نتایج جستجو

پاسخ : شعر 3 دقیقه ای خلاقانه ! امروز دلم درد میکنه فکر میکنم مریض شدم از تو دلم صدا میاد صدای خورده شیشه میاد شاید دستگاه گوارشم شکسته حالا چه کنم چیکار کنم؟ +اوج خلـــآقیت =)) بعدی= کارتون ;D

پاسخ : آدم برفی... آخه تو که میدونی اینجاها برف نمیاد :( پس چرا این تاپیک رو ساختی؟ :( میخواستی دلِ ماها رو بسوزونی :(( اینقدر برف ندیدم که رنگش هم یادم رفته!!! :-/

پاسخ : متضاد سازی همسر==> همکله ;D سیب==> شصتب عکس لپ تاپ جبر ;D

پاسخ : متضاد سازی جوجه==> رشته جه ;D ماهی تابه==> تمساح تابه ;D پاسخ دیکته توپ :P

پاسخ : شما یادتون نمیاد، قدیما ... شما یادتون نمیاد قدیما پیش دبستانی ها مختلط بود بعد من با پسر همسایمون دوتایی میرفتیم مدرسه ;D ;D

پاسخ : متضاد سازی صدا==> پنجدا ;D بالشت تخت آشپزخانه ;D

پاسخ : من که دروغ نمیگم... فردا امتحان زبان دارم 2 بار خوندم :^o ولی هنوز وقت اضافه دارم اونوقت حالا دارم امتحان بعدی(فیزیک) رو تست میزنم :^o

پاسخ : سوتی‌ها ملیکا زنگ زده خونمون بعد مامانم گوشیو برداشته به مامانم میگه: ببخشید مائده...نه نه....شیرین.....نه چیزه......اسی.....اِی بابا مامانم که دیده اینجوریه بش گفته منظورت کوثره؟ اونم گفته آره خودشه. هستش؟ =)) =)) =))

پاسخ : سمپادي هاي كاشان بچه ها بياييد اينجا يه داستان رو شروع كنيم به نوشتن كه طولاني باشه ;D باشه؟؟؟ + حالا كي داستان رو شروع ميكنه؟؟؟

پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید) به روي خودش نيووُرد(؟) و نديده گرفت :-"انگار كه شتر ديدي نديدي ;D دوباره آرزو كرد كه ي گوشي از آسمون براش بيفته رو زمين [-o<

پاسخ : پروفایل های شما در سایت های دیگر YAHOO: kousarazariarani@yahoo.com :-"

پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید) به همه ی دوستاش sms بزنه و شب یلدا رو تبریک بگه... ;D

پاسخ : سوتی‌ها مامانم دبیر فیزیکه و همکار دبیر خودمون امروز یه سوال دادم به معلمه که بحله :-/ بعد صدام میزنه: "خانوم باغبانی" (فامیلی مامانم) ;D بعد همه بچه ها میزنن زیر خنده =)) ولی نمی فهمه به چی میخندن +تا حالا 2بار انجوری شده :))

پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید) دبیرستان فرزانگان کاشان بود ;D و........

پاسخ : انتخاب کلمه در دوران کودکی خودم: استخوان==> اُدکُنوک سیب زمینی==> دیب دَمینی فواره ی آب==> شباله آب و شپاره آب خاله فهیمه==> خاله بَمیه خواهرم: نوشابه==> شوبابه مرگ بر اسراییل==> مرگ بر اسماعیل آبجی==> اَیی تخم مرغ==> نُمُ خُر پوریا==> بی بو =)) =)) =)) +خواهرم هر وقت میخواست نسبت به...

پاسخ : آرزوی دوران بچگی! من آرزوهای تخیلی داشتم ;D میخواستم دستمال اَجی مجی داشته باشم میخواستم ساعت برنارد رو داشته باشم( که البته هنوزم این آرزو رو دارم ) [-o<

پاسخ : سوتی‌ها دوستم میخواست بگه چشمام ضعیف شده گف: عینکم ضعیف شده =)) =))

پاسخ : سوتی‌ها شیرین جون تو از بس که سوتی میدی اگه یه روز سوتی ندی سوتیه =))

پاسخ : سمپادي هاي كاشان چقدر این اولا از سایت استقبال میکنن :o از بس زیادن هیچکدومم نمیشناسیمشون :-\ هیچکدومم خودشون رو معرفی نمیکنن :-/ ناسلامتی ماها سومی هستیم ;D( یه زمانی میگفتن ارشد مدرسه ;;))

پاسخ : سمپادي هاي كاشان یا miss.Ara رو میگه ;D