تو ی بازه ای اتفاقات خیلی تلخ و بزرگ زیادی پشت سر هم افتاد سعی کردم قوی باشم و شرایطو کنترل کنم.چندماه بعد دقیقا زمانی که همه ی روزای سخت تموم شده بود و من باید خوشحال میبودم احساس کردم درگیر این بیماری شدم
تو اون دوران سخت گاهی میشد چند شب متوالی بیمارستان بودم و نمیخوابیدم و کلی کار سخت انجام...