نتایج جستجو

  1. m.r.jazini

    خاطره ی نوروز

    پاسخ : خاطره ی نوروز نوروز امسال یک اتفاق جالب افتاد . ما یک اتاق داریم که روی پنجرش یک دایره به قطر 20 سانتی متر وجود دارد . یک روز صبح زود من به سرم زد برم درس بخونم . روی مبل نشسته بودم که یهو خواهرم اومد . یک سوای ازم پرسید که هنوز تموم نشده بود دیدم که جیق خواهرم به هوا رفت .. من فکر کردم...
  2. m.r.jazini

    فرار مغزها

    پاسخ : فرار مغز ها تو ایران به این مغز ها توجه نمی کنند . من می خوام از ایران برم 8-^ صفحه اولو خوندم هی میگفتن مردم ایران این جور . مردم ایران اون جور . بابا بخدا خودتنونم جزو همین ملتین. ما اگه راست می گیم اول بیاییم خودمون رو درست کنیم . یعنی واقعا فکر می کنید خودمون با بقیه مردم فرق داریم...
  3. m.r.jazini

    آزمون های آزمایشی گاج، قلمچی و ...

    پاسخ : قلمچی یا کنکور آسان است ؟ ولی من یک سوال دارم . آیا سی دی های مشاوره کنکور آسان است و ونوس به درد می خوره یا نه ؟ لطفا کمک کنید. چون اگه خوبه می خواهم سریع برم بگرم .
  4. m.r.jazini

    آزمون های آزمایشی گاج، قلمچی و ...

    پاسخ : قلمچی یا کنکور آسان است ؟ اصن این درسته که دی وی دی های کنکور آسان است رو با کانون مقایسه کنی ؟؟؟
  5. m.r.jazini

    اعترافگاه!

    پاسخ : اعترافگاه ! اعتراف می کنم . همین چند ماه پیش دوبار مسواک بابامو کردم تو دهنم و تا نصفه مسواک زدم بعدش فهمیدم مسواک بابامه . این آخرین بارم حواسم نبود وقتی مسواکم تموم شد فهمیدم مال بابامه . همون شبم بابام فهمید یکی با مسواکش مسواک زده . 8-| 8-| 8-| (بخدا شبیه همن یک کمی)
  6. m.r.jazini

    دنیای مجازی

    پاسخ : فیسبوک،مفرح یا بلای زندگی... یا حسین . چقدر انشا منی نویسین .کی حوصله داره اینا رو رو صفحه کامپیوترش بخونه ! :-/ ما ک ی بار درباره فیسبوک بد گفتیم . 30. 40 نفر دی لایکمون کردن . دیگه تصمیم گرفتیم تو سمپادیا چیزی دربارش نگیم :-"
  7. m.r.jazini

    اعترافگاه!

    پاسخ : اعترافگاه ! اعتراف می کنم از وقتی که به سن بلوغ رسیدم . خودم لباسام رو می شورم . قبلش ماهی یک بار خودم می شستم :-"
  8. m.r.jazini

    اعترافگاه!

    پاسخ : اعترافگاه ! می خواهم چند تا از کار هایی که سال دومیا مدرسه مون تو مدرسه کردن رو بگم: همین چند روز پیش رفته بودند ... بگم ؟ اگه بگم هم خوبه هم بده . ولی اگه بگم بچه ها ناراحت میشن ولش کن بابا نمی گم . بچه ها نرفته بودند... (کار بدی نکردن . فکرتون بد جایی نره)
  9. m.r.jazini

    خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها یک روز رفته بودم حموم غسل بکنم . بعدش سرگرم شامپو و صابون زدن شدم . یادم رفت غسل کنم . بعدش از حموم اومدم بیرون و خودمو خشک کردم . بعد از 2 ساعت فهمیدم غسل نکرمم . مجبور شدم دوباره برم حمومو غسل کنم :))
  10. m.r.jazini

    گذاشتن اسم روی دیگران

    پاسخ : گذاشتن اسم روی دیگران بچه ها ی اسم جدید برام گذاشتن : جیــــــــــــــــــــــــــــــــــزو . مخفف فامیلمه
  11. m.r.jazini

    خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها سر کلاس درس نشسته بودیم . یکی از بچه ها سرو صدا در آورده بود . بعدش معلممون اومد بالا سرش گفت . درستو گوش بده . ی بار دیگه این کارو کنی . یه پس گردنی میزنم تو گوشت :)) :)) :)) :))
  12. m.r.jazini

    لحظه های غرور آفرین

    پاسخ : لحظه های غرور آفرین یک باز ی امتحان هماهنگ از دانش آموزا گرفتند . منم جزو نفرات 1 تا 3 بین همه پسرا دخترا بودم . خیلی احساس بزرگی کردم :P :P :P :P
  13. m.r.jazini

    لحظه های غرور آفرین

    پاسخ : لحظه های غرور آفرین بیشتر بچه های مدرسه ما میرن کانون . منم میرم. وقتی ترازم تو کانون بالا میشه .و روز بعدش میام تو مدرسه و بچه زرنگ های اول و دوم و سوم و چهارم دور هم جمع می شیم و ترازمو می گم خیلی احساس خوبیه . از اون بهتر وقتی که از همشون ترازت بیشتر بشه
  14. m.r.jazini

    لحظه های غرور آفرین

    پاسخ : لحظه های غرور آفرین من با دانشمندان ایرانی خیلی حال می کنم .چه الانیا چه 2000 سال پیشیا (وقتی فیلم هاشون رو می بینم که چ کار های شاخی می کردند) وقتیم اسم امپراطوری ایران رو میشنوم . کلا کیف می کنم :))
  15. m.r.jazini

    لحظه های غرور آفرین

    برای بیشتر ما ی لحظه هایی خیلی غرور آفرینه . جالا خیلیم نگیم ولی غرور آفرینه . :> این می تونه مربوط به موفقیت خودمون یا موفقیت چیزی یا کی که به خودمون بر می گرده . شما هم تا حلا لحظه های غرور آفرین زیادی داشتین .یکیشون رو تعریف کنین :-??
  16. m.r.jazini

    خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها به دوستم می گم می دونستی حضرت مریم تو 16 یا 17 سالگی عیسی رو به دنیا آورده . میگه چقدر زود ازدواج کرده . :-" :-" :-" :-" (واقعا نمی دونستم کسی تو تیزهوشان باشه . داستان حضرت مریم رو ندونه :-[ :-[ :-[ :-[)
  17. m.r.jazini

    خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها امروز رفته بودم با دوستم امتحان قلم چی دادیم . برگشتن با تاکسی اومدیم . سوار تاکسی شدیم . (جفتمون عقب نشستیم . فقط ما عقب نشسته بودیم) بعدش یکی اومد جلو نشست . بعدش ی بابا دیگه ای اومد اونم جلو نشست . (با اینکه عقب فقط ما دو تا بودیم) بعدش 500 متر جلوتر تاکسی برای یکی ک کنار...
  18. m.r.jazini

    خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها اعتراف می کنم که تا ی هفته پیش فک می کردم که وقتی می خوای اینرنتت 256 کیلو بایت باشه باید مودم 256 کیلو بایتی بخری . 512 هم مودم متفاوتی داره . 128 هم مودمت فرق داره . بعدش فهمیدم که سرعت اینترنتت اصلا ربطی به مودمت نداره . از اون بالا درست می شه
  19. m.r.jazini

    اولین باری که پشت فرمون نشستین

    پاسخ : اولین باری که پشت فرمون نشستین یادش بخیر . اون زمان که تاپیک رو زدم نزدیک ی سال پیش می شد . الان بر خودم راننده قابلی شدم <:-P <:-P <:-P <:-P
  20. m.r.jazini

    اعترافگاه!

    پاسخ : اعترافگاه ! اعتراف می کنم : دیروز تو مسجد مدرسه مون داشتم اذان می گفتم . بعد از :اشهد ان محمدرسول الله . حواسم پرت شد گفتم : حی علی صلاه . خدا رو شکر که فقط 5 نفر از اون همه آدم فهمیدن و منم برگشتم از . اشهد ان علی ولی الله . ادامه دادم . (شانس اوردم . آخه تمام بچه های مدرسه منو می...
Back
بالا