پاسخ : پاسخ : شخصی نوشته ها
همه چیز در آن لحظه برخلاف میلش بود. در حالی که سعی میکرد به چیزی فکر نکند؛ مادرش، همانطور که رانندگی میکرد سکوت را شکست و شروع به موعظه کرد: اصلا با دیگران دُرُس رفتار نمیکنی با پدرت، مادرت، همه. خصوصا نگاهات، نگاهات خیلی بدن انگار از مردم طلب داری یه خرده محبت...