پاسخ : سوتیها
یه معلم ادبیات داشتیم ازش خعلی بدم میومد :))))
بعد گروه بعد از ما پسرها بودن همیشه
یه روز رفتم از معلممون اشکالامو بپرسم این پسرها همه منتظر بودن من بیام بیرون وقت کلاسشون داشت میگذشت
معلممون بم گفت : بقیشو بذار جلسه بعد ازم بپرس الان اینا فحشم میدن
منم خیلی جدی و شیک در اومدم...