و اینکه من دو سالی هست که اینستامو بستم و تلگرام هم خیلی کم فعالیت دارم
بنابراین هر کدوم خواستید میتونید همینجوری شفاهی با یکی دو تا از دوستانتون یا فامیل درمیون بذارید و اونا رو هم دعوت کنید
بازم میگم
پنج هزارتومن هاتون بی اندازه ارزشمنده وقتی تبدیل به کتاب و اسباب بازی های کوچیک بشه
سلام به همه تون
قرار نبود تاپیک جداگانه بزنم اما انقدر مشارکت و اعتمادتون زیاد و دوست داشتنی بود که ترجیح دادم تعداد بیشتری در جریان قرار بگیرن
بعد از اینکه پدر رو به خاطر سرطان ، خیلی ناگهانی از دست دادیم ، من هرسال وسط مرداد یه تعداد کتاب قصه و اسباب بازی میخرم و میبرم برای کوچولوهایی که...
من یه اعترافی کنم و برم
آوازی که از من شنیدید به دلیل کمبود وقت و تموم شدن ددلاین ، نشد که در استودیو ریکورد بشه
لذا صدای من رو از حمام شنیدید :))
خدا یار و نگهدارتون
انتقاد اینکه کاش مجری قبلش صداها رو معرفی میکرد
الان من دارم یه پادکست میسازم
سه چهار تا از صداها رو پسندیدم واقعا
تحسین اینکه دمتون گرم که وقت و انرژی گذاشتین
به من خیلی چسبید
خیلی زیاد
پی نوشت : اگه کمتر از پنجاه نفر از آوازی که براتون خوندم تعریف کنین ، دیگه براتون نمیخونم
دقیق یادمه مهرماه ۱۳۸۴ بود
روز اول مدرسه ها
منتظر بودم سرویس ها بیان و برگردیم خونه
و خیلی جدی تو تصورم این بود که الان روی در اتوبوس ، آرم سمپاد رو خیلی بزرگ حک کردن تا همه شهر بفهمن ما چه نخبه هایی هستیم
چقد بزرگ کرده بودن تو ذهن ما یه چیزایی رو :))