مدل ایرانی بانک و اپلیکیشنهای فضای مجازی به عنوان حامیان این برنامه ظاهر شدند و بیش از پیش به صدارت بانکها و زیست الکترونیکی دامن زدند. درباره وضعیت مالی این برنامه، تراکنش ها، دستمزد داوران و غیره اطلاعاتی در دست نیست اما خبرها از شکل گیری یک شرکت خصوصی استعدادیابی با نام این برنامه تلویزیونی حکایت می کند که البته صحت و سقم آن همچنان محل شک است. اپلیکیشن های حامی این برنامه نیز همه توسط شرکتهایی اداره می شوند که شبکه اقتصادی راست جدید در آن منافع مستقیم دارند.

دکترین عصر جدید:
بدین سان عصر جدید روانه آنتن صدا و سیما گشت و راست جدید توانست با جذب بیننده در ژانر سرگرمی که بنایش را قبلاً استندآپ کمدی های خندوانه گذاشته بود قدمی رو به جلو بردارد. راست در واقع توانست دکترین عصر جدید خود را به محک تازه ای بگذارد، هم منفعت اقتصادی کسب نماید و هم امکان گفتگو با جامعه را آزمایش کند.

راست همچنین توانست مسأله اصلاحات ساختاری، بن بست های سیاسی و اقتصادی و گفتگوی سخت و جدی درباره وضعیت حکمرانی را بار دیگر به تعویق بیندازد و با همزمانی فینال این برنامه با بازنمایی بعضی برخوردهای قضایی، تلویحاً این پرسش را از جامعه بپرسد: آیا فکر نمی کنید که باید به راست جدید رأی می دادید؟ (و یا آیا فکر نمی کنید که باید به راست جدید رأی بدهید؟)
آنچه باعث می شود عصر جدید در امتداد دکترین آگاه و یا ناخودآگاه راست جدید قلمداد شود غیر از بستر کلان سیاسی و اجتماعی، واکنش راست گرایان به این برنامه بوده است.

در فینال این برنامه چهره های شاخص اصولگرا نظیر حاج حسین یکتا، از چهره های مؤثر سیاست گذاری فرهنگی در نظام، حجت الاسلام قاسمیان از نزدیکان قالیباف، سعید عاملی دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی که خود تخصص دیرینه در فرآیندهای جهانی شدن و نیز رابطه خوبی با شهردار سابق تهران دارد از این برنامه استقبال کردند. جوانان طیف راست جدید نیز در کمپینی منظم به دفاع از این برنامه روی آوردند. محمد ایمانی فعال اصولگرا از لفظ اردوگاه دروغ برای شناسایی مخالفان این برنامه بهره برد و نوشت:
“این حیص و بیص، گل کردن برنامه عصر جدید آن هم با مشارکت خود مردم، نقض غیر قابل چون و چرای ادعای اردوگاه دروغ بود. فارغ از این که به درستی انتظار داشته باشیم عصر جدید در آینده و در عرصه الگوسازی، ارتقا پیدا کند و هرچه ایرانی تر، اسلامی تر و معطوف به ظرفیتهای پیشرفت ملی شود.

” مهدی محمدی فعال دیگر اصولگرا نوشت:

“عصر جدید فقط یک برنامه تلویزیونی نیست، علی فروغی هم بیش از یک مدیر شبکه است. این برنامه و شبکه ۳ الگویی است از مسیری که… [راست جدید] در گام دوم به آن سخت نیازمندند؛ مهربان با مردم و اهل ریسکهای بزرگ برای پیوند با همه جامعه بدون عدول از ارزشها و در ضمن انقلابی ماندن.”

در واقع از نگاه محمدی که به عنوان کارشناس امنیت و نزدیک به طیف اصولگرایان کلاسیک شناخته می شود عصر جدید فقط یک برنامه تلویزیونی نیست بلکه الگویی است که راست جدید برای تعامل با طبقه متوسط و در عین حال راضی نگه داشتن روحانیت به آن نیاز داشته و در حال آزمایش آن است. محمد سرشار از مدیران جوان تلویزیون نیز عصر جدید را در ادامه پروژه “آتش به اختیار” معرفی کرد و ساخت آن را در امتداد “عصر جدید جنگ” سیاسی اصولگرایان معرفی کرد.

حسین کاظم زاده، روحانی و فعال اصول گرا نیز در صفحه خود نوشت:
“اگر یک حرکتی توسط خود مردم و به صورت خودجوش طراحی شد، باید با آن همدلانه کنار آمد، این قاعده مدارا در برخورد با مردم است… عصر جدید شروع گام دوم است، نیروهای گمنام انقلابی ای که با غلبه گفتمان انقلاب در جبهه ما نقش آفرینی می کند.

” حسین لامعی، خبرنگار سینمایی که فیلم مستند او درباره احمد شاملو از شبکه سوم به تازگی پخش شده بود نیز عصر جدید را “کار بزرگی” توصیف کرد چرا که توانست مسیری “برای مردم‌شناسی و بیدار کردن ناخودآگاه قهرمانان‌اش” برای راست جدید به ارمغان بیاورد.

آنچه مابین سطوری که در دفاع از برنامه عصر جدید توسط راست گرایان جدید نگاشته شده است به چشم می آید، ارجاع به مفهوم “مردم” به مثابه یک مسأله است، مسأله و مشکلی که همیشه برای راست گرایان وجود داشته و این بار با عصر جدید در حال حل شدن است… همچنین در این رهگذر مفاهیمی مانند جنگ، اردوگاه، غلبه و ریسک و بیدار کردن نیز دیده می شود که همه از یک موضوع حکایت می کنند و آن اینکه عصر جدید تنها یک برنامه تلویزیونی نیست.

اگر برای چارلی چاپلین “مادرن تایمز” و یا عصر جدید نام فیلمی بود که در هجو دنیای مدرن و کنترل های اجتماعی و سیاسی ساخته شده بود، عصر جدید ایرانی نام عصر جدید راست و دکترین کنترل جامعه از طرق نرم و مهار نارضایتی ها در روزگار بی علاقگی مطلق صاحبان قدرت به حل مشکلات در سطح ساختاری است. با دکترین عصر جدید، راست به صحنه آمده که در کنار ساخت شاپینگ مال و ترویج سبک زندگی آمریکایی، این بار در عرصه سرگرمی پروژه خود را بسط دهد. ترویج ظواهر زیست آمریکایی، نه تنها امکان گفتگوی راست جدید با سلیقه طبقه متوسط را فراهم می آورد بلکه راست را از تراکنش های مالی و سیاسی معطوف به تغییر ذائقه عمومی جامعه نیز منتفع می کند. بدینوسیله راست هم کسب ثروت می کند و هم اعتبار سیاسی و هم ابتکار عمل و کنترل شرایط را در دست می گیرد و هم خود متولی آن چیزی می شود که طبقه متوسط به آن گرایش دارد. ۸

سؤالی که اینجا مطرح می شود این است که راست جدید چگونه می تواند آمریکاستیزی خود را به جامعه بقولاند در حالی که خود مونوپولی آمریکایی سازی جامعه از درون را از آن خود کرده است؟ همچنین این سؤال وجود دارد که راست چگونه می تواند مرتضی آوینی را به عنوان نظریه پرداز فرهنگی خود معرفی کند حال آنکه مرتضی آوینی بیش از هر چیز به قالبها مشکوک بود و در مذمت ساده انگاری ها نسبت به ظروف رسانه ای قلم می زد؟

در این میان البته از موضع منفعل اصلاح طلبان نیز نباید غافل شد. در روزگاری که اصلاح طلبان پیر در رخوت خود به سر می برند و در همه سیاستهای خود شکست مطلق خورده اند، دکترین عصر جدید نه تنها پازل آنها را به لحاظ سیاسی تکمیل می کند بلکه به لحاظ فرهنگی همان کاری را می کند که آنها برای مدتها در صدد ایجاد آن بودند. از این منظر است که عصر جدید را نباید تنها دکترین راست گرایان دانست، بلکه شواهد این امکان را فراهم می کند که عصر جدید را دکترین امنیت ملی عصر جدید حیات سیاسی ایران بعد از انقلاب یا همان گام دوم تلقی کرد.

در این میان چپ نو باید به میدان آمده و در عین به رسمیت شناختن ژانرهای مختلف رسانه ای از اهمیت اصلاح ساختار رسانه ای صحبت به میان بیاورد چرا که جز با اصلاحات ساختاری عرصه برای مدتی در اختیار راست جدید خواهد ماند و بعد احتمال ریزش کل ساختار وجود دارد. به بیانی دیگر دکترین امنیت ملی عصر جدید یک گفتمان پایدار نیست بلکه ضد امنیت ملی است و بعید است در کلان قصه همسو با منافع نظام جمهوری اسلامی باشد.

طبقه متوسط نشان داده که همواره نسبت به راست گرایان خائن است و علیرغم دریافت ظواهر سبک زندگی آمریکایی از آنان در بزنگاه های سیاسی به آنها پشت می کند. البته که در فضای کنونی و در روزگار هژمونی راست جدید، به نظر چاره ای جز حمایت از عصر جدید وجود ندارد. محمد ایمانی فعال اصولگرا می نویسد: “می دانید کار رذیلانه چیست؟

این که کسی یا کسانی بخواهند موش یا فضله آن را در دیگ بیاندازند و دست پخت جمع را آلوده کنند و از چشم بیندازند. برنامه عصر جدید در شبکه سوم سیما با موج اجتماعی ای که به راه انداخت، گل کرد.”

پاورقی ها:

۱. بنگرید به یادداشت درآمدی بر جریان های اصلاحگرا در صدا و سیما، نوشته میلاد دخانچی
۲. اقبال راست جدید به کنشهای رسانه ای علی علیزاده را نیز باید در این قاب مورد تحلیل قرار داد. به واسطه علیزاده راست جدید این امکان را پیدا کرده تا موضع خود را از مسیری غیر از لحن همیشگی اصولگرایان مطرح سازد.
۳. بعدها محسن مهدیان از خبرگزاری فارس نیز به تلویزیون آمد. اکثر خبرنگاران پایگاه رجا نیوز نیز به تلویزیون آمدند و دربرنامه های سرگرمی محور مشغول به فعالیت شدند.
۴. بنگرید به یادداشت اوج چیست؟، نوشته میلاد دخانچی
۵. حتی مسعود فراستی نیز که به موضع گیری تند نسبت به فیلم های مخاطب پسند شهرت داشت در نقدهای اخیر خود سلیقه خود را به فیلم¬های
گیشه¬پسند نزدیک کرد. به عنوان مثال او در یک تصمیم عجیب از فیلم متوسط سرخپوست حمایت کرد.
۶. همزمان با ساخت تلنت شوی ایرانی، برنامه بدون توقف نیز از شبکه سوم پخش شد، برنامه ای که یا میهمانانش از راست¬گرایان بودند و یا با چالشی که جوانان با میهمانان این برنامه می کردند نوعی فاصله گذاری راست جدید با راست سنتی در آن محسوس بود.
۷. بنگرید به واکنش مجری برنامه به خانم پریناز ایزدیار.
۸. البته نباید از نیم نگاهی که راست جدید به مسأله “آینده” اداره جامعه دارد غافل شد. حذف عادل فردوسی پور توسط راست جدید را نیز باید در راستای دکترین عصر جدید برای “آینده” تحلیل کرد.
 
آخرین ویرایش:

Mαiα

Trα lα lα-
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
361
امتیاز
7,077
نام مرکز سمپاد
فرز 2
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
00
بشیر حسینی به اجراها کاری نداره فقط زبان بدن
یکمم اشکش در بیاد با عشق مثبت میده
 

M_A_H_D_I

کاربر فعال
ارسال‌ها
35
امتیاز
275
نام مرکز سمپاد
تیزهوشان شهید بهشتی
شهر
شهرکرد
سال فارغ التحصیلی
4444
مدال المپیاد
مسابقات ریاضی IMC , مسابقات ریاضی آسیایی ساسمو، مسابقات ب.م.م ریاضی
عصر جدید رو میبینید؟
نظرتون چیه؟
موفق بوده؟
داورا درست انتخاب شدن و انتخاب میکنن؟
اصلا از ریشه کارش درسته؟:-)
دیگه هرچه دل تنگت میخواهد درمورد عصر جدید و علیخانی و اینا:-)
رؤیا نونهالی متولد ۲۴ بهمن ۱۳۴۱ در تهران، بازیگر و فارغ التحصیل لیسانس رشته نقاشی از دانشگاه تهران است.
امین حیایی متولد ۱۹ خرداد ۱۳۴۹ در تهران، بازیگر است. دانشجوی انصرافی رشته کامپیوتر، دیپلمه ریاضی و فیزیک است. تابحال دو بار ازدواج کرده و یک پسر دارد، او در کنار بازیگری خواننده و کافه دار نیز هست.
آریا عظیمی نژاد متولد ۵ اردیبهشت ۱۳۵۲ در تهران، آهنگساز و نوازنده است. فارغ التحصیل لیسانس رشته موسیقی از دانشگاه آزاد تهران مرکزی است. موسیقی او را در ده‌ها فیلم و سریال بارها شنیده‌ایم، از سریال پایتخت تا دودکش و رستگاران تا فیلمی چون پارک وی و …
بشیر حسینی متولد ۱۵ آذر ۱۳۶۰ در تهران، ارتباط شناس است. فارغ التحصیل فوق لیسانس رشته حقوق از دانشگاه امام صادق (ع) و دکترای فرهنگ و ارتباط است. تا سطح ۲ حوزه نیز درس خوانده و حالا در تلویزیون حضور دارد.
همانطور که ملاحظه می‌فرمایید ترکیب داوران نشان از یک تیم غیرحرفه‌ای و غیرتخصصی است که مایل هستند خودشان را در همه زمینه‌ها صاحب نظر قلمداد کنند. ژستی که در زمان رأی دادن می‌گیرند و اظهارنظرهای عوامانه و ذوقی و سطحی که در قبال نمایش‌ها و… می‌گیرند بخوبی مؤید این مهم است. اگرچه نظر دادن در زمینه‌ای که حداقل معلومات و تجربه دارند قابل احترام هست. از آنجا که وظیفه‌ این داوران قضاوت و صدور حکم است لذا اولین و ضروری‌ترین نیاز این افراد به اشراف علمی و حداقل تجربی در خصوص هنرنمایی‌ها و نمایش‌های مختلفی است که توسط هنرمندان و ورزشکاران و… در عرصه‌های مختلف به منصه عمل گذاشته می‌شود که متأسفانه این افراد در اکثر برنامه‌های اجرا شده هیچگونه تخصصی و علمی ندارند و آنچه بیان می‌کنند صرفاً برگرفته از احساسات و ذوق خوشآمد بودنشان هست ولاغیر و این بزرگترین توهین به شعور مخاطبین و صدها صاحب نظر در کشور است.

به نظر من این بهترین نقد برای این برنامه هست...
 

Acwmw:'

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
368
امتیاز
6,605
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
سیبری
سال فارغ التحصیلی
2020
دانشگاه
Kmu
رشته دانشگاه
پزشکی
چقدر من اریارو خوشم میاد ناموسا
رفتاراش کلا خیلی تفاهمی با من
خدایی
این صراحت رأیش و این بی باکی و جسور بودنش و این جنبه بالاش
کلا دیگه
اینکه خیلیییی زیاد ازش خیلیاا بدشون میاد
این دقیقا منم دقیقاا
 

Bounded Infinity

کاربر فعال
ارسال‌ها
21
امتیاز
362
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سال فارغ التحصیلی
95
برنامه خيلي خوب و جذابي هست به نظرم :-"

+معتقدم كه اگر تقليد محسوب بشه هم تقليد مفيديه و ما شبيهش رو كم نداريم( همين اسنپ )

+ داشتم تاپيك رو ميخوندم و خوردم به اينكه يه نفر نوشته بود" خانم ها اجرا هاي محدودي دارن"
اين صحبت تا حد كمي درسته!
از اين نظر كه ما برنامه مشابه رو در خارج از كشور براي ايرانيا داريم(پرشين گات تلنت) كه به نظر من چيزي جز مايه خجالت نيست.(البته فقط دو سه قسمت رو ديدم چون بيشتر ناراحتم ميكرد تا هيجان زده :)) )
خواستن، توانستنه! يه مثال كوچيكش برنامه دختر هاي نينجا توي عصر جديد و اون خانم رقاصي كه با لباس پروانه و بال هاي زنجير شده رفت روي صحنه پرشين گات تلنت و همه حرفش ازادي براي دختران هموطنم بود :)))))) ( تويي كه الان مثلا آزادي به گرد پاي همين نينجايي هاي نميرسي :)) )
اينكه خانما خوانندگي ندارن رو ميشه مطرح كرد صرفا كه اونم يه گروه اوازي اومد و خيليم خوب بود.

فعلا همين ^_^
 

MmmSampadi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
630
امتیاز
2,276
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
1405
حقیقتا بعضی داوراش چرته و تصمیماتشون مسخرس
مثلا به محمد اقتدار نژاد قرمز دادن که خدارو شمر با رای مردم اومد بالا
 

Melishanka

کاربر فعال
ارسال‌ها
29
امتیاز
964
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۱
شهر
بندرعباس
سال فارغ التحصیلی
1402
من بشخصه هرشب باید نیگاه کنم واسه تغییر جو خوبه
بعضی از شرکت کننده ها واقعا محشرن ولی خب بعضیاهم نمیدونم چطوری اومدن بالا:-?
اولاش که میگفتن شبیه سازیه من نمیدونم اخه اگه حالا این شبیه سازی باشه چی میشه؟! :rolleyes: اصن شبیه سازی باشه بنظرم همین که تو ایران یکی ازینا هست خوبه زیاد دیگه گیر ندیم
داورا هم بعضی وقتا دوتاشون واقعا نظراتشون غیر قابل تأمله یادمه واسه یه خواننده ای چون صدای نفس کشیدنش میومد قرمز داد:)) بااینکه این اتفاق سیصدبار دیگه افتاد
ولی درکل علیخانی هم برنامه ارو خوب میچرخونه بنظرم
کلا جالبه
 

Strangers

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,208
امتیاز
21,008
نام مرکز سمپاد
علامه حلی۱
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
0000
خب من فقط بخاطر برخی دلقک بازی هاش نگاه می کنم، ولی انصافا داوران تو نود درصد کارا هیچ سر رشته ای ندارند.
 

mahdiar__m

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,149
امتیاز
7,884
نام مرکز سمپاد
ezhei2
شهر
nesf jahan:)
سال فارغ التحصیلی
1403
من یه قسمت دیدم دیگه ندیدم
اومدن ادا اَمریکاز گات تلنتو در بیارن ریدن:-":|
 

Bounded Infinity

کاربر فعال
ارسال‌ها
21
امتیاز
362
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سال فارغ التحصیلی
95
چرا مایه ی خجالت ؟ اون خانومای ایرانی که گیتار میزدن و میخوندنو دیدی ؟ چقدر کارشون زیبا و سنگین متین بود ..!
اون خانوم دنسری که شما میگی نفس کارش خوب بود ولی اجراش جالب نبود و رای هم نیاورد ! خیلی از اجراهای پرشینز گات تلنت برای شرکت کننده های غیر ایرانیه ، و اگه شما با مثلا ژیمناستیکه یه خانوم مشکل داری ، شرکت کننده های ژیمناستیک ایرانی نبودن !(البته که حتی اگه ایرانی می بودن هم مشکلی نداشت ! همون بحثی که تا عقایدم به کسی صدمه نمیزنه نیازی نیس بهشون جواب پس بدم !)
پرشینز گات تلنت خلاقیت و تنوع بیشتری داشت ، یه جاهایی سختگیری های بیشتری هم داشت ... متفاوت بودن فرهنگ و کشور شرکت کننده ها باعث جذابیت بیشتر برنامه شده بود ...
از نظر محدودیت هم بله ، عصر جدید خیلی محدودیت برای خانومها داره ! خانوما تک خوانی ندارن ، تیم رقص نمیتونن داشته باشن ( که اقایون داشتن توی چند قستمی که من دیدم ) ، برای کارای ورزشی هم محدودیت های بیشتری دارن ! شما ممکنه بگی خب حالا نخونن چی میشه مگه ؟ ولی خیلیییییی از دخترای ما الان دغدغشون خوندنه !
توی همون پرشینز گات تلنت ، یه دختر 13-14 ساله بود که کارش اسکیت بود ، اول ایران و سوم چین بود ولی دیگه نمیتونست توی ایران ادامه بده ...
بد بودنه چیزی از نظر من و شما ، دلیل بر واقعا بد بودنش نیست ! بستگی به نگاه هر فرد داره ، و به تمسخر گرفتن عقید دیگران هیچ جا درست نیست !

خب دقيقا اشاره كردين كه بد بودن يك چيز از "نظر من يا شما"

من نظر و احساس شخصيم رو گفتم و نيازي به اين حجم از ناراحتي نيست خب تفكرمون متفاوته!
يه احتمالي هم هست كه من تمام اجراهايي كه ميگيد رو نديدم .
اما خب قطعا اجرا هاي خوب و عالي هم داره منتها از نظر من تعدادش كمتره و با وجود اينكه آزادي تام دارن جاي پيشرفت خيليييي داره .

و نقد اصلي من به خاطر اين بود كه با پيام هاي "آره توي ايران داريم خفه ميشيم و محدوديم و اومديم خارج شكوفا شيم " مقدار زيادي مخالفم.

حالا اين حرفارو ميزنم ميگيد نفسش از جاي گرم مياد ولي من خودم از اون دسته اي هستم كه يه مدت دغدغه خوانندگي داشتم و دوسش دارم واقعا اما واقعا اين كارا رو نميكنم و اين شعار هارو نميدم!
واسه دل خودم يا جمع هاي خودموني ميخونم و لذتشم ميبرم.
كسي بايد ادعاي محدود بودن و اينا كنه كه اگه ازاد بود ميشد يه ستاره و از اين دست افراد كم داريم.
 

iparvai

کاربر فعال
ارسال‌ها
39
امتیاز
131
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1397
من ک زیاد خوشم نمیاد مخصوصن از داوراش فقط فصل اول و دیدم اونم فقط بخاطر محمد زارع بنظرم از همه بهتر بود اخرشم حق بیچاررو خوردن نزاشتن اول شه، کلا برنامه بی منطق و بی اساسیه
 

SARA.MA

♧♢♡♤
ارسال‌ها
217
امتیاز
5,703
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
Al
سال فارغ التحصیلی
1441
بعضی وقتا میخام از رای دادناشون سرمو بکوبونم به دیوار(بجز امین) :)
 

^N^

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
309
امتیاز
3,607
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
زابل
سال فارغ التحصیلی
1401
خب دقيقا اشاره كردين كه بد بودن يك چيز از "نظر من يا شما"

من نظر و احساس شخصيم رو گفتم و نيازي به اين حجم از ناراحتي نيست خب تفكرمون متفاوته!
يه احتمالي هم هست كه من تمام اجراهايي كه ميگيد رو نديدم .
اما خب قطعا اجرا هاي خوب و عالي هم داره منتها از نظر من تعدادش كمتره و با وجود اينكه آزادي تام دارن جاي پيشرفت خيليييي داره .

و نقد اصلي من به خاطر اين بود كه با پيام هاي "آره توي ايران داريم خفه ميشيم و محدوديم و اومديم خارج شكوفا شيم " مقدار زيادي مخالفم.

حالا اين حرفارو ميزنم ميگيد نفسش از جاي گرم مياد ولي من خودم از اون دسته اي هستم كه يه مدت دغدغه خوانندگي داشتم و دوسش دارم واقعا اما واقعا اين كارا رو نميكنم و اين شعار هارو نميدم!
واسه دل خودم يا جمع هاي خودموني ميخونم و لذتشم ميبرم.
كسي بايد ادعاي محدود بودن و اينا كنه كه اگه ازاد بود ميشد يه ستاره و از اين دست افراد كم داريم.
حرفاتون درست ولی باید قبول کنیم خیلی از رشته ها توی ایران جای پیشرفت و به قول شما شکوفایی ندارن ! حرفشون شعار نیست و اینو خیلی راحت میشه دید ... اجراهای خوب هم زیاد بود ولی بازم به قول خوددتون چون کامل ندیدین همیچن برداشتی داشتین .... به نظرم یه کم وقت بزار برای دیدن اجراهایی که گلدن بازر گرفتن .... استعدادهایی که شکوفا شدن و جای پیشرفت دارن .... بعد بدون جبهه گیری فکر کن توی عصر جدید هم میتونستن ؟
 

MmmSampadi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
630
امتیاز
2,276
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
1405
حقیقتا امشب فهمیدم آریا عظیمی نژاد بی سواد ترین و ابله ترین داور ممکنه و لایق اون جایگاهو نداره حتی دلیلی برای قرمزش نداشت میگه بهم حس نداد خب چهار تا مثل تو میان سلیقه ای عمل میکنن گند نیزنن به استعدادا
 

:-|

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
471
امتیاز
8,069
نام مرکز سمپاد
frz1
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
94
رشته دانشگاه
مهندسی معماری
دوسش ندارم به چند دلیل
یک اینکه کلا مسابقات تلنتو دوست ندارم چون بیشتر از اینکه هدف استعداد یابی باشه یه مجموعه ای از نمایش هاییه که اولا چندان جایی برای شناسایی تمام استعداد ها نیست و در کنار هم قرار دادن فعالیت هایی که هیچ ربطی بهم ندارن و قضاوت بینشون خیلی مسخرست.هر کدومشون در جایگاه خودشون با ارزشن و باید با مدل خودشون مسابقه بدن،خوانندگی با خوانندگی،نقاشی با نقاشی و...نه رقابت حرکات آکروباتیک با تصویر گری با شن! و بنظرم این مسابقات ازین جنبه بیشتر بیننده دارن که مثل سریال جومونگ خیلی برای دیدن و فهمیدنش نیاز به فکر کردن نیست و خیلی روی احساسات آدما مانور دادن.درحالیکه پشت پرده ی این ماجرا اینه که عده ای که شرکت میکنن پول پرداخت میکنن برای شرکت کردن و هر مرحله که بالا میرن بازم پول پرداخت میکنن و برنامه با استفاده ازین پولا همه ی هزینه های خودشون و سود خودشونو برمیدارن و مابقی اش میشه جایزه برنامه.یه چیزی شبیه مدل قرعه کشی
دو اینکه باید تحقیق کرد که چه میزان این شهرتی که به یه نفر داده میشه توی این برنامه بعدنم به دردش میخوره.مثلا خنداننده شو رامبد بازم باعث شد چند نفری ازین افراد شرکت کننده بازم تو کار کمدین ادامه بدن.اما عصر جدیدو نمیدونم واقعا.ینی شهرتی که از طرف مردم میگیرن یکهو خیلی زیاده و یکهو هم خاموش میشه و طرف فراموش میشه.و باید دید چقدر اونطور که مانور میدن برنامه های تلنت،فرصت اینو فراهم میکنن تا واقعا بستر برای شکوفایی استعداد فراهم بشه.
سوم اینکه این مدل برنامه ها بیشتر خوبن برای کار های نمایشی.ینی باید پرزنت نمایشی داشته باشه تا از طرف مخاطب و داورا پذیرفته بشه.مثلا اون کسی که تو چیزی مثل خطاطی یا شیشه گری ماهره باید سعی کنه نمایش خوبی داشته باشه و صرفا با استعداد و ماهر بودن تو حرفه اش مهم نیست
چهار اینکه عصر جدید به شدت تقلیدیه اما مزایای برنامه ی تلنتم نداره.توی دو دوره ای که پخش شده داوراش ثابت بودن و منم فک میکنم عجیب نیست که بعضیا فکر میکنن سید بشیر برای مجوز برنامه و امین حیایی برای مخاطب داشتن برنامه اونجا داورن.برنامه ی تلنت لااقل این خوبیو داره که یه مجری وراج به بهانه ی اینکه تهیه کننده است یه میز اختصاصی اون گوشه نداره و هی اظهار نظر نمیکنه و من واقعا نمیفهمم نقش علیخانی چیه.یا اینکه توی تلنت خانومها میتونن بخونن،برقصن و آدمها میتونن ساز بزنن درحالیکه خب ممنوعه اینجا کلا و خب قاعدتا تلنتشم خیلی عادلانه نیست.تو تلنت معمولا تلاش میشه داورا نصف خانوم و نصف آقا باشن درحالیکه عصر جدید پر از کلیشه جنسیتیه.همش میگن از نونهالی میترسن درحالیکه اون یه خانوم به شدت با سواد و با وقاره و چون جوابشونو میده ازش یه حالت بدی درست میکنن تا سرکوب کنن یا مثلا وقتی به یه پسری که با افتخار میگه من کار خونه نمیکنم نونهالی میگه باید این کارو بکنی همه ی مردا مسخرش میکنن.با پسر بچه ای که کمی تپله در رابطه با بدنش شوخی میکنن تو آنتن رسانه ملی و داور مسابقه میاد میگه که به زنها از قصد بیشتر سفید میده چون اونها استعداد اصلیشون که زایمان و همسرداری هستو اینجا نمیتونن به نمایش بزارن.وقتی اینقد برنامه رو ایرانیزه کردن بهترم بود لااقل ادای مسابقه ی بزرگی مثل تلنتو درنمی آوردن و اسمشو خراب نمیکردن.
نکته ی آخر اینکه اصلا استعداد ینی چی؟
قوه ی ذاتی ای که قابلیت نمایش داره؟قوه ی ذاتی ای که قابلیت پرورش داره؟یا صرفا مهارت داشتن یعنی استعداد؟و هرکدوم ازین ها میتونه مصداق ها و معناهای متفاوتی به برنامه بده که خب خیلی راجع بهش فکر میکنم فکر نشده.
 

Ramzi

خسته از درهای بسته
ارسال‌ها
126
امتیاز
1,890
نام مرکز سمپاد
شهید اژه‌ای
شهر
قبرستون
سال فارغ التحصیلی
1402
مدال المپیاد
هعی زندگی
یکی از فجایع تاریخه بین سایر شو های گات تلنت
داور های غیر حرفه ای و نظرات احساسیشون به کنار
محدودیت های برنامه برای خانم ها به کنار
سایمون نمایی های علیخانی به کنار
ولی چرا اینا انقدر حرررررررررررررررف میزنن
برنامه مزخر ف و وقت تلف کننده ایه
 
بالا