پاسخ : سوتیها
چند هفته پیش داشت بارون میومد،منم حس گرفتم رفتم بالای پشت بوم...
داشتم تو کوچه رو نگاه میکردم,یه دختر کوچولو از خونشون اومد بیرون(مثل اینکه آبشون قطع شده بود :-" ) , بعد هی یه سطل و برمیداشت میرفت از ناودون یکی از خونه ها پر میکرد میرفت خونشون!
امیررضا رو صدا زدم که داره چیکار...