پاسخ : سوتیها
اون روز قرار بود استادزبان یکی از دوستام مارو برسونه یه همایش.
برای اولین بار میخواستن سوار ماشین ایشون بشن و همه کلی خجالت میکشیدن منم که کلا هیچکی رو نمیشناختم از همه بیشتر خجالت میکشیدم.
به دوستم گفتم:ثنا چتر رو خاموش کن میخوایم سوارشیم!
همه ;D شدن و منم تا چند ثانیه متوجه...