یک دقیقه به مرگ

[mahan138]

اگه یه دقیقه به مرگتون مونده باشه چی کار می کنید؟

خودم می رم از خدا می خوام که بارون بباره بعد می رم کنار پنجرو روش ها می کنم ومی نویسم:
خداحافظ آخرین بارون زندگیم خداحافظ

میرم سراغ دبیر ریاضیم ،گوشیو، فلشو ،لب تابو از این چیزا روهم باخودم میبرم.
یه سرسی ازشون که کوچیکن مثل فلش رو با ماشین از روشون رد میشم،یه سری کا بزرگترن رو میبرم میکوبونم تو کله دبیر ریاضی بعد خودمو خودشو با ورقه های امتحانی آتیش میزنم

 

[ahrostami8]

اگر یک دقیقه به مرگم مانده باشد، فکر می‌کنم که کی بهم گفته یک دقیقه بعد می‌میرم و چرا و بر چه اساس این جمله رو گفته.

 

[Amirhsz]

رو مبل دراز میکشم و به زندگیم فکر میکنم و با خیال راحت لش میکنم و میمیرم

 

[Nonuno]

به نظر میاد اینجا یک ذره حق انتخاب دارم.
دوست ندارم تو تخت خواب بمیرم.ترجیحا خودم رو از بلند ترین جای در دسترس پرت میکنم پایین.

 

[Maneli]

اول از همه ی کسایی که دوستشون دارم خداحافظی می‌کنم؛ بعد هم می‌خوابم@-@ خب مرگ توی خواب بهتره!:-:

 

[فائزه.]

یه دقیقه خیلی کمه ... تا بخوام یه کاری کنم تموم شده. ولی اگه چند دقیقه ای فرصت داشته باشم دوست دارم خوش پوش بمیرم. میرم لباس خوبامو میپوشم و عطر میزنم. بعد پیامکها رو تو گوشیم باز میکنم و به اعضای خانوادم sms میدم دوستتون دارم. اگه باز یکم وقت مونده بود، سمپادیا رو باز میکنم و یه ح ب دراماتیک مینویسم. کارم که تموم شد میرم رو تخت دراز میکشم و منتظر میمونم بمیرم.
پ.ن: نمیدونم چرا ساعت ۲:۲۷ شب باید به این فک کنم.

 

[god of teasing]

اگه واقعا انقدر کم وقت داشته باشم ۴۰ ثانیه ویس میگیرم و از همه خدافظی میکنم و ۲۰ ثانیه اخر ویس رو به دو سه نفر میفرستم و بعد هم دبگه تموم.