نظم هایی از جنس اشراق

[matin320]

خب اینجا میخوام نظم های دوست و همکلاسی عزیزمون رو بذارم...

اگه نظری راجع به نظم ها بود میتونید همینجا پست بدید، منم به ایشون منتقل میکنم.

 

[matin320]

پاسخ : نظم هایی از جنس اشراق

تقدیم به ساحت مقدس حضرت صاحب العصر و الزمان ( عج)

در شهر خدا...

به جز آن زلف تو مارا نظری هیچ نباشد
به دلم به ز وصالت خبری هیچ نباشد

چو در این شهر خموشی گهری چون تو نباشد
دگر از چشمه هستی اثری هیچ نباشد

تو در شهر خدایی تو سکوتی و صدایی
به خدا سمت خدا جز، تو دری هیچ نباشد

نبود چشم رسیدن به عدالت فقرا را
پی شب بی رخ ماهت سحری هیچ نباشد

همه شب من به امیدم که نمیرم و ببینم
که در این جنگل هستی تبری هیچ نباشد

علل فتح و فتوحی ثمر کشتی نوحی
و بدونت دو جهان را ثمری هیچ نباشد

بنه ای یادبه دوش دو جهان بار هدف را
که هدف بهر جهان بشری هیچ نباشد

نبود غم دل مارا ز یکی چشم تن ارا
که به جز چشم دل ارا بصری هیچ نباشد

ببرم پناه بر او ز زمانی که به کویت
ره عشق ادمی را گذری هیچ نباشد

چه سیه بخت بود او که به جز عامل حزنت
شدن اندر پس کارش هنری هیچ نباشد

خس زرین شده دنیا ز نبود در تقوا
گهرم! بیا که اینجا، گهری هیچ نباشد

ز غیابت گل سبزم شده چون برگ خزانی
چه غریبانه بهار دگری هیچ نباشد

همه گفتم و نگفتم ز خودم هر چه که گفتم!
زمنی کو به درت زو بتری هیچ نباشد

چه کنم؟ مایه ننگم بود از غیر تو رنگم
و به دور دل تنگم قمری هیچ نباشد!



اشراق خراسانی

 

[mahdiII]

پاسخ : نظم هایی از جنس اشراق

وای ...........عالیییییییییییییییییییی بود

مخصوصا این:

چه کنم؟ مایه ننگم بود از غیر تو رنگم
و به دور دل تنگم قمری هیچ نباشد!

دربعضی ابیات قافیه درونی داشت که زیبایی شعرودوچندان کرده بود.