پاسخ : حافظ
درود
بالا بلند عشوه گر نقش باز من
کوتاه کرد قصه زهد دراز من
***
دیدی دلا که آخر پیری و زهد و علم
با من چه کرد دیده ی معشوقه باز من؟
***
می ترسم از خرابی ایمان که می برد
محراب ابروی تو حضور نماز من
***
گفتم به دلق زرق بپوشم نشان عشق
غمّاز بود اشک و عیان کرد راز من
***
مست است یار و...