روان شناسی شخصیت

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع حلزون
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
همون ک خیلیا ندارن.
بیخیااال :))
خب همه شخصیت دارن و ما از شخصیت بعضیا خوشمون میاد و بعضی ها نه .
ولی وقتی از شخصیت حرف می زنیم دقیقا چه چیزی منظورمونه ؟ داریم به چه چیزی اشاره می کنیم ؟
وقتی کسی شخصیت جالی داره ینی دقیقا چه چیز جالبی داره ؟
بچه ها جواب بدید :-"
 
شخصیت معطوف به تفاوت های فردی در الگوهای فکری ، احساسی و رفتاری هست .
به طور کلی مطالعات روی شخصیت شناسی در دو حوزه ی بزرگ صورت میگیره یکی از اون ها تفاوت های فردی مثل درونگرا یا برونگرا بودن ، تاثیری که از محیط میگیرن و ... و دیگری فهمیدن اینکه چطور صفات و ویژگی های مختلف یک فرد با هم واکنش نشون میدن و شخصیت یک فرد رو میسازن!

منبع
 
ممنون از رادیکال .
خب برنامه ی تاپیک اینه که اول مفهومی که از شخصیت توی ذهنمونه رو سعی کنیم بنویسیم .
بعد من تعاریفی که از شخصیت شده رو می نویسم و ازتون میخوام که درباره ی واژه های کلیدیش صحبت کنیم و بیشتر بشکافیمشون تا به تصویر روشن تری دست پیدا کنیم .
 
شخصیت هر فردی به نظرم مجموعه خیلی کلی از عقایدش باورهاش رفتارش سبک زندگیش برخوردش با پدیده ها و ... است ‌.
وقتی از شخصیت یک کسی حرف میزنیم در واقع درباره همه اون چیزایی که فرد رو میسازه و با اون تعریف میشه حرف میزنیم .
به نطرم شخصیتایی برای ما ارزشمنده که با چند لول از خود ما بالاتر باشه یا جزو ایده الامون باشه .
 
شخصیت هر فردی به نظرم مجموعه خیلی کلی از عقایدش باورهاش رفتارش سبک زندگیش برخوردش با پدیده ها و ... است ‌.
وقتی از شخصیت یک کسی حرف میزنیم در واقع درباره همه اون چیزایی که فرد رو میسازه و با اون تعریف میشه حرف میزنیم .
به نطرم شخصیتایی برای ما ارزشمنده که با چند لول از خود ما بالاتر باشه یا جزو ایده الامون باشه .
تو خیلی قشنگ توصیف کردی به نظرم .

اما چند تا سوال کلی وجود داره که شخصیت ما اصلا چه طور به وجود میاد ؟ چی باعث میشه که ما ، هر کدوم از ما شخصیت خاصی داشته باشیم و آیا اصلا هر کدوم از ما شخصیت متفاوتی داریم؟
چی میشه که یه سری ویژگی ها تومون ثابت میشه و می تونیم جزو شخصیتمون به حساب بیاریمش ؟
می تونیم شخصیتمون رو تغییر بدیم ؟ می تونیم به سمت ایده آل هامون حرکت کنیم یا ازشون فاصله بگیریم یا اینکه به کل از نظر شخصیتی ثابت می مونیم ؟

سوال مهم تر اینه که این سوال ها برای خودتون پیش اومده تا حالا و تا حالا براتون جالب بوده ؟
 
شخصیت هرکس همون خود واقعیه اون فرد هست
همونی که در باطنه نه ظاهر
همونی که ربطی به خانواده نداره
نمیگم خانواده اصلا موثر نیست ولی خیلی ها هستن که محیط ، شرایط و ابزار لازم رو نداشتن
یا حتی فقدان عضو دارن
اما شخصیتشون انقدر بزرگ هست که تمام این ها رو پوشش میده...
"شخصیت ، همون خود واقعیمونه"

-_____-چون دیسلایک کردم دیس دادی؟
یه جمله هست : میگه ما میانگین پنج نفر ادمی هستیم که باهاش ارتباط داریم این چی؟


لایک و دیس لایک نظرمون راجع به یک پسته

میدونم -___-
خوب چرا مخالفی؟
البته هرکسی نظری داره
ولی ب نظر من حتما نباید بیشترین تعامل رو داشت
گاهی بعضی افراد با یک رفتار یا یک حرف تغییری رو ایجاد میکنند که ممکنه افراد اطرافمون بعد مدت ها نتونن چنین تاثیری رو بذارن
 
آخرین بار توسط مدیر ویرایش شد:
علاقه‌مند نداره متاسفانه این موضوع :)) منم توانایی ایجاد انگیزه و اینا ندارم وگرنه میخواستم از این سوالا مطرح کنم که بگید واای چه سوالایی حالا جوابشو از کجا بیاریم :)) و سپس یه سری صفحه از کتابای به نظر خودم قشنگ رو اسکن می‌کردم و دورهم میخوندیمشون و این‌ها.
خلاصه که باد آرزوها رو کجا می‌بره با خودش؟ :-<
 
علاقه‌مند نداره متاسفانه این موضوع :)) منم توانایی ایجاد انگیزه و اینا ندارم وگرنه میخواستم از این سوالا مطرح کنم که بگید واای چه سوالایی حالا جوابشو از کجا بیاریم :)) و سپس یه سری صفحه از کتابای به نظر خودم قشنگ رو اسکن می‌کردم و دورهم میخوندیمشون و این‌ها.
خلاصه که باد آرزوها رو کجا می‌بره با خودش؟ :-<
من خودم خداي علاقه مندام :))
 
علاقه‌مند نداره متاسفانه این موضوع :)) منم توانایی ایجاد انگیزه و اینا ندارم وگرنه میخواستم از این سوالا مطرح کنم که بگید واای چه سوالایی حالا جوابشو از کجا بیاریم :)) و سپس یه سری صفحه از کتابای به نظر خودم قشنگ رو اسکن می‌کردم و دورهم میخوندیمشون و این‌ها.
خلاصه که باد آرزوها رو کجا می‌بره با خودش؟ :-<
منم همیشه با چنین تفکری تاپیک میزنم=))=))
ولی خب دیگه کم کم دارم عادت میکنم (بعد سه سال)
 
خب من می گم که با توجه یه سری چیزاهایی که در ماهیت انسانیمون وجود داره ما شخصیتمون رو شکل میدیم.شخصیت شکلی از انسانیت در هر آدمه .و شکل انسانیت در هر کسی فرق داره.نحوه ای که ما ها به نیازای انسانیمون جواب میدیمو من بهش میگم شخصیت .ما آدما یه سری میلا داریم که بنده هنوزماهیت اون میل هارو نفهمیدم از کجا میاد ولی در واقع شخصیت مجموعه ای از واکنشات عملی و غیر عملیه ماها به این میل هاست به نظرم.میگیرید منظورمو؟
 
خب من می گم که با توجه یه سری چیزاهایی که در ماهیت انسانیمون وجود داره ما شخصیتمون رو شکل میدیم.شخصیت شکلی از انسانیت در هر آدمه .و شکل انسانیت در هر کسی فرق داره.نحوه ای که ما ها به نیازای انسانیمون جواب میدیمو من بهش میگم شخصیت .ما آدما یه سری میلا داریم که بنده هنوزماهیت اون میل هارو نفهمیدم از کجا میاد ولی در واقع شخصیت مجموعه ای از واکنشات عملی و غیر عملیه ماها به این میل هاست به نظرم.میگیرید منظورمو؟
میتونی اون نیارها رو نام ببری؟
 
علاقه‌مند نداره متاسفانه این موضوع :)) منم توانایی ایجاد انگیزه و اینا ندارم وگرنه میخواستم از این سوالا مطرح کنم که بگید واای چه سوالایی حالا جوابشو از کجا بیاریم :)) و سپس یه سری صفحه از کتابای به نظر خودم قشنگ رو اسکن می‌کردم و دورهم میخوندیمشون و این‌ها.
خلاصه که باد آرزوها رو کجا می‌بره با خودش؟ :-<
به نظرم موضوع تاپیک رو گسترش بده:-"
بریم وارد نظر دانشمندای مختلف در مورد شخصیت یا تستای شخصیت شناسی اینا بشیم :-"
نظرتون چیه؟
 
به نظر‌ من شخصیت هر فرد خیلی خیلی وابسته ست به محیطی که توش بزرگ‌میشه و بیشتر وقت شو می‌گذرونه مثل خانواده.به نظر من مثل گروه خونی ، شخصیت اولیه هر فرد متاثر و یه جورایی برآیند شخصیت افراد خانواده شه.
حالا خانواده نه ، مدرسه ، دوستای خیلی نزدیک
اینکه یه آدم‌بخواد خیلی متفاوت باشه با محیطی که توش بوده به نظرم خیلی سخته ولی خوب ممکنه
اره خیلی جبری به قضیه نگاه می‌کنم ولی این چیزی که تو افرادی که می شناختم دیدم
 
به نظرم موضوع تاپیک رو گسترش بده:-"
بریم وارد نظر دانشمندای مختلف در مورد شخصیت یا تستای شخصیت شناسی اینا بشیم :-"
نظرتون چیه؟
من خیلی نظریه ها رو دوست دارم. فقط خواستم یه مقدمه ای گفته باشم که نتونستم :))
 
به نظر شما چیزی به نام "من" وجود داره؟
 
میتونی اون نیارها رو نام ببری؟
مثلا نیازِتعامل با آدما.یکی با هر آدمی راحت ارتباط برقرار می کنه یکی ترجیح میده با آدمای کمتری ارتباط بگیره و این نیازشو ارضا کنه.که این دو تا روش دوتا ویژگی شخصیتی متفاوته
مثلا وقتی نیاز به برطرف کردن حسای بدمون داریم یکی سر بقیه داد میزنه یکی ترجیح میده تنها باشه
 
به نظر شما چیزی به نام "من" وجود داره؟
خیلی موضوع جالبیه. با توجه به اینکه در آغاز چیزی به نام "من" وجود نداره و نوزادِ آدم احتمالا خودش رو به عنوان موجودیتی جدا از محیط ادراک نمی‌کنه و ادراکِ مفهوم "من" به تدریج شکل می‌گیره، چطور از واقعیت داشتنش مطمئن میشیم؟ اصلا اگه "من" واقعی باشه، یعنی چی؟ یه مفهومِ واقعی چه ویژگی هایی داره که از یه مفهوم غیرواقعی متمایز میشه؟
 
مثلا نیازِتعامل با آدما.یکی با هر آدمی راحت ارتباط برقرار می کنه یکی ترجیح میده با آدمای کمتری ارتباط بگیره و این نیازشو ارضا کنه.که این دو تا روش دوتا ویژگی شخصیتی متفاوته
مثلا وقتی نیاز به برطرف کردن حسای بدمون داریم یکی سر بقیه داد میزنه یکی ترجیح میده تنها باشه
دیدگاهی که مطرح کردی گویاست و کاملا منطقی.
چطوره گسترشش بدیم؟
مثلا فکر کنیم گستره ی نیازهایی که در پی رفعش به شیوه های مختلف هستیم [و این شیوه ها شخصیتمون رو شکل میدن] چقدره؟ به نظرت شامل همه ی نیازها میشه یا اینکه مثلا یه سری نیازهای اساسی‌اند که طرز رفع کردنشون پایدار میمونه تو رفتارمون و جزوی از شخصیتمون میشه؟
 
Back
بالا