• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

دایان - ۱۹۶۵۱

  • شروع کننده موضوع
  • #2

rdahl_kn

دایان
ارسال‌ها
164
امتیاز
928
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
شیراز
دانشگاه
University of Calgary
بی نوایان

بی نوایان- ویکتور هوگو- محسن سلیمانی- نشر افق


اسم اصلی: Les Misérables

ویکتور هوگو توی این کتاب درمورد زندگی مردم فرانسه در دهه ی 1830 (اگر اشتباه نکنم!) می نویسه. من خیلی گشتم که متن کاملش رو پیدا کنم، اما بهترین چیزی که دیدم همین نشر افق بود. ترجمه ش کم ترین ایراد رو داره نسبت به نسخه های دیگه و به نظرم اومد از بقیه کامل تره.
این کتاب رو من بار ها خوندم و هربار همون تاثیر بار اول رو داره. از اون کتاباییه که آدم از خوندن صحفه به صحفه ش و روند داستان لذت می بره، حتا وقتی می دونه که آخرش چی میشه. همه ی توصیف ها و شخصیت پردازی ها عالی هستن. یکی از چیزایی که خیلی دوست داشتم این بود که ویکتور هوگو داستان زندگی افراد مختلف رو خیلی قشنگ و تمیز (!) به هم ربط میده.
اصن من کی باشم که بخوام ویکتور هوگو رو نقد کنم!!

از روی این کتاب تعداد بسیار زیادی فیلم نامه و نمایش نامه اقتباس شده که جدید ترینش همین موزیکال سال 2012 بود. راسل کرو، هیو جکمن و آن هت اوی بازی های فوق العاده ای رو به نمایش می ذارن و گرچه هیچی کتابش نمیشه، ولی فیلم خیلی خوبی بود.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #3

rdahl_kn

دایان
ارسال‌ها
164
امتیاز
928
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
شیراز
دانشگاه
University of Calgary
یک روز قشنگ بارانی

یک روز قشنگ بارانی- اریک امانوئل اشمیت- شهلا حائری- نشر قطره

این کتاب شامل پنج تا داستان کوتاه از اریک امانوئل اشمیته که همه شون درمورد زندگی یک زن هستن.

یک روز قشنگ بارانی داستان زنی به نام هلن هست که همه چیز به نظرش یه ایرادی داره و از هیچ کس و هیچ‌آیز در زندگی کاملن راضی نیست. اون با یه مردی که دقیقن برعکس خودشه ازدواج میکنه و داستان به طور خلاصه ای به تعریف شخصیت و زندگی هلن می پردازه. این یکی از داستان های مورد علاقه ی منه توی کتاب!

Spoiler!
غریبه فوق العاده ست. از نظر من بهترین داستان این کتاب همینه. درمورد زنیه که قبلن خبرنگار بوده و حالا در دوران پیری حافظه ش رو از دست داده و فکر میکنه هنوز یه دختر جوونه. وقتی پسرش و عروسش به دیدنش میان فکر میکنه شوهر و معشوقه ی شوهرش هستن. بی نهایت نثرش زیباست و روون و ساده نوشته شده. در عین حال پایانش کاملن غیر قابل حدسه.
End of Spoiler!

ادت معمولی رو خیلی دوست نداشتم. یعنی نسبت به بقیه ی داستان های این کتاب خیلی «معمولی» بود.
داستان یه زن عامی بود که برای نویسنده ی محبوبش می نویسه. مثل این که نویسنده هم خیلی نویسنده ی خوبی نبودی و من از داستان این جوری برداشت کردم که کتاب هاش در حد میم.مؤدب پور هست. :-” خلاصه این نامه نویسنده رو تحت تاثیر قرار میده و فلان و فلان. بسیار معمولی.

تقلبی داستان زنیه که سال ها معشوقه ی مردی بوده و پس از اینکه اون مرد ترکش می کنه به تمام دنیا بی اعتماد میشه. فراز و نشیب های زندگی این زن به طرز قشنگی بیان شدن.

زیبا ترین کتاب دنیا درمورد زن هاییه که تو سیبری زندانی شدن و میخوان برای بچه هاشون یادداشتی بنویسن . خیلی قشنگ و لطیفه! پایانش غیر منتظره ست تقریبن و کلن داستان خوبیه. :-??


من کلن آقای اریک امانوئل اشمیت رو دوست دارم، سبک روون و لحن ساده و صمیمی داره. مثلن داستان های همین کتاب رو جوری نوشته بودشون که اصلن حس نمی کردی داری یه چیزی می خونی. مثل این که داری فیلم میبینی. من اصلن کلمه ها رو نمی دیدم، فقط توی ذهنم یه تصویر درست میشد. انقدر روان بود نثرش.
خوندنش به من یه حس گرم داد، حس "home" !
 
  • شروع کننده موضوع
  • #4

rdahl_kn

دایان
ارسال‌ها
164
امتیاز
928
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
شیراز
دانشگاه
University of Calgary
جنس ضعیف

جنس ضعیف- اوریانا فلاچی- ویدا مشفق- انتشارات صفی علیشاه (سال ۵۹)

کتاب درمورد سفر های نویسنده به سرزمین های شرقیه. پاکستان، هند، ژاپن٬ چین (که البته ویزا بهش نمی دن و فقط میره هنگ کنگ.) و هاوایی!
خود نویسنده اول کتاب توضیح میده که خوشش نمیاد درمورد زن ها و مسائلی که به اون ها مربوط میشه بنویسه.

نمی دانم چرا در این مورد دچار ناراحتی می شوم و موضوع به نظرم مسخره می رسد. نمی فهمم مگر زن ها نژاد به خصوصی هستند که موضوع جداگانه و خاصی را، به خصوص در مطبوعات، تشکیل دهند. مانند موضوعی مثل ورزش، سیاست یا پیش بینی هوای کشور!

بعد میگه که به خاطر دوستش لورین تصمیم گرفته این کار رو انجام بده. این نویسنده ی ایتالیایی اونم اون همه سال پیش، کار خیلی بزرگی انجام داده ها.
خلاصه کشور به کشور سفر میکنه و گزارش هاش رو می نویسه. من در مدتی که داشتم کتاب رو‌می خوندم، به این فکر می کردم که اگر همون سال ها میومد ایران درموردش ی می نوشت وپ اگر الان میومد ایران درموردمون چی می نوشت.

کتابیه که خوندنش برای بعضی افراد معلوم‌الحال خالی از لطف نیست. ولی یکی از مشکلاتش به نظرم اینه که نویسنده دیگه خیلی بیش از حد در بعضی از قسمت های کتاب بزرگ می کنه موضوع رو.
در کل خیلی با این کتاب اطلاعاتم افزایش یافت.

~پس از خواندن دو پست دیگر درمورد این کتاب: خیلی خیلی خیلی جالبه که هرسه این قسمت نقل قول شده رو توی پستمون آوردیم. ~
 
  • شروع کننده موضوع
  • #5

rdahl_kn

دایان
ارسال‌ها
164
امتیاز
928
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
شیراز
دانشگاه
University of Calgary
دنیای سوفی

دنیای سوفی- یاستین گوردر- حسن کامشاد

اولین بار این رو من پنجم دبستان‌/اول راهنمایی خوندم. خب مشخصه که هیچی ازش نفهمیدم. تاریخ فلسفه ش رو ول کردم و فقط داستاناش رو‌خوندم! در طول سه سال بعد بازم این اتفاق افتاد تا این که پارسال دیگه خوندمش و دیدم ئه! می فهمم چی داره میگه.

همه ی کتاب های یاستین گوردر معمولن یه داستانه که داره توی یه داستان دیگه تعریف میشه. توی راز تولد کاغذ های تقویم بود، توی دختر پرتقالی کتابی که پدر شخصیت اول داستان نوشته بود و توی دنیای سوفی هم پدر هیلده. این سبک جالبیه ودوسش دارم ولی فکر نمی کنم هیچ نویسنده ی دیگه ای بتونه در این سبک وطرز نوشتن موفق باشه. درضمن نویسنده توی همه ی کتاباش به دنبال یافتن معنایی برای زندگیه! که بازم به طرز دلنشین و تاثیر گذاری این ها رو بیان می کنه. این مهارت نویسنده رو نشون می ده به نظر من.

درسته که این یه کتاب سنگین بود و انتظار میرفت خشک باشه اما داستان پردازی و شخصیت پردازی و‌ توصیف ها. همه و‌ همه، خیلی قشنگ بود! عالی بود. خیلی ظریف هرچیزی رو که می خواست درمورد جهان و خدا بگه توی داستان جا کرده بود. خیلی اینش رو دوست داشتم.

علاوه بر‌ همه ی اینا من خیلی چیز ازش یاد گرفتم! نمونه ی به کمال رسیده ی یک کتاب درسی برای دانشجو های رشته ی فلسفه بود.

خلاصه ش اینه که توصیه میشه. بخوانیدش!
 
  • شروع کننده موضوع
  • #6

rdahl_kn

دایان
ارسال‌ها
164
امتیاز
928
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
شیراز
دانشگاه
University of Calgary
یادداشت های یک دیوانه

یادداشت های یک دیوانه- نیکولای گوگول- خشایار دیهمی- نشر نی

عالی.
بهترین داستان های کوتاهی که تاحالا خوندم (در ژانر خودش). اصن شاهکاره. این آقای گوگول پدر داستان کوتاهه اگر اشتباه نکنم، و کلن نثر و طرز بیان خیلی جالبی داره. ایده ی داستان ها رو واقعن نمی دونم از کجا میاره! خیلی نو و جدیده. کلن خوندنش خیلی خیلی توصیه میشه.

من از هشت تا داستان کوتاه توی کتاب، «بلوار نیفسکی» «دماغ» و «شنل» رو خیلی خیلی دوست داشتم. بقیه ش هم البته عالیه!

خیلی دوست دارم بشینم دونه دونه داستان ها رو به صورت حرفه ای بررسی کنم ولی واقعن تنها کلمه ای که میشه گفت همون ’’عالی’’ هست که من همین الانم بیش از حد استفاده ش کردم.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #7

rdahl_kn

دایان
ارسال‌ها
164
امتیاز
928
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
شیراز
دانشگاه
University of Calgary
منِ او

منِ او- رضا امیرخانی- نشر افق

من قبل از این که این رو بنویسم نقد چند تا از بچه ها رو خوندم، مخصوصن نقد علی‌رضا ح. و خیلی تو روحیه م تاثیر گذاشت. عمرن من بتونم یه همچین نقدی بنویسم، ولی خب...

چگونه با این کتاب آشنا شدم؟ (خواندن این قسمت اختیاری است و ذره ای به دانش ادبی شما اضافه نخواهد کرد.)

داستان از اونجایی شروع شد که من رفتم توی یه کتاب فروشی خیلی مشکوک که در نگاه اول به نظر عادی میومد ولی بعد که دقت کردم دیدم کتاب ها همه مخصوص یه جبهه ی خاصه. کتاب های فلسفه ش همه مال یه مکتب، کتاب های فارسیش همه مال یه زمان و درمورد یه چیز... افراد توی کتاب فروشی همه یه تیپ خاص... فروشنده ی اونجا کلی درمورد رضا امیر خانی برای من توضیح داد و این که سمپادی بوده و بیوتن همزمان با کافه پیانو منتشر شده و اینا رو گفت. بعد «منِ او» رو پیشنهاد داد. من هم خریدمش.



کتاب درمورد زندگی «علی فتاح» و عشقش به دختری به نام «مه تاب» هست و داستان در سال ۱۳۱۲ شروع می‌شه شامل بیست و سه فصله که بیست و دو تای اول یکی در میون «یکِ من» و «یکِ او» و ... نامگذاری شدن. و فصل بیست و سوم «منِ او» هست. فصل های «من» فصل های رضا امیر خانیه که برعکس اسمش سوم شخص نوشته شده و فصل های «او» فصل هاییه که از زبان علی فتاح و اول شخص نوشته شده. دروغ نمی گم این تضاد بین «من» و سوم شخص بودنش و «او» و اول شخص بودنش برام جالب بود.
از لحاظ نثر و رسم‌الخط تا یه جاهایی می تونستم دیدگاه نویسنده رو بفهمم ولی از بعدش به نظرم فقط تلاشی (نمی گم تلاش ناموفق) برای متفاوت بودن بود.
درمورد خود داستان... اممم... من شخصن اصلن و به هیچ وجه از فضای اون سال ها خوشم نمیاد. به هم میریزم، اعصابم خرد میشه، اصلن تاریخ معاصر رو نمی‌تونم تحمل کنم. از شنیدن هر دو دیدگاه هم حالم به هم می‌خوره. نه صرفن این الآنی.و کلن هم این که علی می خواست مطمئن بشه این عشقه و شهوت نیست برام غیر قابل هضم بود. چون چنین عشقی نمی تونه وجود داشته باشه. کلن این تیکه‌ش برام غیرقابل درکه. این که چرا نویسنده می‌خواد انقدر «مثلن-فلسفی» کنه داستان رو نمی‌فهمم.
قسمت مورد علاقه ی من اون جایی بود که توی کوره پزی درمورد خشت ها و جاهاشون توضیح میداد و ربطشون میداد به سرنوشت آدما. (بیشتر نمی‌گم که فضاسازی و نثر خوب امیرخانی هدر نره.)
شاید این کتاب یه سری نکته های رو اعصاب داشت ولی از حق نگذریم، فضا سازی و توصیفش عالی بود! واقعن عالی بود. الان می خواستم مثال بزنم ولی دیدم شاید یکی کتاب رو نخونده باشه، نخواستم داستان لو بره.

درکل اگر شما هم اهل همون جبهه ی خاص هستید مطمئن باشید از خوندنش لذت خواهید برد.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #8

rdahl_kn

دایان
ارسال‌ها
164
امتیاز
928
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
شیراز
دانشگاه
University of Calgary
.

حذف.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #9

rdahl_kn

دایان
ارسال‌ها
164
امتیاز
928
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
شیراز
دانشگاه
University of Calgary
دزیره

دزیره- آن ماری سلینکو- ایرج پزشکزاد- انتشارات فردوس

این کتاب به صورت اول شخص از زبان یک زن فرانسوی به نام اوژنی دزیره کلاری روایت میشه. اوژنی اولین عشق ناپلئون بناپارت بوده و در آخر هم میشه ملکه ی سوئد. داستان از زمانی که ناپلئون هنوز سرهنگ بوده شروع میشه و تا مرگ ناپلئون و کمی بعدش ادامه داره.

نمی دونم این کتاب «دقیقن» بر اساس حقایق تاریخی نوشته شده یا نه. ولی تا اونجایی که من چک کردم، درسته که یک مارشال فرانسوی بوده که حکومت سوئد بهش پیشنهاد میشه و تمام جنگ ها و کارای ناپلئون توی کتاب درست بود.

این کتاب به مقادیر زیادی دخترونه‌ست. یعنی من با تصور این که دارم یک رمان شبیه رمان های جین آستین می خونم شروعش کردم، ولی از اونا بهتره. به نظر من هر فرد دوازده- سیزده ساله ای (یا دیگه حداکثر در دوران دبیرستان) که این رو بخونه ازش لذت میبره و مثل من مقادیر بسیار زیادی اطلاعات کسب میکنه در مورد انقلاب فرانسه و امپراطوری ناپلئون.
[ویرایش: دوستان راست میگن... بستگی به شخصیت آدم داره، نه جنسیتش! و دوباره دوستان راست میگن، خیلی خیلی کار اشتباهیه که به یه کتاب صفت دخترونه اطلاق بشه.]

کتاب دقیقن جوری نوشته شده که حس نویسنده رو کاملن منتقل میکنه و خواننده کاملن میتونه باهاش همزادپنداری کنه و حتا در مواقعی خودش رو جای شخصیت اول قرار بده و بگه اگه من بودم این جوری. ولی بازم باید بگم که حس میکنم ممکنه یه پسر نوجوون با خوندنش احساس کنه از مرد بودنش کم شده و فلان. من هنوزم وقتی دلم یه چیز حس‌خوب‌دهنده می خواد و خسته‌م شده از کتابای پر از حرف های نهان و این ها، میرم سراغ این.

درمورد ترجمه... حرف خاصی ندارم. ولی چاپش خوب نبود. درضمن مثل این که طبق شایعات، مقادیری از کتاب سانسور شده. حالا من نمی دونم. :-??

اگر شما یک دختر نوجوان هستید،‌ خوندن این کتاب توصیه میشه. همین کتابا هستن که نسل هاست دارن نوجوونی های دختران می سازن.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #10

rdahl_kn

دایان
ارسال‌ها
164
امتیاز
928
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
شیراز
دانشگاه
University of Calgary
The Hunger Games

The Hunger Games- Suzanne Collins

کتاب «مسابقات عطش» -نوشته ی سوزان کالینز- در قالب داستانی جذّاب و‌گیرا از فرهنگ امروز آمریکا -یعنی مصرف‌گرایی و فشن و سلبریتی‌نیوز و این ها- انتقاد می‌کنه.
در آینده ی دور، پس از آخرالزمان، در آمریکای شمالی کشوری به نام پانم شکل می‌گیره با سیزده منطقه و یک مرکز به نام کاپیتول که بر سیزده منطقه حکومت دیکتاتوری داشته. مردم بر علیه کاپیتول شورش می‌کنن و سخت شکست می‌خورن. منطقه‌ی سیزدهم نابود می‌شه و کاپیتول برای ایجاد ترس و وحشت مسابقت سالانه ای رو برگزار می کنه به نام هانگر گیمز. در این مسابقه هر سال دو نفر (یک دختر و یک پسر) از افراد بین دوازده ساله تا هجده ساله از هر منطقه انتخاب می‌شن تا برن با هم مبارزه کنن و هم‌دیگه رو بکشن تا آخرین نفر زنده بمونه. (به عبارت دیگر، twenty four go in, one comes out.) و از این مسابقه یه شو‌ی تلوزیونی هم درست می‌کنن و به صورت زنده پخش می‌کنن.
قهرمان داستان، که داستان از زبان اون روایت می‌شه، کتنیس اوردین نام داره و از اونجایی که اسم خواهر دوازده ساله‌ش، پریم‌روز، از ظرف در میاد داوطلب می‌شه تا خواهرش رو نجات بده.
این کتاب داستان بسیار جذاب و گیرایی داره اما خیلی نوجوانانه‌ست. خیلی خوب نوشته شده و امتیازش در گودریدز هم نسبتن بالاست. چهار و نیم حدودن.
از اون کتاباییه که غرق می‌شی در دنیاش.
تنها اشکالش همونیه که گفتم. بس نوجوانانه نوشته شده. به نظر من سوزان کالینز می‌تونست جهانی مثل جهان ارباب حلقه ها درست کنه، با همون جزئیات. ولی نه. این کار و نکرد و من حتا بعضی قسمتاش (توی کتاب سوم) یاد دلتورا افتادم.

به هر حال، به فانتزی خوانان توصیه می‌شه این رو بخونن. حداقل حرفی برای گفتن داره. بهتر از توایلایت و اون کتابای دارن شان هست.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #11

rdahl_kn

دایان
ارسال‌ها
164
امتیاز
928
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
شیراز
دانشگاه
University of Calgary
Catching Fire

Catching Fire - Suzanne Collins

کتاب دوم از سری هانگر‌گیمز به اندازه‌ی کتاب اول هیجان‌انگیز و جذّابه. معمولن کسی انتظار نداره کتاب های دوم به بعد یک سری خوب باشن و معمولن اولین کتاب بهترین کتابه. ولی کچینگ‌فایر کاملن به خوبی هانگر‌گیمزه. البته هنوز هم یه حس خیلی کم کودکانه توی این سری احساس می‌شه. خیلی کمه ولی وجود داره. شاید می‌تونست کم‌تر لوس نوشته بشه. البته حالا که دوباره بهش فکر می‌کنم، خیلی هم چیز بدی نیست. به هر‌حال مگر نه که کتاب دقیقن برای همین نوجوونا نوشته شده؟ و باید یه چیزی توی داستانا وجود داشته باشه که اونا رو جذب کنه. آدم‌های بالغ به اندازه‌ی کافی درگیر کتابای فلسفی و سنگین خودشون هستن و می‌تونن هرچیزی که می‌خوان بخونن اما نوجوونا واقعن به چنین کتابی نیاز داشتن که مسائل خیلی جدی رو در قالب یک داستان خیلی گیرا بررسی کنه.

چیزی که در طول کتاب خیلی به چشم می‌زد، شباهت غیرقابل‌انکار طرز فکر مردم کاپیتول و آدمایی که الآن روی کره‌ی زمین زندگی می‌کنن (همه) بود. کاش همه می‌تونستن این کتاب رو بخونن...

داستان این جلد خیلی خوب بود و با نظم و سریع جلو می‌رفت، جوری که نمی‌شد کتاب رو زمین بذاری. توصیف ها و همه چیز خیلی عالی بود، اما کاش فیلمش بهتر بود. حالا که فیلمش رو دیدم‌ تصور کردن صحنه‌ها غیر از جوری که توی فیلم نشون داده شده، خیلی سخته.

به طور خلاصه، این کتاب توصیه می‌شود و نه فقط به فانتزی‌خوانان، مثل جلد قبل. (گرچه باید قبلی رو بخونید تا بفهمید این یکی رو)
 
  • شروع کننده موضوع
  • #12

rdahl_kn

دایان
ارسال‌ها
164
امتیاز
928
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
شیراز
دانشگاه
University of Calgary
Mockingjay

Mockingjay - Suzanne Collins

کتاب سوم از سری هانگرگیمز! نمی‌دونم تاثیر پشت سر هم و سریع خوندنه یا واقعن ویژگی خود کتابه که دیگه انگار نویسنده می‌خواد تمومش کنه. داستان سریع‌تر و سریع‌تر پیش می‌ره و یهو همه‌ی اتفاقا باهم می‌افته. شاید یه ذره گیج‌کننده باشه یا پیچیده. یعنی، دیگه زیادی بود. یه ذره باید ملاتش (!) رو کمتر می‌کرد.
(این اتفاق با کتاب آخر هری‌پاتر و کتاب آخر دلتورا و خیلی کتابای دیگه هم افتاد.)
نمی‌دونم. شایدم به این خاطر بود که مثل دو جلد قبلی محدودیت مکانی وجود نداشت و از خود مسابقات خبری نبود.
ولی خب، مگر می‌شه آدم دو تا کتاب اول یه مجموعه رو بخونه و آخریش رو نخونه؟ دیگه از سر اجبار...

کتاب بدی نبود. در مجموع قابل قبول بود امّا به خوبی دوتای قبلی نیست، غیر از در یک مورد.
به نظر من مثلث عشقی کتنیس-پیتا-گیل نباید به عنوان موضوع اصلی کتاب در نظر گرفته بشه، درحالی که تو تمام رسانه‌ها آدمای جوگیر فقط و فقط روی انی موضوع که کی عاشق کیه تاکید می‌کنن. به هر حال. این جلد، خیلی بهتر از جلدای قبلی قسمت عشقی رو نوشته. اون بلایی که سر پیتا میاد واقعن ناراحت‌کنندست و خیلی هم پلات تویست خوبیه. و حرفایی که گیل راجع به کتنیس می‌زنه که "اون درآخر کسی رو انتخاب می‌کنه که بهش نیاز داشته باشه و فلان" با این که ممکنه عاشقانه نباشه امّا عین حقیقت در روابط اجتماعیه. خلاصه که از قسمت عشقی این جلد نسبت به بقیه‌ی جلد‌ها راضی‌تر بودم!

سری دوست‌داشتنی‌ای بود. پاس می‌شه!
 
  • شروع کننده موضوع
  • #13

rdahl_kn

دایان
ارسال‌ها
164
امتیاز
928
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
شیراز
دانشگاه
University of Calgary
انجمن شاعران مرده

انجمن شاعران مرده- ن.ه. کلاین بام- حمید خادمی- نشر معانی: کتاب پنجره

انجمن شاعران مرده، از اون کتاباییه که اول فیلم‌نامه بوده و یه قانون اساسی وجود داره که میگه، در شرایط استاندارد، کتابایی که اول کتاب هستن و بعد فیلم می‌شن، از فیلمشون خیلی بهتر هستن و برعکس.
یعنی فیلم انجمن شاعران مرده، خیلی خیلی بهتر از کتابشه.

این کتاب، درمورد یک گروه پسر هست که توی دبیرستان خیلی معروف و خوبی هستن (همون سمپاد خودمون شاید!). معلم ادبیاتی که اون سال میاد توی اون مدرسه، ادبیات و حتا چیزی بیشتر از ادبیات رو با عشق به اونا درس می‌ده و پسرا هم در حال تلاشن که از سیستم آموزشی فراتر برن، خودشون و آرزوهاشون رو کشف کنن، در لحظه زندگی کنن، و تمام این چیزا.

شاید برای خیلیا، کل داستان به نظر خسته‌کننده و آزاردهنده بیاد، اما من مطئنم که تمام اعضای این سایت دوستش خواهند داشت یا حداقل براشون تاثیرگذار خواهد بود.

من کتابش رو توصیه نمی‌کنم، کتابش برای این خوبه که فیلمش رو دیده باشید و سپس برای یادآوری یا دست‌رسی به شعرها بخونیدش.

اگر بخوام امتیاز بدم، کتابش از پنج، دو و نیم میگیره!
We don't read and write poetry because it's cute. We read and write poetry because we are members of the human race And the human race is filled with passion. And medicine, law, business, engineering, these are noble pursuits and necessary to sustain life. But poetry, beauty, romance, love, these are what we stay alive for. To quote from Whitman, "O me! O life!... of the questions of these recurring; of the endless trains of the faithless... of cities filled with the foolish; what good amid these, O me, O life?" Answer: that you are here; that life exists, and identity; that the powerful play goes on and you may contribute a verse; that the powerful play goes on and you may contribute a verse. What will your verse be?​
 
  • شروع کننده موضوع
  • #14

rdahl_kn

دایان
ارسال‌ها
164
امتیاز
928
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
شیراز
دانشگاه
University of Calgary
دنیای قشنگ نو

دنیای قشنگ نو- آلدوس هاکسلی- سعید حمیدیان- انتشارات نیلوفر

به نظر میاد نویسنده‌ها در طول زمان اصرار دارن که به ما هشدار بدن درمورد آینده‌ی وحشتناک نزدیک که آدما در حماقت و جهل مرکب فرو رفته‌ن و انگار که موضوع ستایش‌شده‌ایه، ما هم تمام کتاب‌هایی که در این باره نوشته شدن رو چشم‌بسته می‌پرستیم. 1984، مزرعه‌ی حیوانات، فارنهایت 451، میرا، یا کتاب‌های نسل جدید مثل دایورجنت، هانگرگیمز و کلی کتاب دیگه، همه درباره‌ی یه دنیای بعد از فاجعه‌ی بزرگ می‌نویسن و غیرانسانی بودنشون یا غیرطبیعی بودنشون و ما قراره supposedly عبرت بگیریم.

دنیای قشنگ نو، بین این ژانر از کتابا، خیلی خوب بود. خوندنش به طرز لذت‌بخشی زجرآوره و حالت پریشانی که توی نوشتن دیالوگ‌ها داره رو من دوست دارم، بعضی جاها این پرش‌های توی متن من رو یاد باشگاه مشت‌زنی می‌نداخت. ضمنا از تمام کتابای تقریبا شبیه به خودش قدیمی‌تره. (1934 میلادی) و این یعنی ایده‌ش به نسبت اوریجینال بوده و ما نیز در ستایش اصالت...

شخصیت‌پردازی‌های خیلی خیلی ظریف و ماهرانه‌ای داشت، مثل بازرس که با این که خودش زمانی مرد علم بوده، از ته قلبش به کاری که می‌کردن ایمان داشت و جوری حرف می‌زد که واقعا باورپذیر و قانع‌کننده بود. باید بگم که مناظره‌ی بازرس و جان از قسمت‌های موردعلاقه‌م بود.

درمورد ترجمه هم باید بگم که سعید حمیدیان کاری فوق‌العاده سخت رو انجام داده احتمالا، و به خوبی هم انجامش داده. ضمن این که آخر کتاب هم درمورد خیلی چیزایی که ما فارسی‌زبان‌ها چیزی ازش نمی‌دونیم (چون کمتر پیش میاد کسی شکسپیر رو به زبان اصلی خونده باشه یا گفته‌های عیسی مسیح رو بلد باشه!) توضیح داده بود. درسته که هیچ‌وقت ترجمه نمی‌تونه حق مطلب رو ادا کنه، ولی در این مورد قطعا بسیار نزدیک بود.

اما در ادامه‌ی پاراگراف اول، آیا واقعا این ثبات اجتماعی چیز بدیه؟ این‌که هر عضوی از جامعه رو شرطی می‌کنن که از کاری که مجبوره انجامش بده، لذت ببره؟ شاید یه جاهایی زیادی پیش می‌رفت، اما نظام اجتماعیشون نسبتا داشت جواب می‌داد (شاید غیر از برای آلفاهای مثبت، که اونا رو هم می‌فرستن توی جزایر دورافتاده که دور هم زندگی کنن در آرامش.) و کدوم یکی از نظامای اجتماعی فعلی فرونپاشیده؟ آدما الان آگاهی دارن و در هر شرایطی که قرار بگیرن، می‌دونن که وضعیت بهتری وجود داره. یه سریا برای آزادی دینی دارن می‌جنگن، یه سریا هم که آزادی دینی دارن، به مالیات اعتراض می‌کنن. کسایی که اوضاع اقتصادیشون هم روبه‌راهه، دنبال حقوق هم‌جنس‌گراها هستن. آزادی انتها نداره و تلاش برای رسیدن بهش هم انتها نداره. کسی هم نمی‌تونه براش مرز تعیین کنه، مرزی که شاید خیلی جاها به شدت لازم باشه.

شاید دنیای قشنگ نو، یه جاهایی زیادی افراطی می‌شه، اما ایده‌ی اصلی پشتش وسوسه‌کننده‌ست. این‌که هرکسی جای خودش رو در جامعه بدونه، براش تربیت بشه و چیزی بیشتر از اون هم نخواد.



به هر حال، این کتاب، کتابیه که شما رو وادار می‌کنه به همین موضوعات بالا فکر کنید و وقت باارزش کنکوریتون رو صرف تفکر (پوف! تفکر!) کنید. اگر از فکر کردن به مشکلات جامعه‌ی مدنی لذت می‌برید و اندکی هم نشانه‌های مازوخیسم رو در خودتون می‌بینید، این کتاب برای شما ایده‌آله.



پ.ن. یک. اگر جوابی برای این پست دارید من خوش‌حال می‌شم بشنوم.
پ.ن. دو. یک نقد نسبتا حرفه‌ای تر از دنیای قشنگ نو.
 
بالا