مشاعره با ترانه‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
زین شام و زین پگاه
جانی دیوانه خواه
با من
بیگانه‌ای
پیشم خوان و خموش

نامجو
 
شبانگاهان تا حریم فلک، چون زبانه کشد، سوز آوازم
شرر ریزد بی امان به دل ، ساکنان فلک ،ناله سازم
 
می‌دهد هر دم آزارم
شکوه‌ها تا بر دل دارم

نامجو
 
یه
شهلای مـن کجاااااییـــــــــــــ :| شهلا چه بی وفاااایـــــی :|

یه حلقه طلايى اسمتو روش نوشتم
می خوام بیام دستت کنم بیای تو سرنوشتم
معین__حلقه ی طلایی
 
مارا نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است
بردار ز رخ پرده، که مشتاق لقاییم
 
می‌گریزم از رسوایی
می‌ستیزم با تنهایی
نامجو
 
یاری اندر کس نمی‌بینم ،یاران را چه شد؟
دوستی کی آخر آمد؟ دوستداران را چه شد؟
 
دشوار زندگی
هرگز برای ما
بی رزم مشترک
آسان نمی‌شود
نامجو
 
دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم
از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم
 
مه گرفته‌ست
چراغ قریه پنهان است
موجی گرم
در خون بیابان است
نامجو
 
تو قایق هاااا ، دور از غم هاااا
میخونن نغمه ی خوش ، لب کاااااررووون
:D:))
 
نفس بشکسته
در هذیان گرم مه
عرق می‌ریزدش آهسته از هر بر
نامجو
 
روز نوروز بچینی گل سرخ
برسر راه نگات فرش کنی
دلبرت بیاد بپرسه کار کیست
تو براش گفته نتونی
 
یاور همیشه مومن
تو برو سفر سلامت
غم من نخور که دوریت
برای من شده عادت
داریوش
 
تو که با مو سر یارى ندارى یارى ندارى
چرا هر نیمه شو آیى به خوابم آیى به خوابم

نامجو
 
زیرزمین سه را چگونه را ببینند؟
دور دور دورنگر مثل باد مثل پرنده و زن
من که نخواهم نوشت که می‌میرم
من که نخواهم نوشت باز در آن زیر زمینم

نامجو
 
من اونیم که سایه هم نداشت
دلش رو توی کوچه جا گذاشت
 
تو چه مظهری که ز جلوه‌ی تو صدای صیحه‌ی قدسیان
گذرد ز ذروه‌ی لامکان، که ‌خوشا‌ جمال‌ ازل ‌خوشا
نامجو
 
اگه الان یه چرکه غدم ، مادر سگ اینا کار توعه
اگه حتی عشقم ج*نده شد رفت ، مادر سگ اینا کار توعه
اگه یکی واسه آزادی داد زد ، مادر سگ اینا کار توعه
مادرم وسط لالایی خواب رفت ، مادر سگ اینا کار توعه

سورنا
 
هیچ نمی‌افتد از سرم
عادت این پرده را کنار زدن از پنجره
دیدن آنها آنها آنها خنجرشان گورزاد خدایی چگونه هیچ نمی‌افتد از سرم
نامجو
 
Back
بالا