وای نخـــوندم!!!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Shery
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
Shery

Shery

کاربر حرفه‌ای
فارغ‌التحصیل
ارسال‌ها
328
امتیاز
4,748
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بجـنورد
سال فارغ التحصیلی
95
سلام ;;)
همونطور که از عنوان مشخصه :-" مسلما واسه هر دانش آموزی پیش اومده که واسه یه امتحانی فراموش کرده باشه بخونه :))

یا مثلا واسه امتحان ترم یا امتحان یا پرسش کلاسی حتی ! درس نخونده باشه[nb]درواقع فراموشم نکرده باشه حتی :-" ، کار همیشمونه اصن X_X[/nb] ؛ و خب
مجبور باشه سرجلسه یا سرکلاس حاضر شه !!!

خب الان میخوایم بگیم که چی پیش اومده ، و اون درس رو چجوری گذروندیم به خیر گذشته یا نه :د
 
پاسخ : وای نخـــوندم !!!

امتحان زبان داشتیم. چهارشنبه بود. من فک کردم چهارشنبه هفته بعده.شب قبلش 2 قسمت ومپایر دیدم نخوندم :> و خب صبح روز بعد سوت‌زنان و با قیافه‌ای حق‌به‌جانب وارد مدرسه شدم. :دی :>
دیدم همه زبان میخونن و فهمیدم ک امتحان داشتیم ...
رفتیم سر جلسه. دوتا از بچه هارو ساپرت میکردم :-" به چندتام رسوندم. :-" :>
یعنی اگه میخوندم اینقد خوب نمی‌دادم :D :>

sadlove : لدفن قوانینو رعایت کنین .
 
پاسخ : وای نخـــوندم !!!

چهارشنبه بود و ما شنبه امتحان فیزیک داشتیم ومن تا جمعه بعدازظهر هیچی هیچی نخوندم :D :D :D :D :-" :-"
جمعه از4:30 دقیقه ی بعدازظهر تاساعت2:30 دقیقه ی نیمه شب داشتم درس میخوندم و دیگه نمی کشیدم وگیج شده بودم 8-| 8-| 8-| 8-|
ما اینیم دیگه :)) :)) :)) ;)) ;)) ;)) :-[ :-[
 
پاسخ : وای نخـــوندم !!!

من سرـه دینی ـه همین امسال!

اولین امتحان ترممون بود و اینا!

منم 4 شمبه و 5 شمبه و جمعه و شمبه و یه شمبه رو به احوالات حیاتم رسیدم و ما دوشمبه ساعت 8 دینی داشتیم!

بعد دیدم ساعت 12 شب ـه یه شمبه ایه ک من فرداش دینی دارم و حتی نمیدونم چن درس امتحان دارم! خیلیم خابم میومد

گفتم بذا یه ساعت میخابم پا میشم از 1 تا 6 میخونم! بسشه دیگه :/

آلارم گوشیو تنطیم کردم و خابیدم!

یهو دیدم مامانم داره صدام میکنه میگه ساعت 6 و نیم شد پاشو الان سرویست میره : | دینی رم برو بیفت :-"

(جریان این بود ک مامان ـه من سرـه اینکه 4 روز دینی نخونده بودم بام لج کرده بود و اومده بود گوشیو خاموش کرده بود ک زنگ نخوره :-":-")

منم یه کم واقع نگرانانه نگاه کردم ب قضیه و دیدم کاری نمیتونم بکنم خب!خیلی ریلکس پاشدم رفتم مدرسه!

بعد رفتم تو مدرسه و از شیش و نیم تا هفت و رب جمش کردم! 9 درس : ))فک کنم بالاترین نمره کارنامه م هم دینی باشه حتی : ))))

:-"
 
پاسخ : وای نخـــوندم !!!

شما نابغه اید!!!! :o
من امسال برای امتحان شیمی بیشتر از 20 ساعت خوندم ( حسابش از دستم در رفته ) اما بد ترین امتحانم بود :-??
[/quote]
 
پاسخ : وای نخـــوندم !!!

پارسال امتحان ادبیات ترم دوم دقیقا نمیدونم ولی فکرکنم 24 درس بود ، دیر شروع کردم و 13 تا درسم مونده بود :/
گفتم بخوابم دو ساعت ، نصف شب بیدار شم و ادامشو بخونم !
و خب بیدار نشدم =|
یادمه عصبی بودم اون روزم بارون میومد ، درس که نمیشد خوند ولی تو حیاط مدرسه زیر بارون شعر حفظی روخوانی میکردم[nb]کتابم مثل بیسکوییت شده : )) [/nb]
و خب امتحان دادم و 20 شدم :| :))
.
.
.
.
سال اول راهنمایی ، زبان خب ما هم کتاب عادی داشتیم و هم تکمیلی (کمبریج)
من فکرمیکردم تو امتحان ترم فقط عادی میاد |: خوشو خرم رفتم سرجلسه و دیدم بچه ها تکمیلی دستشونه !!!!!!
خیلی بهم شوک وارد شد ، به دبیرمون گفتم من نخوندم
ولی اونم 20 شدم :)) :د
 
پاسخ : وای نخـــوندم !!!

از این شانسا تو دروس فهمیدنی زیاد اوردم، ولی تو دروس حفظ کردنی اصلا :))

سال اول ریاضی تکمیلی داشتیم،

یادمه وقتی رسیدم به کلاس فهمیدم امروز امتحانشه و دبیر این درس هم اصلا عادت نداشت که امتحان بگیره ولی گویا جلسه‌ی قبلیش اعلام کرده بوده و من بی‌خبر بودم؛ خلاصه،

هیچی دیگه امتحان 10 نمره‌ای رو 9 شدم بدون این که اصلا شب قبلش برا این درس خفن وقت بذارم :))

ولی حالا یه بار نخونده رفتم امتحان ادبیات فارسی دادم سال دوم، شدم 16 :-"

مثالاش زیاده از این بی‌اطلاع بودنا یا نخودنا و نمره‌های عالی گرفتنا :))
 
پاسخ : وای نخـــوندم !!!

امتحان ترم زبان فارسی روحم خبر نداشت :o

ولی بیست شدم :D
 
پاسخ : وای نخـــوندم !!!

یه بار آز فیزیک امتحان ترم داشتم نمیدونستم فقط دعا میکردم با یه خرخون هم گروه شم!که خوش بختانه یه خرخون هم گروهیم شد و با موفقیت کامل شدیم :D
 
پاسخ : وای نخـــوندم !!!

شماها چقدر روشنید!!من کلا نصف امنتحانات عمرم رو هیچی نخوندم!!برای مثال هیچکدوم از امتحانات نهای سوم دبیرستان و امتحانات ترم اول و دوم پیش رو نخونده بودم :دی!!(معدل کتبی سومم شد 11.5 B-) پیشمم همین حدودا شد!!)
اینم آما کنکورم :دی!!
http://www.sampadia.com/forum/index.php/topic,109315.msg1402388.html#msg1402388
 
پاسخ : وای نخـــوندم !!!

امسال امتحان زیست نهایی ما آخرین امتحان بود بعد 4 روزم براش وقت داشتیم . منم به خیال اینکه اوووووووه اون 4 روز خیلی زیاده و اینکه زیستو در طول سال خوندمو فولان گذاشتم روز آخر خوندم :-"""" بعد با بدبختی ساعت 7و نیم صبح تموم شد بالاخره :)) ساعت 8 رفتم سرجلسه ، داشتن ورقه هارو پخش میکردن که یادم اومد واااای من چند صفحه از سخت‌ترین و حفظی‌ترین قسمت گیاهی رو نخوندم :))) :| چون سخت بود گذاشته بودمش آخر بخونم که یادم بمونه مثن :))
ولی خب خوشبختانه سوال نیومد ازش :-" در هر صورت خیلی استرس گرفتم سر جلسه
 
پاسخ : وای نخـــوندم !!!

آقا من امسال امتحان ترم پیام های آسمان داشتم یه دوروزی فرصت بود.هیچی نخوندم با خودم گفتم شب مثه جغد میخونم.از قضا همون شب خواستیم بریم بیرون.من کتاب ورداشتم مامانم یه کم مشکوک شد.گفت کتاب بیار بپرسم :-ss :-ss :-ss
پ.ن:من وقتی استرس میگیرم شکم درد در حد مرگ میگیرم :-??
اینو که گفت دنیا رو سرم خراب شد!خلاصه پرسید و از 15 تایی که پرسید 2 تا رو جواب دادم که مال درس 1 بود :-"
خلاصه اون شب در عرض 2 ساعت(10تا 12)یه دور زدم ساعت3 پاشدم تا 6 هم خوندم.
بیرون هم نرفتیم ^#^
 
پاسخ : وای نخـــوندم !!!

هیچ وقت و در هیچ صورتی نتونستم حتی یه کتاب رو تموم کنم و بعدش برم سر جلسه امتحان و همبشه یه بخشایی بود که نخونده بودم و با کمک دوستان و چشم های همانند عقابم سوالاش رو جواب میدادم و قشنگیش اینجا بود که هر 2 درسی رو که میخوندم به مامانم میگفتم یه دور کتاب تموم شد
 
پاسخ : وای نخـــوندم !!!

یه بار به جا اینکه درسای روز یک شنبمو بخونم درسای دوشنبمو خونده بودم :| :| :))
 
  • لایک
امتیازات: reza7
پاسخ : وای نخـــوندم !!!

امتحان نوبت دوم سال دوم دبیرستان

دوشنبه دینی داشتیم و چهارشنبه جغرافی

نمیدونم چرا ولی فکر کردم دوشنبه جغرافی داریم....خلاصه زدم تو کار جغرافی خوندن و ساعت 7:30 کتاب بدست بلند شدم رفتم مدرسه

همه می گفتند چقدر خرخونی و اینا و من در عجب چون فکر می کردم اونا خرخونن که دارن امتحان دو روز دیگه رو میخونن و کتاب دینی دستشونه؟

خلاصه ساعت 7:45 به این نتیجه رسیدم که اشتباه خوندم :| :|

نتیجتا با معدل 19.80 و نمره بیست در همه درس ها, دینی رو با نمره 8 افتادم و.............(شهریور).......

هنوز که هنوز هروقت اسم امتحان میاد هرکی خبر داره یه تیکه میندازه :|
 
پاسخ : وای نخـــوندم !!!

یه سری یادمه شنبه امتحان کامپیوتر داشتیم و چون چهارشنبه تعطیل بود پنجشنبه و جمعه هم خب تعطیل بودن امتحان رو انداخته بودن شنبه منم از این 3 روز تعطیلی نهایت تفریح و خوش گذرونی رو انجام دادم :| جمعه ساعت 10 شب ب بعد بود یادم اومد امتحان کامپیوتر پایان ترم داریم :( اصن کل اون 3 روز که کوفتم شد بماند!از همون موقع شروع کردم ب خوندن فک کنم تا 2 اینا بعد 6 صبحم بیدار شدم بقیشو خوندم مدرسه هم نرفتم تو اون چند ساعتی که تا شروع امتحان مونده رو هم بخونم :| ساعت 8 اینا بود از مدرسه زنگ زدن گفتم امتحان گرفتیم چرا غایبی؟؟؟سریع پاشو بیا رفتم همه رو درست نوشتم ب جز یک سوال اونم سوالی بود که از رو برگه های جلوم دید زدم :-[

خاطره 2! یک دبیر فیزیک داشتیم سخت گیریش تو خاور میانه زبان زده [nb]اول دبیرستان[/nb] وقتی امتحاناشو میخوندی 15-16 میشدی یه روز اومد سر کلاس گفت بچه ها میخوام ازتون امتحان بگیرم :o بچه ها گفتن نه امادگی نداریمو از این چیزا ولی قبول نکرد من اون امتحانمو 20 شدم :> واقعن یکی از افتخارات طول تحصیلم همینه که از دست اون دبیر محترم 20 گرفتم سعادتی بود که نصیب همگان نمیگردید 8-^
 
پاسخ : وای نخـــوندم !!!

سال دوم که المپیاد می خوندم با اینکه معلما رعایتمو می کردن ولی باید امتحان ها رو می دادم و شب امتحان جغرافیا و دفاعی پدرم در میومد اخرشم جغرافی 19 شدم ودفاعی20 ..وهمینطور تاریخ سوم هم فاجعه بود برام ..یادمه همون سال دوم وقتی زنگ بعد امتحان جغرافی یا دفاعی داشتیم من همش سر کلاس می خوندم وخیییییلی حس بدی بووود و همینطور سال پیش هم زمین نوبت اول ودوم روز قبل از امتحان تازه کتابموباز کرده بودم و زمین پیش هم سخته خب و با بدبختی کل شبم نمی خوابیدمو و می خوندم فاجعه بود متاسفانه برای اولین بار شب امتحان زمین نوبت دوم شبش ساعت 2 خوابم برد و هنوز نیمه اول کتابو نخونده بودم و برای همین 15 شدم که حس مزخرفی بود...
با اینکه سر بعضی درسا شب امتحانی شدم ولی اصلا خوشم نمیاد وادم اینجور کارها نیستم
البته وقتی اینجور میشد موقع خوندن همش به خودم فحش میدادم =))
 
پاسخ : وای نخـــوندم !!!

یعنی من یکبار هم نشده امتحان داشته باشم و بیشتر از نصف مباحثو خونده باشم :|
امتحان عربی نهایی بود من از ساعت 11 شب شرو کردم تازه بعد 4 تا درسم که تموم شد با اعتماد به نفس کامل هم گرفتم خوابیدم :-"
ولی ازین خبرا هم نیست که 20 شدمو اینا 15 شدم :))
 
پاسخ : وای نخـــوندم !!!

نمیدونم سال دوم چه کار خوبی من کرده بودم که اینطور خرشانسی آوردم. چند بار چند تا دبیر مختلف قرار بود امتحان بگیرن منم حالا هر دفعه به یه دلیلی نخونده بودم اما هر بار امتحانا به یه دلیلی لغو شد طوری که دوستام بعضیاشون واقعا باور کرده بودن اگه من نخونم امتحان برگزار نمیشه( آخه نخوندنم همیشگی نبود و موردی بود و وقت هایی که میخوندم نمرم بد نمیشد)
هیچی دیگه یه بار نخونده بودم دوستام گفتن این دفعه امتحان کنسل میشه حتمن .من بهشون گفتم این چرت پرتا خرافاته حالا شیش هفت بار امتحان لغو شده دلیل نمیشه که اما گوش نکردن، من سرکلاس یه ذره دبیر وقت داد خوندم اونا نخوندن همه با هم 5 نفری یه چیزی حدود 10 گرفتیم :D :D :D :D :D :D
 
زنگ دوم مستمر نوبت دوم مطالعات داشتیم
زنگ اول ریاضی
رفتم تو کلاس یهو گفتن امتحان داریم
اول هنگ کردم
بعد با خیال راحت سر کلاس ریاضی نشستم خوندم
زنگ بعدشم امتحان دادم
نوزده شدم
برگشتم خونه
 
You must log in or register to reply here.
Back
بالا