پاسخ : منطق های جالب
یکی از دوستام بود اذیتشش میکردیم کلا سوژه بود
یه مدت گیر داده بودیم به منطقش ...
مثلا یه خوراکی خورده بودیم میدادیم آشغالشو بندازه دور .میگفت : خودت بنداز ... میگفتم : نیما منطقتو ... .. خودم خوردم خودم هم بندازمش دور ؟؟ پس تو میخوای هیچکاری نکنی ؟ ..میگرفت مینداخت دور...