کنج قناعت (کهربانوشت)

[kahroba]

رخصت...

 

[F@temeh]

پاسخ : کنج قناعت (کهربانوشت)

خب ورود ِ شمارو به جمع شاعران سایت تبریک میگم اول.

همونطور که خودتون گفتید خب وزن رعایت نشده خیلی جاها ولی قافیه رعایت شده. باز هم همونطور که خودتون گفتید جزء اولین شعرهاتون بوده و قابل تحسینه! مثلا بیت اول خوبه ولی بیت دوم به بعد وزن به هم ریخته دیگه؛ طولانی شده؛ لبته من در حدی نیستم که بخوام در باره‌ی اشعار ی یک فرد نظر فنی و اینا بدم فقط میتونم منتظر کارهای ِ بعدی و مطمئنن قوی تر شما هستم!

 

[F@temeh]

پاسخ : کنج قناعت (کهربانوشت)

خب این خیلی عالی تر از قبلی بود که! وزن فک کنم همه جاش رعایت شده بود.
نهمین بیت رو دوست داشتم!
این الان تقریبا بعد از اون شعر اولی که گذاشتین چندمین شعرتونه؟

 

[پژواک]

پاسخ : کنج قناعت (کهربانوشت)

واقعا خیلی خوب بود مخصوصا این آخری از لحاط وزن و محتوا عالی بود.اصلا فکر نمیکردم شعر هم بگین!
فقط تو بیت هفتم اون جا که میگه خورشید شد و سوخت بنظرم وزنش یکم اشکال داره ینی چه وَ بخونیم چه ُ وزنش یکم خراب میشه!
موفق باشین... :)

 

[Analia]

پاسخ : کنج قناعت (کهربانوشت)

اندکی بعد تر از چندسال قبل...
وزن رو به بهبودی... زبان رو به نابودی...

یک نسیم از کوهسار آید همی یـک تـرنّم از بـهــار آیـد همـی

رحـمـت و لطـف الـهـی را نــگـر درِّ باران بی شمـار آیـد همـی

بـاز نـرگس غنچه از لب وا کـند چون صبا بر سبزه زار آید همی

گوئـیـا عالم دگرگون مـی شود گلبن از صحـرا به بـار آید همی

از هوایـی تازه می خـواند هَزار بـوی یــار و بـوی یــار آید همـی

یک نسیم از شرق آرد این خبر عطر گـیـسوی نـگـار آید همـی

شـام فرقت از قـرار آخـر شـود صـبحِ وصلـی پایـدار آیـد همِـی

ابر ظلمت سایه از سر کم کند هان که مهری ماندگار آید همی

دیده ی یقعـوب بـیـنا می شود یوسـف دلهــا سـوار آیـد همـی

«کهربا» این بی قراری سرشود صـبر حاصل کن، قرار آید همـی​

عالیه!!
هم وزن هم قافیه هم حس، هم انتخاب واژگان!!

تقلید قشنگی بود از رودکی

 

[brano]

پاسخ : کنج قناعت (کهربانوشت)

همینجوری یهویی...


وقتی که قلبِ من، دلِ تو ســنگ می شود وقتی که جـای عشق در آن تــنگ می شود

وقتی که من شدم من و، تو، تو شدی جدا فریادِ "مـــــا" یِ گاو، خوش آهنگ می شود

از این قافیه خیلی خوشم میاد همینجوری!
خیلی جالبه شعرتون
بخصوص که جنبه طنز هم داره
بهتون تبریک میگم خوب شعر میگید

 

[sahere]

پاسخ : کنج قناعت (کهربانوشت)

خیلی خوب بود.تبریک میگم واقعا

اولاش کشش نداشت.خودمو مجبور کردم به خوندن.ولی بعد از 3-4 بیت خیلی خوب بود.
اگرم مشکل دیگه ای داره در تخصص من نیست
پ.ن: نه که همین خیلی تخصصی بود

موفق باشی

 

[sahere]

پاسخ : کنج قناعت (کهربانوشت)

توصیف هوس ِ آیا ؟

 

[F@temeh]

پاسخ : کنج قناعت (کهربانوشت)

سینِ سمپاد چیزِ خاصیه آیا؟

 

[پژواک]

پاسخ : کنج قناعت (کهربانوشت)

فکر میکنم منظورشون همین زیر مجموعه شدن سمپاد و عدم استقلال سابقش باشه...این که دیگه "سازمان" نباشه...

 

[sahere]

پاسخ : کنج قناعت (کهربانوشت)

خیلی زیبا بود.تبارک الله
خوبه ها.ولی آدمو مست نمیکنه.


پ.ن:اسپم نیست مودیرا تشویق در راستای انگیزه گرفتن کهربا و الگو شدن واسه دیگرانه بعله

 

[F@temeh]

پاسخ : کنج قناعت (کهربانوشت)

دل عقل که نیست پیش بینی بکند
دل منطق هرچه باد بادا دارد

ایول.

امروز گرفت و جاش فردا را داد
این عمر که با ما سر سودا دارد

اینجا "جاش" یجوریه.

 

[F@temeh]

پاسخ : کنج قناعت (کهربانوشت)

بنظر من این دومی که گفتید مناسب‌تره. البته که نظر خود شاعر از همه مهم‌تره!

با این همه تکرار دلم خوشبین است
آخر سحری هر شب یلدا دارد

مصرع دوم چجوری خونده میشه؟

× کهربا: آهان من اشتباه میخوندمش ببخشید.

 

[rasoulrahimi]

پاسخ : کنج قناعت (کهربانوشت)

اینو تو تاپیک اشعاری برای سمپاد و سمپادیا هم گذاشتم... گفتم اینجا هم بذارم که از شعرای دیگم جا نمونه! :)


توضیح اینکه همیشه منظور از عشق، خدا یا یه شخص نیست که... معشوق می تونه "سمپاد" باشه!
دیگه تقدیم به سمپاد دیگه...

تابِ فرهاد، نباید برود
خسرو دلشاد نباید برود

بیستون گر سر راه است، چه باک
عشق، بر باد نبایدبرود

آنچه داریم، گرفتیم از عشق
آنچه او داد، نباید برود

بارالها همه ایمانم رفت
وحی افتاد: «نباید برود!»

ارث و میراث کهن را بردند
خاکِ اجداد نباید برود

مدتی مهر ندارد تقویم
مهر، از یاد نباید برود

"کهربا" گر «اژه‌ای» رفت، بدان
سینِ «سمپاد»، نباید برود

کهربا تاب ز فرهاد که رفت
خسرو آنگونه و دلشاد برفت

بیستون بر سرِ راه فرهاد
عشق او هیچ نداشت جز فریاد

از دولت عشق باشد آن چیز که باد
آنچه او داد ولی رفت به باد

گفتمش ای بارالاه ایمان برفت
وحی افتاد: آب رفتس، پس برفت

ارث و میراث کهن سیری چند؟
خاکِ اجداد بود متری چند؟

تقویم من از ازل فقط ماهِ عزاست
مهر اگر رفت، مخور غم که محرم برجاست

سین سمپاد ار برفت ما را چه است؟
عزّ سمپادی هنوزم باقی است؟

عزّ سمپادی اگر روزی رود
وا به حال هر چه ممپادی شود

 

[Analia]

پاسخ : کنج قناعت (کهربانوشت)

اینو تو تاپیک اشعاری برای سمپاد و سمپادیا هم گذاشتم... گفتم اینجا هم بذارم که از شعرای دیگم جا نمونه! :)


توضیح اینکه همیشه منظور از عشق، خدا یا یه شخص نیست که... معشوق می تونه "سمپاد" باشه!
دیگه تقدیم به سمپاد دیگه...

تابِ فرهاد، نباید برود
خسرو دلشاد نباید برود

بیستون گر سر راه است، چه باک
عشق، بر باد نبایدبرود

آنچه داریم، گرفتیم از عشق
آنچه او داد، نباید برود

بارالها همه ایمانم رفت
وحی افتاد: «نباید برود!»

ارث و میراث کهن را بردند
خاکِ اجداد نباید برود

مدتی مهر ندارد تقویم
مهر، از یاد نباید برود

"کهربا" گر «اژه‌ای» رفت، بدان
سینِ «سمپاد»، نباید برود

خيلي خوبه
وزنو خوب رعايت كرده بودي

 

[kasandan s]

پاسخ : کنج قناعت (کهربانوشت)

تابِ فرهاد، نباید برود
خسرو دلشاد نباید برود

بیستون گر سر راه است، چه باک
عشق، بر باد نبایدبرود

آنچه داریم، گرفتیم از عشق
آنچه او داد، نباید برود

بارالها همه ایمانم رفت
وحی افتاد: «نباید برود!»

ارث و میراث کهن را بردند
خاکِ اجداد نباید برود

مدتی مهر ندارد تقویم
مهر، از یاد نباید برود

"کهربا" گر «اژه‌ای» رفت، بدان
سینِ «سمپاد»، نباید برود

واقعا زیبا بود .... ممنون

 

[پژواک]

پاسخ : کنج قناعت (کهربانوشت)

از لحاظ محتوا و خلاقیت خیلی خوبه تقریبا!
ولی وزنش همونطور که خودتونم میدونین اشکال داره دیگه...
ولی واس بار اول جدا خیلی خوبه!
بعد چون ترانس یه جاهایی میشه این وزن رو نادیده گرفت
ولی اینجا

من امّا دنبال یه ردّ پا می گردم [nb]اینجا میتونس باشه : "من عاشقانه دور عکسامون میگردم" مثلا ... [/nb]

و اینجا

من هر شبم کابوس بی تو بودنم شد

کلا نمیشه وزن رو سر هم کرد فک کنم ... البته من ک تخصصی بلد نیسم ولی بعد خوندن اینارو احساس کردم :)

 

[پژواک]

پاسخ : کنج قناعت (کهربانوشت)

بعد از مرسی و اینا...
آره چون ترانه س بستگی داره که درست خونده بشه... ینی می شه لنگش وزنو تو خوندن ماسمالی کرد!
درباره " من اما دنبال..." درست میگید نا هماهنگ ترین مصراع اینه (ممنون از پیشنهاد خوبه واقعن :) )
اما "من هر شبم کابوسِ بی تو بودنم شد" رو چه جوری میخونین مگه؟ خوبه که این...

موقع خوندن انگار این قسمت بی تو بودن وزنو ی جوری میکنه!ینی "و" تو خراب میکنه وزنو.انگار باید مصوتش بلندتر باشه،ی باشه مثلا.درواقع بعد تو اون مکثی ک ایجاد میشه وزنو بهم میریزه.بین "و" و "ب" پیوستگی نیس.شایدم من اینطور احساس میکنم!ولی هرجور خوندم نشد وزنش... نمیدونم!
+امیدوارم تونسته باشم منظورمو برسونم

 

[پژواک]

پاسخ : کنج قناعت (کهربانوشت)

آها همون!من راستش از وزن عروضی چیزی نمیدونم کلا،این چیزی بود که احساس کردم...
خواهش،موفق باشید :)

 

[sahere]

پاسخ : کنج قناعت (کهربانوشت)

عه عه.سلام.
بیت خوب زیاد داشت.آفرین.
"اند"زیبایی؟نه واقعا؟
اون بیت تک به تک رو دوست داشتم.
فقط یکم بی حس بود.بیشتر رو جنبه ادبیش کار کردی.جای خالیه احساس درش مشهود بود یه مقدار.
موفق باشی و اینا :د