پاسخ : استریت نیلوفــر
خب دوست دارم مظنون رو با این عکس معرفی کنم
این نکته هم بگم که الان ساعت 3 نصفه شبه منم کیبوردم فارسی نیست غلط املایی ها رو جدی نگیرید من کلی زور زدم مظنون رو درست نوشتم همین بسه
مظنون خیلی کتاب می خونه کلا می خونه ، کلا یه تنه آمار مطالعه روزانه در ایران رو بالا برده

بنظرم یکی از آرزوهاش اینه که تو یه همچین جایی برای خودش داشته باشه
خب می ریم سراغ عکس ها
عکس اول صفحه ی desktop ایشون هست که دو شخصیت می بینیم داره به آسمون نگاه می کنند این شخصیت ها کالوین و هابز به ترتیب (پسر و ببر) که شخصیت های کمیک استریپ هستند
و ایشون هم تو خوندن داستان به هیچ چیزی رحم نمی کنند دلیل اینکه از این شخصیت خوششون اومده احتمالا به خاطر خیال پردازی هایی که این پسر بچه داره یه جورایی شبیه به خودش می دونسته این شخصیت رو،
همونطور که خودش آسمون و خیره شدن به آسمون رو دوست داره واسه همینم این عکس رو گذاشته
مظنون از اون هاست که که کارهاشو توی sticky notes می نویسه
پیانو می زنه و کلی آهنگ هم گوش می ده احتمالا بی کلام هم گوش می ده اما از نوع کلاسیک البته اینا که من میبینم و هیچکدوم هم نمی شناسم

از کلاسیک یه خورده رد کردند و می ره به گذشته های خیلی دور ، خیلی خیلی دور

خب خواهر من ریچارد کلایدرمن هم خوب پیانو می زنه پیشنهاد می کنم سوار یه ماشین زمان شو و یه صد صال بیا جلو تر

باز خوبه که ما یه beatles می بینیم یکم امیدوار می شیم می گیم دهه ی 60 هم گوش می ده البته این دهه ی 60 برای من و شما حکم دهه ای داره که از 1960 شروع می شه برای ایشون دهه ی 60 اون دهه هست که 1860 شروع می شه
مظنون در عکس سومی که داده کتاب ها ی درسی بیشتر به چشم میاند اما حقیقت اینه مطالعات غیر درسیشون خیی زیاده کلا زمانی که دبیرستان بوده اعلام کتاب فارسیش همون لیست خرید کتاباش بوده

البته تو همین عکس هم می تونید آنا کارنینا رو هم ببینید
از اون هاست که از مجموعه کتاب خوشش میاد می ره یه مجموعه کتاب می گیره و همشو می خونه مثلا
حتی واسه آشپزی هم از کتاب استفاده می کنه
( خواهر بیخیال برو خوابگاه همیشه آدم گشنه هست به عنوان موش آزمایشگاهی ازشون استفاده کن هرچی هم دادی می خورند اینطوری خیلی بهتر یاد می گیری

همچین عملی)
خب از عکس ها دست می کشیم و به خود مظنون می پردازیم با سابقه ی چندید ساله که تو اینجا داره اما تعداد پست های خیلی کمی داده
پست هایی هم که داده خیلی هاش جاهایی بوده که زیاد بیننده نداشته و یه جورایی درون گرا هستش حتی تو حرف بزن هم کم پست داده به هر حال بهش تبریک می گم که همین یه یوزر رو حفظ کرده و چندین یوزر اینجا نداشته
یه فیلم رو که می بینه اگه کتابش موجود باشه اونم می خونه زبان انگلیسی شونم که خوبه می ره کتاب زبان اصلی می خونه
تو خیلی از عکس ها هم رد و پای زبان فرانسه رو دیدیم و مشخصه که دستی هم در زبان فرانسه داره آهنگ فرانسوی هم گوش میده اما فکر کنم بعد از زبان فرانسه زبان بعدی که سراغش می ره زبان اسپانیایی باشه توجه کنید که به مدت طولانی بوده اسمش تو سمپادیا لورکا بوده و لورکا هم می شه ازش فدریکو گارسیا لورکا رو نتیجه گرفت که
شاعر و نویسنده و همچنین نقاش،
نوازنده پیانو، و آهنگساز
اسپانیایی بوده تازه یکی از فیلم های محبوبشون Pan's Labyrinth هست که یه فیلم اسپانیایی هستش (من این فیلم داشتم بعدش زبانش فکر می کردم فرانسوی هست

در نهایت هم پاکش کردم

)
واسه اثبات حرفم که این lorca همون فدریکو گارسیا لورکا می باشد به پست زیر دقت کنید
به نقل از نیلوفـر :
*...A las cinco de la tarde. Era exactamente las cinco de la tarde. Un niño trajo la hoja blanca a las cinco de la tarde
میگفتی آفتابی که اینطوری آسفالت رو از جا دربیاره رحم و انصاف نمیفهمه ... و برای بوته های زیتونی که اینطوری با شعله ای نامرئی و در آمده از ناکجا آباد بسوزن کاری نمیشه کرد ... میگفتی شاید بهتر باشه جرعه ای آب به گوسفندایی بدیم که زیر تیغ آفتاب بی تابی میکنن و به زمین میافتن ... و باید کوزه های گلی رو که دارن با شقاوت خورشید ترک میخورن از مسیر آفتاب دور کرد ... میگفتی باید برای گلدون خالی روی میز یه دسته یاس وحشی چید ... و چوب دیوار پشتی خونه دیگه خیلی قدیمی شده ... همه ی این ها را میگفتی؛ وقتی زمان باز ایستاده بود ... قلب چمن تند تند میزد ... اسب ها رمیده بودند ... کوزه ها یکی یکی می شکستند ... ابرها بی قرار شده بودند ... زمین آرام می لرزید ... خون جاری میشد ... بوی مرگ پیچیده بود ... و دود ... و منی که شجاع از آرامش عجیب و کودکانه ی تو، با موهایی که باد هراسان به هم می ریخت، و چشمانی که آسمان در آن به دنبال جرعه ای آبی بود ... تنها کاغذی برداشتم، سفید ... تا چهره ات را بکشم!
پی نوشت: چه دلی داشت ...
فردریکو ...
*quote by Federico Garcia Lorca
صحبت فیلم شد بگم فیلم هم می بینند اما کارگردان فیلم براشون مهمه در واقع از هر کارگردان می ره فیلم های معروفشو می بینه
اگه کارگردان نمی شناختن فیلم باید فیلم معروف یا پیشنهادی باشه با انیمیشن و فیلم ایرانی هم میونه خیلی خوبی نداره حدس می زنم که با کتاب های ایرانی هم میونه اش خوب نباشه
همونطور که لورکا بیانگر علایقشون بود آواتارشونم بیان گر علاقه اش به یه نویسنده هست (Emily Winfield Martin)
حالا بر می گریدم سراغ عکس ها
این نمی دونم اصلا چیه یکی بعدا تو پ.خ بهم بگه این چیه

تو عکس آخر عکس تن تن و میلو
رو می بینیم که بر می گرده به همون قضیه علاقه به مجموعه
اما برای من جای سوال داره کتاب های تن تن این شکلی نبودند اینم یادم نمیاد جلد هیچ کدوم از کتاباش باشه بیشتر منو یاده انیمیشن تن تن می ندازه که شروعش با قسمت هایی از کتاب هاش شروع می شد و این صحنه توش بود
از اونجا که به نویسنده خیلی اهمیت می دند من حدس می زنم که کتاب تن تن و هنر الفبا رو نخوندند چون بخشی از کتاب توسط هرژه نوشته نشده و توسط یکی از شاگرداش کتاب کامل شده حالا برای اینکه بعدا گیر ندن (tintin)
شاید شما مظنون رو یه آدم آروم و همچین رسمی ببینید و شاید هم تصویر یه پیرمرد ازش ببینید اما شور و حال دخترانه تو حرفاش هست
مثل اینجا
به نقل از نیلوفـر :
تصمیم گرفتم بشینم کنار شومینه و انقدر
پرتقال منِ مرجان فرساد رو گوش بدم تا بمیرم. به عبارتِ دیگه، تصمیم گرفتم بمیرم.
یه حسی می گه فعال تری از چیزی که به نظر میاد باشند
به نقل از نیلوفـر :
Mafia، GTA، PES، Call of Duty، Black Mirror، Resident Evil
و صد البته، بازی بسیار محبوبم: Cybernations
در عین حال که مطالعه زیادی داره بازی هم می کنند البته نمی دونم هنوزم بازی می کنند یا خیر اما جالبیش اینجاست که بازی هاشونم پسرونه هست ، مثل اینکه استراتژیک رو بیشتر بقیه می پسندند
بنظر من این بازی ها نشان دهنده ی داشتن یه داداش بزرگتره !!!!
مثل اینکه فوتبالی هم هستند
به نقل از نیلوفـر :
بی خیال؛ این چیزا فقط مقدمه ست ...
اصل بازی هنور مونده ...
ولی واقعا لذت بخش بود بازی؛ از اون بازی های آرامش بخش.
درسته من گفتم ایشون در ده ی 1860 به سر می بره اما از خواننده های خارجی امروز هم بدش نمیاد cold play گوش می دن اشون و از طرفدار های michael jackson هم بودن اجتمالا برای مرگ این خواننده خیلی متاثر شدن شایدم گریه کرده
(من که نمی تونم همه ی پست ها رو نقل قول کنم مخصوصا طولانی هاشو شما خودتون برید پیدا کنید )
تازه به موسیقی متن هم اهمیت می ده
حالا شاید بخواد بعدا از خودش دفاع کنه بگه نیازی به ماشین زمان نداره که بیاد موسیقی های جدید تر هم گوش بده اما در جواب باید بگم منم تو آرشیوم yo yo ma دارم اما تعداد دفعاتی که گوش دادمش در مقابل piano guys هیچه

دیگه شما هم به ماشین زمان نیاز دارید

درسته من گفتم به کارگردان خیلی اهمیت می ده اما به نظرم از بازیگر های زن این بازیگر رو خیلی دوست داشته باشه Keira Knightley
راستی به استیون هاوکینگ هم خیلی خیلی علاقمند هستند اینقدر که اگه اسمی ازش نمی اوردم پستم رو دیس می کرد

به تازگی یه پست دادن توی سمپادیا واسه معرفی خوشون بعد تو پست نوشته
به نقل از نیلوفـر :
نظرت در مورد سایت: صرفاً وقتگذرونیه. برای مثال من اومدم بعد از ۶ سال دارم خودم رو معرفی میکنم
قابل توجه اینه که اگه طی این 6 معرفی نکردین واسه درونگرایی یا شایدم تنبلی بوده و اگه الان معرفی می کنید علتش استریتتون هست نه وقت گذرونی
ایشون کلاسشون بالا بود دخترم بودن من روم نشد اذیتشون کنم باشد که آیندگان روشون شه شیطنت کنن و سر به سر
lorca بزارند
تعداد دفعاتی که مشغول بررسی مظنون بودم و تعجب کردم رو حسابش از دستم در رفته اما یکیش که عجیب بود این بود شطرنج هم بازی می کنند

دربارشونن خیلی می شه صحبت کرد تو هر قسمتی یه سرنخ می بینیم از متن شخصیش تا پست هاش همش از کتاب ها و شخصیت هایی هست که دوست داره
اینم اضافه کنم اصلا خودشو جای دیگران قرار نمی ده کافیه یه نگاه کنید به لینک هایی که گذاشته هیچ کدوم نمی شه به راحتی دانلود کرد از یه آپلودر بهتر استفاده کنید خب